< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

98/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استصحاب وجوب اجزاء مقدوره

برای اثبات وجوب قسمت های باقیمانده از واجب، گفتیم هم به استصحاب استناد شده هم به ادله لفظیه که نسبت به استصحاب، دو قسم بیان شد، و بر هر دو قسم اشکال شد.

القسم الثالث من الاستصحاب ما نسبه سید الاستاذ (ره) الی النائیني وافاد ان النائیني کان مصرا به.

وهو ان الباقي من الاجزاء عند التمکن من الجزء المتعذر کان واجبا یقینا ولا ادری ان هذا الوجوب زال بتعذره ام لا نستصحب شخص وجوب الباقي من الاجزاء.

قسم سوم از استصحاب: مرحوم آیت الله میلانی این قسم را به استادشان مرحوم نائینی نسبت می دادند و می فرمودند ایشان نسبت به اجرای این استصحاب، خیلی مصر بودند و آن استصحاب این است که وقتی جزئی از مرکب متعذر شد و نمی دانم اجزاء باقیمانده در وجوب قبلی خودش باقی است یا خیر با تعذر این جزء، آن وجوب از بین رفت استصحاب می کنم وجوب اجزاء باقیمانده را و ارکان استصحاب هم که یقین سابق و شک لاحق باشد، تمام است و استصحاب جاری می شود.

وقد افاد الاستاذ(ره) تأویلین لاستصحاب المذکور من النائیني:

احدهما ان وجوب بقیه الاجزاء عرفا متحد مع وجوبه الاولی ویکون الاستقلالیة والآلیة من الحالات.

وثانیهما ان یقال باتحاد بقیة الاجزاء مع تمام الاجزاء اذ المتعذر جزء یسیر فکان لهذه الصلوة وجوب والآن نشک في وجوبها نجري الاستصحاب والفرق بینهما انه في الاول یکون المستصحب هو الوجوب وفي الثاني هو الصلوة.

مرحوم آقای میلانی با توجه به اینکه خدشه هایی بر این استصحاب ممکن است جاری شود، برای درستی این استصحاب، با دو تقریب و به تعبیری با دو تاویل، استصحاب را طوری بیان می کردند که آن خدشه های متصور وارد نباشد.

تاویل اول: وجوب اجزاء باقیمانده عرفا با وجوب قبلی این اجزاء، یعنی قبل از تعذر این جزء، یک وجوب است، بر من اتیان این اجزاء واجب بود و الان هم واجب است، پس به نظر عرف دو تا وجوب نیست و یک وجوب است و اینکه شما این ها را دو تا وجوب حساب می کنید، وجوب قبلی را وجوب ضمنی می دانید یا آلی و وجوب فعلی را اگر واجب باشد، استقلالی می دانید، این آلی بودن و استقلالی بودن، اینها مقسم این وجوب نیستند که بگوئید دو وجوب است و مثل نماز ظهر و عصر نیست که گفته شود با اینکه اینها با هم خوانده می شود، نماز ظهر یک وجوب دارد و نماز عصر یک وجوب دارد، اینها از آن قبیل نیست. یک وجوب است دارای دو حالت و حالت که واجب را تقسیم نمی کند، کما اینکه زید حاضر است و مسافر، زید یک فرد بیشتر نیست، دو حالت دارد در یک حالت نماز تمام بر او واجب است و در یک حالت نماز قصر بر او واجب است کما اینکه این دو حالت زید، زید را دو فرد نمی کند، این استقلالی بودن و آلی بودن هم این وجوب اجزاء مرکب را دو تا نمی کند، یک وجوب روی این مرکب آمده، نهایت دو حالت دارد، گاهی آلی است اگر همه اجزاء مقدور باشد و گاهی استقلالی است اگر بعضی از اجزاء مقدور نشود.

پس بنابراین عرفا یک وجوب بیشتر نیست، یعنی قبل از اینکه جزئی متعذر شود، این وجوب بود، حالا شک می کنم که وجوب باقی است یا خیر، استصحاب بقاء می شود.

تاویل دوم: بقیه اجزاء با اجزاء قبلی، قبل از تعذر یک جزء، یکی هستند و دو تا نمی باشند، مثل نماز ظهر و عصر نیست که دو تا باشند و یکی می باشند، چه اینکه آن جزئی که متعذر شده است، نسبت به اجزاء متعدد باقیمانده، یک جزء یسیر و کوچکی بوده است، این مرکب ده جزء دارد یکی از آنها متعذر شد، نه تای دیگر که باقی است. بخاطر عدم تمکن از این یک جزء، مرکب دوتا نمی شود، پس به نظر عرف، این مرکب تغییر نکرده و یک واجب بیشتر نیست، بعد می گوئیم همین مرکب که اسمش صلات است، قبل از تعذر یک جزء، یقینا واجب بود، حال شک می کنم که واجب است یا خیر، استصحاب بقاء همین مرکب بر همان وجوب قبلی می کنم و فرق بین این دو تقریب که الان بیان شد، این است که طبق بیان اول که بگوئیم یک وجوب است و دو حالت دارد، مستصحب وجوب بود و طبق تقریب دوم که گفتیم این نماز، همان نماز است، مستصحب، خود آن متعلق وجوب است که نماز باشد.

در نتیجه با استصحاب همانطور که مرحوم میرزا فرمودند، اثبات می کنیم که این اجزاء باقیمانده، واجب هستند و باید اتیان شوند و این استصحاب، جلوی برائت عقلیه را می گیرد که دلیل کسانی بود که می گفتند باقیمانده واجب نیست به حکم برائت عقلیه. و در جلسه قبل گفتیم در زمان تعارض بین استصحاب و سایر اصول عملیه، استصحاب بر آنها مقدم است.

در نتیجه اتیان اجزاء باقیمانده واجب است.

واورد الاستاذ علیه بکلا تأویلیه:

واما تأویل الاول بما حاصله: ان انبساط الوجوب علی اجزاء متعلقه لو کان انبساطا حقیقیا بان یکون وجودان احدهما للوجوب والاخر للمتعلق نظیر انبساط البیاض او غیره من الاعراض علی الاجسام کان کلامه صحیحا اذ عند تعذر جزء من المتعلق نشک في بقاء الوجوب الذي کان وجوده مغایرا مع وجود المتعلق نستصحب ذاک الوجوب کما نستصحب البیاض عند تعذر جزء من الجسم المعروض له.

ولکن الامر لیس کذلک لان انبساط الوجوب علی متعلقه انبساط خیالي لتقوم الوجوب بتعلقه وعدم اثنینیة بین الوجوب والمتعلق واقعا بل الوحدة واقعا فمع التعذر جزء من المتعلق لا محالة یسقط الوجوب السابق.

وهذا الکلام، یستفاد من کلمات صاحب المنتقی أیضا، قال المنتقی: «وبما ان وجوب الكل متقوم بالمركب التام لتقوم الصفة التعلقية بمتعلقها، فان نسبته إليه نسبة الوجود إلى الماهية»[1] وهذا الکلام مستفاد من کلام المحقق الإصفهاني.

بعد مرحوم میلانی بر هر دو تاویلی که برای کلام محقق نائینی بیان کردند، اشکال می کنند:

اما اشکال بر تاویل اول: اینکه وجوب به یک مرکب تعلق گرفته است و منبسط بر همه اجزاء این مرکب شده است، اگر این انبساط، حقیقی باشد، یعنی اینها دو وجود بودند، وجوب، یک وجود داشت و این مرکب، وجود دیگر کما اینکه فرض کنید رنگی که به دیوار می زنند، سفیدی غیر از دیوار هستند، اگر وجوب با نماز هم اینگونه می بود، این توجیه درست بود و می گفتیم دو وجود هستند که کنار هم قرار گرفتند و از یکی از این دو که خود صلات و مرکب است، یک قسمتی از آن متعذر شد، این چه ربطی دارد که بگوئیم آن وجود هم متعذر باشد، یک قسمت از صلات متعذر شده و تغییر کرده است اما وجوب که یک وجود مستقلی دارد، هیچ تغییری روی آن پیدا نشد و استصحاب جاری است و این توجیه، توجیه خوبی بود، اما فرض این است همانطور که در جلسات قبل اشاره شد، گفتیم وجوبی که روی این فعل آمده، غیر از خود این فعل نیست و قوام آن به همین فعل است و به تعبیر آن مرحوم، انبساط این وجوب روی اجزاء این فعل، انبساط حقیقی نیست، مثل رنگ با دیوار نیست که دو وجود دارند، یک انبساط خیالی است که ما فرض و خیال می کنیم که وجوب روی نماز قرار گرفته است، اینگونه نیست، قوام وجوب به متعلقش است، اگر این فعل نباشد، وجوبی نیست اصلا، وقتی که قوامش به متعلق بود، اگر جزئی از متعلق متعذر شد، لا محاله آن وجوب ساقط می شود، چون قوام این وجوب، به مرکب ده جزئی بود و یک جزء که از بین برود، دیگر وجوبی نیست و مثل یک سقفی است که روی دو پایه باشد، اگر یک پایه از بین برود، عنوان سقف از بین می رود و می ریزد. وجوب هم همینگونه است.

منتقی هم همین اشکال را دارند و این اشکال را از شیخ محمد حسین اصفهانی نقل می کنند که استاد آیت الله میلانی بوده است.

پس تاویل اول فرمایش مرحوم میرزای نائینی، نا تمام است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo