موضوع: اخبار/ دلائل اخباريين/ شبهه حكميه تحريميه/ اصالت البرائة/ اصول عمليه

بحث در جواب اول به طائفه اول رواياتي بود كه روايت وقوف به همراه علت «خير من الاقتحام» باشد.

نهاية الدراية[1] در ذيل تعليقه خود بر كفايه مي فرمايند: در «فان الوقوف» دو احتمال است، يك: اين فقره متفرع بر «قف» است. دو: اين فقره علت براي «قف» است.

فرض كلام ديروز بنابر تقدير دوم بود كه «فان الوقوف» علت باشد و امر «قف» منبعث از اين فقره باشد.

پس امر «قف» در صورتي تحقق پيدا مي كند كه علتي براي آن باشد و آن هلاكت مي باشد و امر معلول است. پس اول بايد هلاكت باشد، تا امر «قف» پيدا شود. و بنابر اين تقدير شامل شبهه بدويه نمي شود. چون در شبهه بدويه هلاكتي نيست و اگر قرار باشد هلاكت پيدا شود، بايد از ناحيه امر «قف» پيدا شود، در حالي كه امر معلول هلاكت است. در نتيجه امر به توقف، منحصر در جايي مي شود كه قبل از آمدن امر هلاكتي باشد و آن در جايي است كه تكليف مشتبه منجز شده باشد و آن در اطراف علم اجمالي يا شبهه بدويه قبل از فحص است.

خلاصه بنابر اينكه «فان الوقوف» علت براي توقف باشد، اين در مورد علم اجمالي و شبهه بدويه قبل از فحص است اما در شبهه بدويه بعد از فحص، اين علت وجود ندارد و هلاكتي نيست در نتيجه وقوف هم لازم نيست.

پس استدلال به اين روايات براي اخباري مفيد نمي باشد.

این جواب در حقيقت چند جواب مي باشد:

1. در امر «قف» هلاكت نيست. چون با توجه با ادله برائت، هلاكتي نيست.

2. در امر «قف» هلاكت نيست. چون امر معلول هلاكت است و در شبهه بدويه بعد از فحص، هلاكتي ندارد و تكليف منجز نمي باشد.

پس اخباري مي گويد امر در «قف» مولوي است و در ما نحن فيه بايد احتياط كند و اصولي مي گويد ارشادي است و معلول آن يكي از دو چيز بالا است.

التقرير العربي

و وجه عدم شمولها للشبهة البدوية بعد الفحص انه لا يتصور المهلكة فيها مع ما تقدم من ادلة النقلية و العقلية علي البرائة فيها مضافا الي لزوم تقديم العلة علي المعلوله، و انبعاث الامر فيها عن المهلكة السابقة كما هو المستفاد من عبارة نهاية الدراية ذي تعليقة 33: «وأما إن كان قوله عليه السلام( فان الوقوف ... الخ ) ، تعليلا للأمر بالتوقف ، فيكون الأمر منبعثا عنه»[2] يعني فلا يكون مقدما علي التعليل، بخلاف ما لو كان تفريعا علي الامر بالتوقف فيكون الامر مقدما عليه و يشمل الشبهة البدوية بل ينحصر بها.

و معلوم ان مورد هذه الروايات انما هو الشبهات التي كانت فيها مهلكة مع قطع النظر عن الروايات.