< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد
ان قلت: اکثر تعبیراتی که در مقدمه دوم بیان شد بصورت امر مطلق می باشد یعنی امر شده است که به ثقات مثلا مراجعه کنید ولی مقید به وثوق نشده است امام نفرموده است به این افراد مراجعه کنید اگر وثوق پیدا کردید به قول او عمل کنید به عنوان مثال فرمودند: «فاروه مني»، «الزموه»، «خذوا»، «فاسمع لهما و اطع هما» به فلانی مراجعه کن و هر چه گفت می توانی از من نقل کنی یا فاسمع عنهما و اطعهما و از طرفی در اصول ثابت شد که ظهور امر در مولویت می باشد یعنی اگر امری داشتیم و قرینه بر ارشادیت نداشتیم حمل بر مولویت می شود در نتیجه اوامر در روایات مانند خذ و...حمل بر مولویت می شود یعنی قول ثقه حجت است و این حجیت هم تاسیسی است نه امضائی و اینکه شما گفتید که ثقه بما هی هی ملاک نیست و سوال از ثقه به عنوان یکی از مصادیق وثوق می باشد صحیح نیست بلکه ثقه بما هی هی تمام الملاک می باشد.
قلت:
اولا: همه عناوینی که در مقدمه بیان شد؛ به صورت امر نبود تا گفته شود ظهور در مولویت دارد بلکه در بعضی موارد مثلا حضرت فرمودند فهو حق علیک یا هو موسع علیک، با جملات خبریه مطلب بیان شده است.
و ثانیا: عناوینی که در مقدمه اولی بیان شد شاهد بر این است که اوامری که در مقدمه دوم بیان شد این اوامر ارشادی است مثلا در مقدمه اولی یکی از عناوین این بود که المامون علی الدین و الدنیا یا امناء الله یا مستودع سری این عناوین می رساند که امر «خذه» مطلق نیست بلکه کسی که از او اخذ می شود باید عادل به تمام معنی باشد بلا اشکال کسی که مامون بر دین و دنیای انسان است اگر کلامی بگوید از کلام او انسان اطمینان پیدا می کند که دروغ نمی گوید و برای انسان وثوق پیدا می شود این عناوین ملازم با حصول اطمینان و وثوق از قول این افراد و بلکه بالاتر از این منتقی قبلا در جلسه17/10 فرمودند که این عناوین مفید قطع می باشند کسی را که امام می فرماید این فرد از امناء الله می باشد قول وی مفید یقین است نتیجه این خواهد شد که قول ثقه ای حجت است که قولش مفید وثوق و اطمینان باشد و طبعا اوامر، ارشادی خواهد بود و امضاء بناء عقلاء می باشد.
اما اینکه فرمودید اوامر مطلق هستند و مقید به وثوق و اطمینان نشده اند در جواب می گوییم نیازی به این تقیید نیست زیرا وقتی این عناوین را کنار هم گذاشتیم ملازم با حصول اطمینان می باشند و جدای از حصول اطمینان نیستند خلاصه اینکه روایات دلالت دارند که به قول کسی عمل کنید که قول او برای شما مفید وثوق و اطمینان است در نتیجه وقتی می گوییم قول ثقه یا عادل حجت است بخاطر این است که قول اینها موجب وثوق و اطمینان می شود همان کاری که عقلاء انجام می دهند.
مختار ما اين است كه روايات مثل آيات ارشادي هستند و بناء عقلاء را امضا مي كنند كه خبر موثوق به حجت است.

التقرير العربي:
ان قلت: ظاهر اكثر التعبيرات المتقدمة في المقدمة الثانية امر و مطلق لايقيد بصورة حصول الوثوق من قول المخبر بعد السئوال عنه. مثل: «فاروه مني»، «الزموه»، «خذوا»، «فاسمع لهما و اطع هما» و ظهور الامر في المولوية.
قلت: اولا: ليس جميع العناوين و التعبيرات فيها بصورة الامر، مثل «فهو حق»، «موسع عليك».
و ثانيا: العناوين الماخوذة في المقدمة الاولي شاهد و قرينة علي ان هذا الامر للارشاد، لان تلك العناوين مثل «المامون علي الدين و الدنيا»، «امناء الله»، «مستودع سري» ملازم لحصول الاطمينان و الوثوق، لو لم نقل مفيد اللجزم و اليقين كما افاده صاحب المنتقي و تقدم جلسة 17/10/92 و معلوم انه مع حصول الاطمينان بحكم بناء العقلاء علي العمل به و مع حكم العقل و العقلاء به، يكون الامر به امرا ارشاديا لا مولويا و يكون امضاء له لا تاسيسا.

و اما ما افاده من اطلاق الامر و عدم تقييده بصورة حصول الاطمينان.
ففيه: انه لا يحتاج الي التقييد لفرض ثبوته و تلازمه مع قوله.

فالمختار هو ان الروايات، مثل الآيات المستدل بها تكون امضاء لبناء العقلاء و ان الحجة انما هو خبر الموثوق به فقط.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo