< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه نفر
نسبت به فرمايش مرحوم آخوند در كفايه از دو جهت مطالبي بيان مي شود:
جهت اول: اشكال بر مطالب كفايه
جهت دوم: حجيت خبر واحد و آيا آيه دال بر حجيت خبر واحد است؟

اما جهت اول: اشكال بر مطالب آخوند
آنچه كه ايشان براي اثبات وجوب تحذر اثبات كرده اند، سه وجه بود:
اول: «لعل» در كلمات شارع، به معناي حقيقي استعمال مي شود، اما داعي شارع مقدس با داعي ديگران فرق مي كند. يعني داعي شارع از اين استعمال، محبوبيت مدخول «لعل» است كه در مانحن فيه محبوبيت تحذر مي باشد.
و فیه: مناط وجوب تحذر، محبوبيتي است كه از «لعل» استفاده مي شود و در اين جهت فرقي نيست كه «لعل» در معناي حقيقي استعمال شده باشد و يا اينكه طبق قول مشهور، در معناي حقيقي استعمال نشده است. در هر دو صورت از «لعل» محبوبيت تحذر و وجوب آن استفاده شده است پس دليلي ندارد كه بگوييد كه «لعل» در معناي حقيقي استعمال شده است و اختلاف در داعی است بلكه مي توان گفت كه «لعل» در معناي مجازي استعمال شده است و دلالت بر محبوبیت تحذر دارد.[1]

دوم: معناي حقيقي «لعل» ترجي است و ترجي به معناي ترقّب حصول امر محبوب است. يعني انتظار حصول امري كه متكلم دوست دارد. پس معناي «لعل» ترقب حصول امر محبوب است. در نتيجه محبوب بودن، جزء معناي «لعل» است.
و فیه: مشهور كه مي فرمايند «لعل» مجازا در محبوبيت استعمال مي شود نه در معناي حقيقي، حال چه رابطه اي بين محبوبيت و معناي حقيقي است كه «لعل» در آن استعمال شده، در حالي كه محبوبيت جزء معناي حقيقي است و نمي تواند «لعل» در جزء آن استعمال شود.
يا اينكه شماي آخوند كه مي گوييد «لعل» در معناي حقيقي استعمال شده، اما داعي متكلم محبوبيت است، حال چه نسبتي بين محبوبيت و معناي حقيقي است كه شما محبوبيت را داعي استعمال مي گيريد؟[2]

سوم: اساسا به این تکلف- بنابر مسلک مشهور و بنابر مسلک صاحب کفایه- نیازی نیست بنابر قول مشهور تکلف در قول به مجاز می باشد و در کلام صاحب کفایه فرق بین داعی شارع و غیرش می باشد با توجه به اینکه معنای لعل امیدواری حصول امر محبوب می باشد کما اینکه این امر در جاهل به آینده وجود دارد در عالم به آینده هم این امر معنا دارد شخصی که می داند این امر یک سال دیگر محقق می شود دوست دارد که این امر زودتر محقق شود کما اینکه وقتی شخصی می داند امر مکروهی اتفاق خواهد آمد قبل از رسیدن آن نگران است که این امر برای او محقق خواهد شد در امر محبوب هم اینگونه است کسی که می داند امری محبوبی برای او محقق خواهد شد قبل از تحقق آن امیدوار به تحقق آن می باشد.[3]

چهارم: مرحوم علامه طباطبايي در الميزان در باره «لعل» می نویسند: «ان أمثال عسى ولعل في كلامه تعالى مستعمل في معنى الترجي، وليس من الواجب قيام صفة الرجاء بنفس المتكلم بل يكفي قيامها بالمخاطب أو بمقام التخاطب، فالله سبحانه إنما يقول: عسى ان يكون كذا لا لأنه يرجوه، تعالى عن ذلك، بل ليرجوه المخاطب أو السامع».[4]
می فرمایند اینکه استعمال لعل در ترجی با عالم بودن خداوند نمی سازد زمانی است که بگوییم ترجی باید در نفس متکلم باشد اما اگر بگوییم لازم نیست ترجی در نفس متلکم باشد بلکه اگر نفس مخاطب یا سامع هم باشد لعل در معنای حقیقی اش استعمال شده است دیگر اشکالی لازم نمی آید.
در نتیجه هم مبنای آخوند و هم مبنای مشهور در این زمینه مخدوش می باشد.

التقرير العربي:
یقع الکلام فی مقامین:
احدهما: الاشکال علی ما ذکر من بعض مطالب الکفایة.
و ثانیهما: دلالة آیة النفر علی حجیة خبر الواحد و عدمها.

اما المقام الاول:
فنقول اما ما افاده من الوجه الاول لاثبات الوجوب للتحذر، فیرد علیه انه لا فرق فی هذا الوجه لاثبات الوجوب للتحذر بین کون استعمال «لعل» استعمالا حقیقا و الداعی هو محبوبیة التحذر، کما هو مختار صاحب الکفایة، و بین کون الاستعمال مجازیا و هو المحبوبیة، اذ یجوز وجه الاول هو استفادة المحبوبیة من لعل من ای وجه کان.[5]

و ثانیا: ان معنی لعل هو الترجی «عند الاکثر» و الترجی هو ترقب حصول امر محبوب فیکون «محبوب» قید الموضوع له و ای شیء یوجب استعمال لعل فی قید الموضوع له مجازا کما هو مسلک بعض، و ای مناسبة بین الامرین ای الترقب، و المحبوبیة حتی یکون احدهما داعیا لایجاد الآخر، کما هو مسلک صاحب الکفایة.[6]

و ثالثا: انه لا ملزم لذاک التکلف، لان الترجی کما یصح من الجاهل کذلک من العالم اذ العالم ایضا یرجو حصول المترجی به المعلوم له، قبل حصوله، کما ان الامر کذلک فی العالم بحصول مکروه فیما سیاتی، حیث انه خالف من حصوله.[7]

و رابعا، صرح في الميزان ما نصه: «ان أمثال عسى ولعل في كلامه تعالى مستعمل في معنى الترجي، وليس من الواجب قيام صفة الرجاء بنفس المتكلم بل يكفي قيامها بالمخاطب أو بمقام التخاطب، فالله سبحانه إنما يقول: عسى ان يكون كذا لا لأنه يرجوه، تعالى عن ذلك، بل ليرجوه المخاطب أو السامع».[8]

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo