< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

97/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:بررسی حدیث ( لا تعاد)

بیان شد که حدیث لا تعاد بر بعضی از ادله دیگری که برای عدم اضافه کردن جزء بیان شده است، مقدم است و بعضی دیگر از آن ادله، مقدم بر حدیث لا تعاد هستند و با بعضی دیگر تنافی وجود دارد.

واما وجه تقدیم لا تعاد علی الطائفین المذکورین (من زاد) و (اذا استیقن) في مادة الاجتماع وهو الزیادة السهویة لبطلان العمل فیها علی الطائفتین وصحته في غیر الخمس علی الحدیث لا تعاد هو کون الحدیث حاکما علیها لکونه في الرتبة المتاخرة حیث انها تحکمان بالبطلان بالزیادة السهویة مطلقا والحدیث یحکم بان البطلان مخصوص لهذه الخمسه دون غیرها.والمادة الافتراق من ناحیة الطائفتین هو زیادی الخمسة وبعبارة اخری زیادي الارکان ومن ناحیة الحدیث هو النقیصة.وجه تقدیم لا تعاد بر بعضی از ادله (من زاد و اذا استیقن):

حدیث لا تعاد، از دو جهت مقدم بر این دو طائفه است.

توضیح: بین لا تعاد و این ادله، یک ماده اجتماع است که زیادی سهوی می باشد و دو ماده افتراق، ماده افتراق در طرف ادله، جایی است که عمدا چیزی زیاد بشود و در طرف لا تعاد، ماده افتراق، نقصان است.

حال در ماده اجتماع که زیادی سهویه باشد، حدیث لا تعاد از دو جهت، مقدم بر این ادله است:

وجه اول: حدیث لا تعاد، حاکم بر من زاد است و رتبه حاکم، موخر از دلیل محکوم است.

بیان حکومت: حدیث من زاد می گوید در زیادی سهویه، نماز باطل است و مطلقا باید اعاده شود، خواه از ارکان نماز باشد یا از غیر ارکان و حدیث لا تعاد می گوید اگر زیادی از ارکان باشد مثل رکوع و سجود، نماز باطل است و اگر از غیر ارکان باشد، نماز باطل نیست. و دلیل حاکم همیشه بر دلیل محکوم مقدم می باشد.

بل لنا ان نقول بالنسبة الی طائفة من زاد ان حدیث لا تعاد مقدم علیها من غیر جهة الحکومة.بیان ذلک:ان ظهور العمومي دائما مقدم علی ظهور الاطلاقي وفي المفروض ظهور من زاد في مادة الاجتماع ظهور الاطلاقي لان «مَن» الموصولة مع صلته بنحو الاطلاق شامل لها واما ظهور لا تعاد بلحاظ اداة الاستثناء یکون ظهور العمومي.

وجه دوم: هر دو دلیل، ظهور در مفاد خودشان دارند، اما ظهور لا تعاد، ظهور وضعی است و ظهور من زاد، ظهور اطلاقی است و بزرگان می فرمایند آن که ظهورش وضعی است، بر چیزی که ظهورش اطلاقی است، مقدم است. چون ظهور وضعی، به وضع واضع است و ظهور اطلاقی در جایی است که قرینه بر خلاف نباشد و در جایی که این دو با هم باشند، آن که ظهورش وضعی است، قرینه خلاف بر ظهور اطلاقی می شود و در نتیجه مانع آن می شود.

حال سوالی مطرح می شود که چرا ظهور من زاده اطلاقی است و ظهور لا تعاد وضعی است؟

جواب این است که «من» در من زاد، موصوله است و حرف موصوله، وضع برای عموم نشده است و اگر دال بر عموم باشد، باید به وسیله مقدمات حکمت باشد که از خارج باید فهمیده بشود. اما اینکه حرف موصوله وضع برای عموم نشده است، مرحوم میرزای قمی در قوانین در مبحث عام و خاص، الفاظ دال بر عموم را بیان می کنند و به مناسبت وارد «من» و «ما»ی موصوله می شوند، می فرمایند: «و من و ما... و أمّا الموصولتان فلا عموم فيهما إلاّ أن يتضمّن معنى الشرطية و يفهم ذلك من الخارج و إلاّ فالأظهر الحمل على الموصولة و لا عموم إلا أن يجعل من باب إطلاق الجنس‌».[1]

می فرمایند: حرف موصول وضع برای عموم نشده است، مگر اینکه متضمن معنای شرطیه باشد و این هم از قرائن خارجیه فهمیده می شود و اگر معنای شرطیه نباشد، عموم ندارد مگر به کمک مقدمات حکمت.

حال در ما نحن فیه در من زاد، من، معنای شرطیه ندارد و عمومش بخاطر مقدمات حکمت است.

اما جمله لا تعاد الا من خمس، جمله مستثنا و مسثتنا منه است و این مسلم است که استثناء در جایی است که مستثنا منه برای عموم وضع شده باشد تا بعد حرف استثناء، تعدادی از افراد را خارج کند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo