< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

96/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقام چهارم/ متباينين/ اصالت الاشتغال/ اصول عمليه

از مرحوم آقای میلانی نقل شد که نسبت به کلام آخوند چهار جهت را باید بحث کنیم:

جهت اول: معنای ابتلاء و ملاک صدق آن

برای ابتلاء چهار معنا ذکر شده است:

معنای اول: شیخ انصاری می فرمایند: اگر عملی فی نفسه ترک شده، محل ابتلاء نیست اما اگر فی نفسه ترک نشده و باید ترک شود، این محل ابتلاء است.

معنای دوم: اگر قدرت عادی (درباره قدرت عقلی) بر اتیان عمل باشد، ابتلاء صادق است و اگر قدرت عادی بر اتیان عمل نباشد، ابتلاء نیست. مثل پرواز در آسمان بدون وسیله. این معنا از فرمایشات آخوند استفاده می شود.

معنای سوم: اتیان و عدم اتیان ملاک قدرت است است، یعنی اگر قدرت عرفی صدق کرد، ابتلاء صدق می کند و الا اتبلاء صدق نمی کند.

معنای چهارم: اگر اسباب لازم برای رسیدن به هدف وجود داشته باشد، گفته می شود مبتلا به است و الا مبتلا به نیست.

خود مرحوم آقای میلانی، معنای چهارم را قبول دارند و بقیه معانی را رد می کنند.

اشکال بر معنای اول: این معنا نقض می شود به اینکه بعضی از موارد فی نفسه متروک است اما نهی هم بر آن درست است، مثل اکل مدفوع انسان که هیچکس حاضر نیست آن را بخورد و متروک فی نفسه است اما نهی آن هم درست است.

اشکال بر معنای دوم: قدرت در اینجا در مقابل قدرت عقلی نیست و همینقدر ممکن نباشد، می گوئیم مورد ابتلاء نیست.

اشکال بر معنای سوم: این در زمانی است که خطابی باشد و فرض این است که خطابی هم نیست.

بعد می فرمودند که مختار ما معنای چهارم است به اینکه اگر اسباب و مقدمات عملی فراهم شده، مورد ابتلاء است و الا مورد ابتلاء نیست.

جهت دوم: دلیل تاثیر ابتلاء و عدم ابتلاء در تنجیز علم اجمالی

سه قول در این مسئله وجود دارد که آیا ابتلاء شرطیت دارد یا خیر:

قول اول: ابتلاء شرطیت دارد در مطلق تکیف

قول دوم: عدم شرطیت مطلقا

قول سوم: برای محرمات شرطیت دارد و برای واجبات شرطیت ندارد

برای قول اول، سه دلیل ذکر شده است:

دلیل اول: مرحوم شیخ می فرمایند اگر ابتلائی نباشد، خطاب، مستهجن است. «أن النواهي المطلوب فيها حمل المكلف على الترك مختصة - بحكم العقل والعرف - بمن يعد مبتلى بالواقعة المنهي عنها، ولذا يعد خطاب غيره بالترك مستهجنا إلا على وجه التقييد بصورة الابتلاء».[1]

دلیل دوم: اگر چیزی مورد ابتلاء نیست، برای آن طلب بیاید، تحصیل حاصل است.

دلیل سوم: لغویت خطاب

این دو دلیل از کلام آخوند در کفایه استفاده می شود: «وأما ما لا ابتلاء به بحسبها ، فليس للنهي عنه موقع أصلاً ، ضرورة إنّه بلا فائدة ولا طائل ، بل يكون من قبيل طلب الحاصل».[2]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo