< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خلاصه/حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه سوال
نسبت به آیه سوال گفتیم که این آیه وظیفه جاهل را می گوید نه اینکه در مقام بیان فضیلت علم و عالم باشد لذا علم دخالتی در ملاک حجیت سوال ندارد.
از این بیان که آیه در مقام وظیفه جاهل می باشد معلوم می شود که فرمایش مرحوم شیخ و آخوند بر عدم ملازمه ناتمام است این بزرگواران فرمودند ملازمه زمانی ثابت است که قبول تعبدی باشد در این صورت بین امر به سوال و قبول ملازمه است اما چون قبول تعبدی نیست و آیه می فرماید سوال کنید تا علم پیدا کنید لذا بین وجوب سوال و قبول ملازمه نیست ولی ما گفتیم چون آیه در مقام بیان وظیفه جاهل می باشد نه بیان فضیلت علم و عالم لذا مراد، قبول تعبدی می باشد و ملازمه ثابت است.
مضافا باینکه قبلا هم در جلسه 5/9/93 بیان شد که مقصود از ان کنتم لا تعلمون حصول علم نیست بلکه مراد ترتیب آثار علم است یعنی سوال کنید تا در عین حال که عالم نیست آثار علم را بار کنید (یعنی عمل کنید) زیرا علم وجدانی مقدور ما نیست چرا که ممکن است سوال کنیم ولی علم وجدانی برای ما حاصل نشود.

و اما اشکال اول شیخ این بود که استدلال به این آیه بر حجیت خبر واحد درست نیست چون مراد از اهل ذکر، علمای یهود است نه علمای اسلام بخاطر سیاق آیه.
و فیه:
اولا: سیاق در صورتی مانع عموم کلام می باشد و کلام را بر فرد یا قشر خاصی حمل می کند که بتواند موجب ظهور کلام در فرد یا قشر خاصی شود ولی اگر سیاق به این مرحله نرسد طبعا مانع عموم نخواهد بود.
مثال جائی که سیاق مانع نیست مانند اینکه مولی بگوید اغسل للجمعة و الجنابة و الزیارة در اینجا ممکن است بگوییم بخاطر اینکه اکثر موارد مستحب هستند اغسل دلالت بر استحباب می کند ولی می گوییم که این موجب نمی شود که بگوییم اغسل دلالت بر وجوب نداشته باشد و غسل جمعه هم مستحب باشد زیرا سیاق در حدی نیست که اغسل ظهور در استحباب داشته باشد.
کما اینکه در حدیث رفع اکثر موارد در خصوص شبهه موضوعیه می باشند و رفع ما لایعلمون در خصوص شبهه حکمیه می باشد و سیاق حدیث رفع که در شبهه موضوعیه است موجب نمی شود که در رفع ما لا یعلمون هم شبهه، شبهه موضوعیه باشد.
ثانیا: اصلا در این آیه سیاقی نسبت به علماء اهل کتاب وجود ندارد زیرا از سیاق فهمیده نمی شود که مراد علماء اهل کتاب می باشند بلکه علماء اهل کتاب از خارج فهمیده می شود زیرا مخاطب این آیه مشرکین می باشد و به آنها گفته شده است فاسئلوا، از این استفاده شده که مراد از اهل ذکر علماء اهل کتاب هستند از خود آیه
و ثالثا: طبق بعضی از روایات مراد از اهل ذکر ائمه معصومین علیهم السلام می باشند و اصلا شامل علماء اهل کتاب نمی شود.
منها: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ مَنْ عِنْدَنَا يَزْعُمُونَ‌ أَنَ‌ قَوْلَ‌ اللَّهِ‌ عَزَّ وَ جَلَ‌ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌ أَنَّهُمُ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى قَالَ إِذاً يَدْعُونَكُمْ إِلَى دِينِهِمْ قَالَ قَالَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ».[1]
راوی می گوید به امام باقر عرض کردم که نزد ما کسانی هستند که فکر می کنند مراد از اهل ذکر، یهود و نصری می باشند حضرت فرمودند اگرمراد علماء اهل کتاب باشد آنها شما را به دینشان دعوت می کنند و نمی شود که قرآن شما را به کفر دعوت کند بعد حضرت به سینه مبارکشان اشاره کردند و فرمودند که مراد از اهل ذکر ما هستیم و باید از ما سوال شود.

نکتة: ظاهر این است که باید بجای کلمه «قال بیده» باید کلمه اشار باشد لذا مراة العقول گفته است قال متضمن معنای اشار می باشد یا قال به معنای فعل می باشد.
اشکال دیگری[2] که بر آیه شده است این است که اگر آیه دلالت بر حجیت خبر واحد داشته باشد دلالت می کند بر حجیت روایاتی که می فرمایند مراد از اهل ذکر ائمه علیهم السلام می باشد نه روات و مفاد این روایات عدم حجیت خبر واحد می باشد در نتیجه ازدلالت این آیه بر حجیت خبر واحد لازم می آید عدم حجیت خبر واحد.
و فیه: ائمه در این روایات به عنوان یک مصداق ذکر شده اند یعنی مراد از اهل ذکر، علماء می باشند و ائمه یکی از مصادیق آن می باشند

التقرير العربي:
و من هنا ظهر الخدشة في ما افاده صاحب الكفاية تبعا للرسائل من ان السوال لتحصيل العلم اذ لو كان بيان الآية لبيان وظيفة غير العالم كما هو المستفاد منها فلايمكن قبول ما اختاره علمان صاحب الرسائل و الكفاية.

و اما ما ذكره الشيخ من اختصاص اهل الذكر للعلماء اهل الكتاب، بحكم سياق الآية.
ففيه ما تقدم في مبحث الاجتهاد قبلا، اولا: ان السياق يمنع عن ظهور الكلام في العموم اذا كان موجبا لظهور اقوي، لا مطلقا.
مثلا في مثال «اغسل للجنابة و الجمعه و الزيارة» لايكون السياق موجبا لاستحباب غسل الجنابة ايضا.
و كذلك حديث الرفع اختصاص اكثر فقراتها مثل «ما اضطروا» و «ما استكرهوا» بالشبتهات الموضوعية، لايوجب اختصاص «مالايعلمون» ايضا بها.
و ثانيا: سياق الآية لا يكون مشيرا الي علماء الكتاب، بل هو مستفاد من الخارج، لان المخاطب فيها هو المشركين، و العلماء لديهم هو علماء التوراة و الانجيل.
و ثالثا: بعض الروايات الصحيحة تدل علي نفي كون المراد من اهل الذكر، هو علماء الكتاب مثل ما رواها الكافي:
«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ مَنْ عِنْدَنَا يَزْعُمُونَ‌ أَنَ‌ قَوْلَ‌ اللَّهِ‌ عَزَّ وَ جَلَ‌ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌ أَنَّهُمُ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى قَالَ إِذاً يَدْعُونَكُمْ إِلَى دِينِهِمْ قَالَ قَالَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ».[3]
و مراة العقول: «قال یتضمن معنی الاشارة او القول بمعنی الفعل کما هو شایع».
فهذا الايراد مخدوش كبريً و صغريً و روايةً.
و منها: ما في غرر و درر[4] من ان الآية لو دلت علي حجية الخبر لدلت علي حجية اخبار الذي دلت علي ان اهل الذكر هم الائمه فصحة الاستدلال بها يوجب عدم صحة الاستدلال بها علي حجية الخبر.
و فيه: ان الائمه مذكور فيها بعنوان المصداق لاهل الذكر لابعنوان القصر و الحصر.



[2] غرر و درر، حائری، ص28.
[4] غرر و درر، آقایی یزدی، ص28.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo