< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خلاصه/حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه سوال
آية السؤال عن أهل الذكر
«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‌ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُر» و صدرها: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي‌ إِلَيْهِمْ».[1]
و «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي‌ إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا...».[2]
نسبت به اینکه این آیه ناظر به چه موضوعی است. 4 احتمال دارد.
احتمال اول: حجیت فتوی مجتهد برای مقلدین.
احتمال دوم: حجیت خبر واحد و راوی.
احتمال سوم: آیه دال بر هردو مورد فوق است.
احتمال چهارم: آیه دال بر هیچکدام نیست.
ما بحث را در دو مقام مطرح می کنیم.
مقام اول: تقریب دلالت آیه بر حجیت خبر واحد.
مقام دوم: اشکالاتی که بر استفاده ی حجیت خبر از این آیه ذکر شده است.
مقام اول:
دو مقدمه:
مقدمه اول: سوال در آیه به دو گونه ممکن است. با فعل باشد مثل اشاره ویا با قول. این سوال چه با فعل باشد وچه با قول، مستدعی جواب است. بخلاف طلب که اگر کسی از کسی چیزی طلب کرد گاهی احتیاج به جواب دارد وگاهی ندارد.
قاعده کلی: کل السوال طلب ولیس کل طلب سوالا.[3]
مقدمه دوم: ذکر در این آیه به چه معناست؟ ذکر در لغت به معنای شرف و حفظ الشی معنا شده ولی در تفسیر به چند معنا آمده است.
1-اخبار من مضی
2-شخص پیامبر
3-قرآن مجید
4-کتب آسمانی
ممکن است بین معنای لغوی و معانی که مفسرین بیان کرده اند جمع کرد باینکه بگوییم معنای ذکر همان حفظ الشیء می باشد نهایت آن شیء باعتبارت مختلف معانی مختلفی دارد گاهنی مراد از شیء اخبار من مضی و گاهی مراد وحی الهی و گاهی غیر این دو پس اینکه به پیامبر ذکر گفته می شود بخاطر اینکه حافظ وحی می باشد و همچنین کتب آسمانی حافظ وحی می باشند.
سوم: کلمه اهل
در لغت چند معنا برای اهل ذکر شده است:
1-عشیره و فامیل انسان
2-حافظین قرآن
3-زوجه مرد
4-عالم و عارف به شیء
ممکن است بین این چهار معنی جامعی فرض شود که عبارت باشد از عالم و عارف لذا اگر به عشیره اهل گفته می شود بخاطر این است که عالم و عارف به حال انسان می باشد و همچنین به زوجه اهل گفته می شود زیرا از همه شناخت بیشتری از زوجش دارد و کذا در حافظین قرآن
ممکن است روایاتی که دلالت دارند بر اینکه مراد از اهل ذکر در این آیه، ائمه علیهم السلام می باشند بر همین معنا حمل شود مانند آنچه از امام باقر علیه السلام در مورد آیه فاسئلوا اهل الذکر نقل شده است.
أحمد، عن الحسين عن فضالة عن أبان عن محمد بن مسلم عن أبي جعفر عليه السلام في قول الله: " فاسألوا أهل الذكر ان كنتم لا تعلمون " قال: الذكر القرآن، وآل رسول الله أهل الذكر، وهم المسؤولون[4]
پس علت اینکه به اهل بیت اهل ذکر گفته می شود بخاطر این است که عارف به قرآن و پیامبر می باشند.
مقدمه دوم: تقریب استدلال به این آیه
تقریب استدلال متوقف بر بیان چند مطلب است:
1-فاسئلوا دلالت بر وجوب داشته باشد.
2-در عمل به جواب مسئول عنه، خصوصیت سوال دخیل نیست بلکه مراد جوابی است که مسئول عنه می دهد.
3-مراد از اهل ذکر مطلق کسانی هستند که عالم هستند چه مدرک علمشان حواس ظاهری باشد که به آنها راوی گفته می شود و چه حواس باطنی باشد که به آنها مجتهد گفته می شود.
4-قول مسئول عنه حجت است چه مفید علم باشد و چه مفید علم نباشد.
اگر این چهار امر ثابت شد این آیه دلیل بر حجیت خبر واحد و فتوای مجتهد خواهد بود.
فنقول:
به دو شکل برای تقریب استدلال به این آیه بر حجیت خبر واحد ذکر شده است:
1-از ناحیه ملازمه به این بیان که ملازمه است بین وجوب سوال و وجوب قبول زیرا اگر سوال واجب باشد اما قبول واجب نباشد وجوب سوال لغو خواهد بود کما عن الشیخ فی الرسائل[5] و الاخوند فی الکفایة[6] و مبتدئها صاحب الفصول.

التقرير العربي:
و من الآيات التي استدل صاحب الفصول علي حجية خبر الواحد آية السوال و هو قوله تعالي: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‌ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُر» و صدرها: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي‌ إِلَيْهِمْ».[7]
و ايضا: «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي‌ إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا...».[8]
و الاحتمالات فيها اربعة:
1. تدل الآية علي حجية فتوي المجتهد فقط؛
2. علي حجية خبر الواحد و الراوي فقط؛
3. علي كليهما؛
4. لاتدل علي كل منها.

و الكلام فيها علي حجية الخبر يقع في مقامين:
احدهما تقريب دلالتها علي حجية الخبر.
و الثاني: اشكال ما ذكر من التقريب.

اما مقام الاول:
مقدمتان:
الاولي: فقه الآية
1. تقدم في مبحث الاجتهاد و القليد قبلا ان السوال يمكن ان يكون بالفعل او بالقول و هو يستدعي الجواب بخلاف الطلب فانه قد يفتقر الي الجواب و قد لا يفتقر و كل سول طلب، و ليس كل طلب سوال.
2. و الذكر لغه الشرف و حفظ الشي و تفسيرا:
الف: باخبار من مضي؛
ب: رسول الله؛
ج: القرآن؛
د: كتب السماوية.
و يمكن الجمع بين اللغة و التفسير و ان معناه في كليهما هو حفظ الشيئ يختلف تارة اخبار من مضي و اخري وحي الالهي و ثالثة غير هما فاطلاق في التفاسير علي رسول الله لانه حافظ الوحي و هكذا كتب السماوي.
3. اهل: ذكر في اللغة له معاني المتعددة، مثل:
الف: عشيرة؛
ب: حفظة القرآن؛
ج: زوجة المرء؛
د: العالم و العارف بالشي (كارشناس).
و يمكن جعل الجامع بينها و هو العالم و العارف، لان عشيرة و الزوجة و حفظة القرآن، عارف بالرجل او بالقرآن.
و بهذا المعني الجامع ايضا يمكن حمل الروايات التي دلت علي ان المراد باهل الذكر في الآية هو الائمه مثل ما عن ابي جعفر علي السلام في قوله تعالي: « أحمد، عن الحسين عن فضالة عن أبان عن محمد بن مسلم عن أبي جعفر عليه السلام في قول الله: " فاسألوا أهل الذكر ان كنتم لا تعلمون " قال: الذكر القرآن، وآل رسول الله أهل الذكر، وهم المسؤولون[9]».

الثانية: تقريب الاستدلال بالآية يتوقف علي:
الف: دلالة الامر علي الوجوب «فاسئلوا»؛
ب: عدم خصوصية للسوال في العمل بالجواب؛
ج: شمول اهل الذكر مطلقا من كان عالما سواء كان مدرك علم حواس الظاهر (راوي) او الباطنة (اجتهاد)؛
د: ثبوت الاطلاق لقول المسئول عنه: كان قوله مفيدا للعلم ام لا.

فنقول: تقريب الاستدلال بها علي حجية خبر الواحد مستقلا:
اما: من ناحية الملازمة بين وجوب السوال و وجوب القبول حتي لا يلزم لغوية وجوب السوال و هو الذي ذكره في الرسائل[10] و كفاية[11] «وتقريب الاستدلال بها ما في آية الكتمان».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo