< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

96/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: متباینین/ اصالت الاشتغال/ اصول عمليه

مرحوم آخوند فرمودند اگر تکلیف، فعلی از جمیع جهات نباشد، اما به گونه ای باشد که اگر علم تفصیلی به آن پیدا کنیم، فعلی از تمام جهات می شود.

بر این فرماییش دراسات و مصباح اشکال می کنند.

دراسات[1] می فرماید: به مرات گفته شده که فعلیت حکم با تحقق موضوعش است، یعنی وقتی که موضوع محقق شد، لا محاله حکم، فعلی می شود. مثلا وجوب نماز قصر بر مسافر واجب است، وقتی که شخصی مسافر شد و سایر شرایط قصر هم رعایت شد، لا محاله وجوب نماز قصر، فعلیت پیدا می کند.

نسبت حکم با موضوع نظیر نسبت علت و معلول است، یعنی تا علت پیدا نشود، معلول هم پیدا نخواهد شد.

پس فعلیت و عدم فعلیت حکم، متلازم با فعلیت و عدم فعلیت موضوعش است، یعنی اگر موضوع، فعلیت پیدا کرد و انسان مسافر شد، نماز قصر هم فعلیت دارد و الا نماز قصر فعلیت ندارد.

در نتیجه آنچه که مرحوم آخوند فرمودند به اینکه علم اجمالی که فعلیت ندارد، اگر علم تفصیلی به آن حاصل شود، فعلیت پیدا می کند، مخدوش است. به این بیان اینکه شما می گوید با علم تفصیلی حکم فعلیت پیدا، می کند، دو حالت دارد:

حالت اول: علم تفصیلی در موضوع دخالت دارد و تا زمانی که علم تفصیلی، نیاید، حکم نمی آید یعنی تا موضوع، وجود پیدا نکند، حکم، فعلیت پیدا نمی کند.

حالت دوم: علم تفصیلی در فعلیت حکم دخالت دارد نه موضوع.

و هر کدام از این دو حالت که باشد، مخدوش است، چون اگر مراد حالت اول (علم تفصیلی در موضوع دخالت دارد) است، چند مشکل دارد:

اولا: از محل بحث خارج شده اید، چون بحث ما در علم اجمالی، در جایی است که علم را طریق بدانیم و احکام مخصوص عالمین نباشد و شامل عالم و جاهل هر دو شود، در حالی که اگر علم تفصیلی در موضوع دخالت داشته باشد، معنایش این است که حکم، مخصوص عالم است و شامل جاهل نمی شود.

دوما: علم اجمالی هم همینگونه است و در موضوع دخالت دارد و اگر علم هم اجمالی باشد، باز هم حکم فعلیت دارد و الا فلا و این امتیازی برای علم تفصیلی نمی باشد و چه دلیل دارد که شما فرق گذاشته اید و گفته اید اگر علم تفصیلی به معلوم به علم اجمالی، پیدا کرد، حکم فعلیت پیدا می کند؟

و اگر حالت دوم (علم تفصیلی در فعلیت حکم دخیل است) باشد، موجب خلف می شود. چون الان گفتیم فعلیت حکم ملتزم با فعلیت موضوعش است، یعنی اگر موضوع تام و تمام بود، لا محاله حکم فعلیت پیدا می کند.

در نتیه فرقی که بین علم تفصیلی و علم اجمالی گذاشتید، صحیح نمی باشد و دو علم مثل هم هستند.

مرحوم آقای میلانی نسبت به حالت اول (علم تفصیلی دخالت در موضوع دارد)، می فرمودند خلف است، چون فرض این است که فعلیت دائر مدار موضوع است و فرقی بین حکم عالم و جاهل نیست و حکم برای همه است.

در نتیجه فرقی که مرحوم آخوند بین علم اجمالی و تفصیلی گذاشتند و علم تفصیلی را دخیل در فعلیت دانستند، چه مراد ایشان دخالت در موضوع باشد یا در خود فعلیت حکم، خروج از محل بحث است و موجب خلف است و گذشته بر اینکه امکان دارد علم اجمالی هم دخیل در موضوع باشد.

پس اینکه مرحوم آخوند گفتند اصل در کل اطراف علم اجمالی یا در بعضی جاری نمی شود، چون احتمال خلاف مثل قطع به خلاف، صحیح نیست.

و مرحوم نائینی گفتند که فرقی بین جریان اصل در بعض و جریان اصل در کل نیست، چون علم منجز است، چه در کل اطراف و چه در بعضی از اطراف، و در هر صورت اصل جاری نمی شود.

دراسات بر این مطلب هم حلا و نقضا اشکال می کند که ان شاء الله خواهد آمد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo