< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

94/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خلاصه فقه الحدیث در حدیث رفع/حدیث رفع/برائت/اصول عملیه
خلاصه حديث رفع:
50. بيان شد كه در حديث رفع، در دو مقام بايد بحث كنيم: يكي بنا بر اينكه تعبير به خصال شد و ديگري بنا براينكه تعبير به اشياء شد.
51. يكي از احاديثي كه در آن لفظ خصال به كار رفته بود، اين بود كه تمام شدن عقل انسان با ده خصال است و مهمترين آن خصالتها اين است كه وقتي انسان به هر شيعه اي برخورد مي كند معتقد باشد كه دیگران از او بهتر هستند.
52. خصلت هم در روايات و هم در لغت، عبارت است از صفت نفساني است، چه صفت خوبي باشد و چه صفت بدي باشد.
53. شيء در لغت چيزي است كه قابليت دانسته شدن دارد و از آن اخبار شود، هم بر موجود اطلاق مي شود و هم بر معدوم و هم بر امر محال.
54. شيء در نظر اصوليين عرض عام يا به تعبير ديگر جنس الاجناس است و از خصلت اعم است.
55. دو دسته از رواياتي كه درباره حديث رفع داشتيم، اين بود: يك طائفه «تسعة الاشياء» و طائفه ديگر «تسع خصال» بود و جمع بين اين دو به اين بود كه بگوئيم مراد به شيء همان خصلت است.
56. مدخول «ما»ي مصدريه زمانيه، بايد يا معنیً و لفظا ماضي باشد (فعل ماضي) يا فقط معنیً ماضي باشد (فعل جحد).
57. حمل بعضي از فقرات در حديث رفع بر خصلت، بعيد بود مثل «ما لا يعلمون» اما حمل بعضي ديگر بر خصلت اشكالي نداشت.
58. بيان شد كه حديث رفع مقدم بر حديث وضع است. چون حديث وضع مرفوعه بود كمتر نقل شده بود اما حديث رفع مشهور است.
59. مختار ما اين شد كه جريان حديث رفع متوقف بر چهار امر است:
الف: وضع و رفع مورد به دست شارع باشد؛
ب: اگر صحت مورد متوقف بر قصد است، مقصود مكلف باشد؛
ج: مورد يا امتناني باشد و يا تسهيلي؛
د: مورد داراي تكليفي معين باشد.
60. بين اضطرار بر معامله با اكراه بر معامله، از دو جهت فرق است.
61. مختار ما اين شد كه استدلال به حديث رفع براي اثبات برائت كه مختار اصوليين بود، تمام است و هيچ فرقي بين شبهات حكميه و موضوعيه نمي باشد و همچنين فرقي نيست كه قائل باشيم مفاد حديث رفع، همان رفع است يا اباحه ظاهري مي باشد كه مرحوم آخوند و منتقي فرمودند و فرقي نيست بين اينكه رفع، عبارت باشد از رفع خود عناوين ادعاءاً يا رفع آثار آنها.
62. حديث رفع با سه نقل بيان شده است و حديث وضع با دو كيفيت.
63. مرحوم مشكيني فرمودند حديث رفع نسبت به فقره «ما لا يعلمون» اصل عملي است (برائت) و نسبت به بقيه فقرات دليل اجتهادي است.
64. مرحوم مشكيني فرمودند حديث رفع مقدم بر ادله اي است كه مثبت احكام و تكاليف براي عناوين اوليه مي باشند.
65. تقديم دليل اجتهادي بر برائت نقليه، مشروط بر اين است كه اطلاق دليل اجتهادي، بخاطر غير از حالت جهل و علم باشد. مثلا اطلاق آن ناظر به صحت و مرض باشد و الا اگر ناظر به «ما لا يعلمون» (علم و جهل) باشد، حديث رفع مقدم است.

التقرير العربي:
خلاصة ما ذكر من الامور المهمة في حديث الرفع
50. التحقیق فی الفقرات في حديث الرفع في مقامين: 1. بناء علي كونها من الخصال؛ 2. من الاشياء.
51. تمام العقل، بخصال شتا اهمها «يري الشيعة كلهم خيرا منه و انه شرهم في نفسه».
52. الخصلة رواية و لغة عبارة عن صفة النفسانية فضيلة كانت او رذيلة.
53. الشيء لغة ما يصح ان نعلم و يخبر عنه يطلق علي الموجود و المعدوم و المحال.
54. الشيء في الاصول عرض عام او جنس الاجناس و يكون اعما من الخصلة.
55. يجمع بين الطائفتين من الروايات اشياء و الخصلة بحمل الاشياء علي الخصلة.
56. ما المصدرية الزمانية تدخل علي الماضي لفظا و معني او معني اي الجحد.
57. حمل بعض الفقرات في حديث الرفع علي الخصلة بعيد دون بعض آخر منها.
58. حديث الرفع سندا مقدم علي حديث الوضع.
59. المختار هو توقف جريان حديث الرفع علي امور اربعة:
الف: كون المورد وضعه و رفعه بيد الشارع.
ب: كون المورد مقصودا للمكلف لو كان مما يتوقف صحته علي العقد.
ج: كون المورد امتنانيا او تسهيليا.
د: كون المورد ذا تكليف معين.
60. بين الاضطرار الي معاملة و الاكراه عليها فرق من جهتين.
61. المختار هو تمامية الاستدلال بحديث الرفع للبرائة بلافرق بين الشبهات الحكمية و الموضوعية و بلافرق بين ان يكون مفاد الحديث الرفع هو الاباحة الظاهرية او الرفع كما احتمله صاحب الكفاية و المنتقي. و بلا فرق بين ان الرفع هو رفع نفس العناوين ادعاء او رفع الآثار.
62. حديث الرفع نقل علي انحاء ثلاثة و حديث الوضع علي نحوين.
63. مشكيني: حديث الرفع اصل عملي في «ما لا يعلمون» و دليل اجتهادي فيما سواه.
64. مشكيني: حديث الرفع مقدم علي ادلة المثبتة للتكليف للعناوين الاولية.
65. تقديم دليل الاجتهادي علي البرائة النقلية مشروط بكون اطلاقه باعتبار غير حالة الجهل و العلم مثل الصحة و المرض و الا يكون «ما لايعلمون» مقدرا عليه.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo