< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

97/06/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم ملاقی / تنبیه چهارم / تنبیهات / متباینین/ اصالت الاشتغال/ اصول عملیه

منها روایة فی فروع الکافی «مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْيَقْطِينِيِّ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ وَقَعَتْ فَأْرَةٌ فِي خَابِيَةٍ فِيهَا سَمْنٌ أَوْ زَيْتٌ فَمَا تَرَى فِي أَكْلِهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَأْكُلْهُ قَالَ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ الْفَأْرَةُ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ أَنْ أَتْرُكَ طَعَامِي مِنْ أَجْلِهَا قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّكَ لَمْ تَسْتَخِفَّ بِالْفَأْرَةِ وَ إِنَّمَا اسْتَخْفَفْتَ بِدِينِكَ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْمَيْتَةَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ».[1]

اشکال چهارمی که بر شیخ شد، حدیث شریفی بود که دیروز بیان شد: «مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْيَقْطِينِيِّ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ وَقَعَتْ فَأْرَةٌ فِي خَابِيَةٍ فِيهَا سَمْنٌ أَوْ زَيْتٌ فَمَا تَرَى فِي أَكْلِهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَأْكُلْهُ قَالَ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ الْفَأْرَةُ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ أَنْ أَتْرُكَ طَعَامِي مِنْ أَجْلِهَا قَالَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّكَ لَمْ تَسْتَخِفَّ بِالْفَأْرَةِ وَ إِنَّمَا اسْتَخْفَفْتَ بِدِينِكَ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْمَيْتَةَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ».[2]

و تقریب الاشکال بها علی الشیخ (ره) علی ما افاده سیّدنا الاستاذ:

هو أنّ النهی الامام (ع) عن أکل السمن علّله بحرمة المیتة مِن کلّ شئ و المستفاد منه أنّ الاجتناب من السّمن الملاقیٖ للمیتة یکون من شئون الاجتناب عن المیتة بحیث لو لم یجتنب عن السمن لم یجتنب عن المیتة کما أنّ الاحترام بلباس شخص احترام له الاهانة به اهانة بالشخص.

و علیه فیکون مسلک الشیخ فی عدم الاجتناب عن الملاقیٖ مناف لمفاد الروایة کما واضح.

کما أنّ المقصود من استدلال صاحب الغنیة بآیة ( الرّجزُ فاهجرْ) علی لزوم الاجتناب عن ماء القلیل الملاقی للنجاسة إیضاً ذلک و أنّ الاجتناب عن ذلک الماء من شئون الاجتناب عن الرجز.

و الحاصل معنی الروایة ما ذکر لا ما یقال :من السرایة المیتة الی السمن.

تقریب استدلال برای اشکال: مرحوم آقای میلانی می فرمودند در این حدیث شریف امام فرمودند «ان الله حرم المیتة من کل شیء» و این را به عنوان علت ذکر کردند و از این استفاده می شود که اجتناب از میته زمانی صادق است که آنچه با میته هم ارتباط دارد، اجتناب شود و اجتناب از مرتبطین با میت، در واقع اجتناب از خود میته است، مثل اینکه احترام به لباس یک شخص، احترام به خود آن شخص است و اهانت به لباس یک شخص، اهانت به خود آن شخص است. چون لباس از شئون آن شخص است.

پس همانگونه که اجتناب از خود نجس و میته لازم است، اجتناب از شئون آن هم لازم است. در فرض بحث هم که یکی از اطراف ملاقی داشته است، اجتناب از طرف علم اجمالی بخاطر علم اجمالی لازم است و اجتناب از ملاقی هم که از شئون اجتناب آن طرف علم اجمالی است، لازم است و اینکه شیخ گفته اند اجتناب از ملاقی لازم نیست، معنایش این است که اجتناب از شئون ملاقی لازم نیست که مخالف با روایت است.

بعد می فرمایند همانطور که در ضمن آیه «و الرجز فاهجر» اگر نجاستی به آب قلیل رسید، اجتناب از آب قلیل لازم است چون این اجتناب از شئون رجز است و طبق آیه باید از آن اجتناب شود و رجز سه معنا دارد: کثیف، عبادت اصنام، عذاب و در اینجا به معنای کثیف است.

بعض گفته اند از این روایت استفاده می شود که خود موشی که مرده سرایت به روغن ها کرده و گویا این روغن ها میته شده است و این خلاف ظاهر روایت است چون باید خیلی طول بکشد تا سرایت صورت بگیرد.

و أجاب عنه الشیخ بضعف الروایة سنداً بواسطة عمر بن شمر فلا یستدّل بها.

و ردّه سیدنا الاستاذ (ره) بما حاصله أنّ السند و إن کان ضعیفاً و لکنّه لا یمنع عن الاحتمال أنّ الاجتناب عن الملاقیٖ یکون من شئون الملاقیٰ و مجرد ذلک الاحتمال کاف فی لزوم الاجتناب عن الملاقیٖ یعنی حتّی نعلم بالاجتناب عن الملاقیٰ الثابت فی الذمة.

جواب شیخ به روایت: سند این روایت ضعیف است چون یکی از روات عمر بن شمر است و ضعیف است و قابل استناد نمی باشد.

اما مرحوم آقای میلانی می فرمودند اگرچه سند ضعیف است از این روایت استفاده می شود که اجتناب از شئون نجس هم لازم است.

أقول: من بیان الاستاذ (ره) فی معنی الروایة یعلم ما فی المصباح مِن أنّ الملاقیٖ و إن کان له حکم آخر غیر حکم الملاقیٖ و لکنّه علی نحو المعلول و العلّه إذ حکم الملاقیٰ علّة لحصول الحکم للملاقیٖ، ما نصّه: «و ذلك لأنّ نجاسة الملاقي- بالكسر- حاصلة من قبل نجاسة الملاقى- بالفتح- لأنّ موضوعها- أي ملاقي النجس- متأخّر عنها كما تقدّم فالعلم الإجمالي اللاحق ينجّز النجاسة السابقة على النجاسة التي تنجّز في الملاقي بسبب العلم السابق سابقا... فغاية ما يستفاد من الخبر ان نجاسة الشي‌ء الموجبة لحرمته مستلزمة لنجاسة ملاقيه و حرمته، و ليس في ذلك دلالة على ان نجاسة الملاقي بالكسر عين نجاسة الملاقى بالفتح، و حرمته هي عين حرمته».[3]

مرحوم آقای خویی در مصباح می فرمایند: ملاقی با چیزی که با آن ملاقات شده اگرچه حکمشان جدا است، اما این دو حکم به صورت علت و معلول هستند، حکم چیزی که با آن ملاقات شده، به منزل علت است و حکم ملاقی به منزله معلول است و بخاطر اینکه اجتناب از چیزی که با آن ملاقات شده، لازم است، باعث شده که حکم ملاقی هم اجتناب شده است.

وجه ضعفه أنّه لیس فی البین حکمان بل حکم واحد ثابت للملاقیٖ و لکن إمتثاله یتوقف علی الاجتناب عن الملاقیٖ لکونه مِن شئون امتثاله.

از فرمایش آقای میلانی رد این حرف مشخص شد که ما فقط یک حکم داریم و آن حکم شئونی دارد که یکی از شئونش اجتناب از ملاقی است.


[1] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج1، ص420.
[2] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج1، ص420.
[3] مصباح الاصول، سید ابوالقاسم خویی، ج1، ص412.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo