< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

94/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/ کاسریت و جابریت ظنون غیر معتبرة

قبلا معلوم شد که مرحوم آخوند قائلند که سند خبر با ظن به عدم صدور تضعیف نمی شود و همچنین دلالت خبر مگر یک صورت خاص.
در مقابل، مشهور می فرمایند اعراض مشهور از یک خبر صحیح موجب تضعیف سند خبر می شود و بعد در این رابطه می فرمایند هر چه سند خبر قوی تر باشد اعراض مشهور موجب تضعیف بیشتر این سند می شود.
البته این موضوع که اعراض موجب ضعف سند می باشد یا نه، خود این مرکز بحث در صورتی است که آن خبری که مشهور از آن اعراض کرده اند در مرئی و منظر مشهور بوده باشد و مشهور با علم به این خبر، اما به آن عمل نکرده اند در این فرض بحث می شود که اعراض مشهور موهن سند است یا نه و الا اگر خبری صحیح است ولی مشهور هم از این خبر اطلاعی نداشته اند و عملشان موافق با این خبر نیست این اعراض از محل بحث خارج است و این گونه اعراضی موهن نیست زیرا ممکن است مشهور از این خبر اطلاعی نداشته اند و آن را ندیده اند.
نتیجه اینکه خبر صحیحی که مشهور از اعراض کرده اند ولی ما احتمال می دهیم که مشهور این خبر را ندیده باشند- و لذا بر خلاف مفاد این خبر عمل کرده اند - این اعراض موجب ضعف سند روایت نمی شود.
مرحوم آقای خوئی در مصباح طبعا لصاحب کفایه و خلافا للمشهور فرموده اند «و هذا هو الصحیح»[1]یعنیاعراض مشهور موجب تضعیف سند و دلالت روایت نمی شود کما اینکه عمل مشهور نه جابر سند است و نه جابر دلالت.
در ادامه می فرمایند:
« فيا ليتهم عطفوا السيد على الدلالة وقالوا فيه بما قالوا فيها من عدم الانجبار والانكسار»[2].
ای کاش همانطور که مشهور می گویند در دلالت، عمل مشهور و اعراض مشهور اثری ندارد نسبت به سند هم همین کلام را می گفتند.
نتیجه بحث این شد که ما سه قول داریم:
1-مشهور می فرمایند عمل مشهور و اعراض مشهور در سند اثر دارد یعنی جابر و کاسر است اما در دلالت اثر ندارد.
2-مرحوم آخوند می فرمایند عمل مشهور جابر سند ضعیف است اما اعراض مشهور کاسر سند نیست اما در دلالت نه عمل مشهور اثری دارد و نه اعراض مشهور.
3-مرحوم آقای خوئی می فرمایند عمل مشهور نه جابر سند و دلالت است و نه کاسر سند و دلالت است.
4-مرحوم آقای میلانی می فرمایند اگر خبری ضعیف باشد و همه جا مشهور به آن عمل کرده اند این عمل مشهور جابر ضعف روایت می باشد و اگر خبر به حسب ظاهر صحیح است و در همه موضوعات مشهور از آن اعراض کرده اند این اعراض موهن است اما اگر عمل مشهور یا اعراض مشهور نسبت به این روایت در بعضی موارد دون بعض آخر صورت گرفته است این عمل یا اعراض اثری ندارد البته این قول در واقع به مختار مرحوم آخوند بر می گردد.

البته مرحوم آقای خوئی می فرمایند این اعراض و عمل مشهور در یک مورد اثر دارد و این مورد عبارت است از جائی که مشهور با اینکه اهل عرف است لفظ را که نزد ما ظاهری دارد بر معنایی غیر معنای ظاهرش حمل کرده باشند اگر ما احراز کردیم اینکه مشهور از این لفظ این معنا را استفاده کرده اند از قرائن نبوده است بلکه از حاق لفظ این معنا را استفاده کرده اند در این صورت اعراض مشهور موهن دلالت است زیرا مشهور اهل لسان هستند و نظر اهل لسان در ظهور الفاظ حجت است زیرا مراد از ظهور الفاظ چیزی است که عرف از آن می فهمد نه آنچه خود انسان می فهمد و فرض این است که مشهور اهل عرف و لسان هستند و نظر آنها حجیت دارد و بر نظر شخصی مقدم است.
مرحوم آخوند هم فرمودند سند ضعیف با عمل مشهور جبران می شود اما ضعف دلالت جبران نمی شود و با اعراض مشهور نه سند و نه دلالت هیچکدام تضعیف نمی شود.

التقرير العربي:
و قباله قول المعروف فی خصوص السند حیث صرحوا بان الخبر الصحیح یوهن باعراض المشهور عنه بل صرحوا بانه کلما ازداد الخبر صحة ازداد وهنا باعراض المشهور عنه.
و لایخفی ان محل البحث هو ما اذا احرز اعراض المشهور عنه بان یکون الخبر الصحیح بمرای من المشهور و مسمع و مع ذلک لم یعملوا به لان الاعراض فرع الاطلاع.
فالخبر الصحیح الذی احتمل عدم اطلاعهم علیه و لذا کان عملهم علی خلافه فهو خارج عن محل الکلام.
و اختار صاحب المصباح تبعا لصحاب الکفایة و خلافا للمعروف عدم سقوطه و عدم وهنه باعراض المشهور و قال: «و هذا هو الصحیح»[3] ای ما اختاره صاحب الکفایة هو الصحیح.
فتلخص ان المشهور انما هو جبر ضعف السند بعمل الشهور دون الدلالة.
و ایضا وهن السند بعملهم دون الدلالة.
و نظر صاحب الکفایة انما هو جبر السند تبعا للمشهور دون الدلالة و دون الوهن.
و نظر صاحب المصباح ان عملهم لایکون جابرا مطلقا سندا و دلالة و لا موهنا کذلک مطلقا نصه فی المصباح: « فيا ليتهم عطفوا السيد على الدلالة وقالوا فيه بما قالوا فيها من عدم الانجبار والانكسار»[4].
فالاقوال الی الان ثلاثة:
1. قول المشهور بالجبر و الوهن فی السند خاصة.
2. کفایة: بالجبر فی السند دون غیره.
3. محقق الخوئی: بعدم الجبر و لا الوهن مطلقا لا سندا و لا دلالة.
ثم استثنی فی المصباح[5] بالنسبة الی الدلالة عملا و اعراضا.
مخلصه: انه اذا حمل جماعة من العلماء مع کونهم من اهل لسان العربی و من اهل العرف اللفظ علی معنی لم یکن ظاهرا فیه فی نظرنا و احرزنا ان حملهم اللفظ علی هذا المعنی من جهة حاق اللفظ لا من القرائن الخارجیة المستکشفة باجتهاداتهم، لکان الظهور المعنی الذی حملوا اللفظ علیه لا ما کان ظاهرا عندنا اذ المراد من الظهور هو الذی یفهمه اهل العرف من اللفظ و المفروض انهم من اهل اللسان و العرف و فهموا هذا المعنی.
و کذا الحال فی طرف الاعراض: فان کان اللفظ ظاهرا فی معنی فی نظرنا و حملها جماعة من العلماء علی خلافه و احرز ان حملهم مستند الی حاقّ اللفظ لا الی ظنونهم و اجتهاداتهم، یستکشف ان اللفظ لیس ظاهرا فی معنی الذی فهمناه بل هو خلاف الظاهر حیث ان خلاف الظاهر هو ما یفهم العرف خلافه من اللفظ.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo