< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه نفر
آیه دیگری که برای حجیت خبر عادل به آن استدال شده است آیه نفر می باشد.
وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لاَ نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ [1]
از این آیه استفاده شده است که حذر از طرف مردم لازم است و این نشان می دهد که قول کسی که حذر می کند حجت است و الا حذر از طرف مردم هم معنا نداشت
مرحوم صاحب کفایه[2] بحث در این آیه را در دو مقام مطرح کرده است.
مقام اول: کیفیت استدلال به این آیه بر حجیت خبر عادل
مقام دوم: اشکال بر دلالت این آیه بر حجیت خبر واحد.
اشکال بر دلالت آیه نیز از دو ناحیه مطرح شده است.
یکی اینکه اگر چه آیه در مورد حجیت خبر واحد است اما دلالت بر حجیت خبر عادل ندارد.
دیگر اینکه این آیه اساسا مربوط به حجیت خبر عادل و واحد نیست بلکه مربوط به قول مجتهد می باشد.
اما مقام اول: از سه جهت به این آیه برای حجیت خبر عادل استدلال شده است.
1-از کلمه لعل استفاده شده است زیرا این لعل اگر چه در معنای حقیقی خودش-ترجی ایقاعی انشائی- استعمال شده است کما داعی آن محبوبیت ما بعد لعل می باشد.
2-از جمله لینذور قومهم استفاده شده است که این جمله دلالت بر وجوب انذار دارد و اگر انذار واجب باشد باید قبول واجب باشد و الا لغویت انذار لازم می آید.
3-انذار مغیا است و غایت آن حذر مخاطب می باشد انذار کنید به امید اینکه اینها بترسند و مغیا به منزله مقدمه و غایت به منزله ذی المقدمه می باشد و نمی شود مغی واجب باشد و غایت واجب نباشد و الا لازمه آن عدم وجوب ذی المقدمه است در حالیکه مقدمه واجب است.
حاصل کلام مرحوم آخوند در این سه وجه این است که استدال به این آیه متوقف بر این که از آیه وجوب تحذر را استفاده کنیم اگر تحذر واجب باشد معلوم می شود که قول مخبر واحد حجت است و این وجوب تحذر از سه کلمه استفاده می شود یکی از کلمه لعل و استعمالش در معنای حقیقی اش دوم لغویت وجوب انذار اگر تحذر واجب نباشد و کار لغو هم از حکیم صادر نمی شود سوم اینکه اگر انذار واجب نباشد لازمه اش این است که مقدمه واجب باشد اما ذی المقدمه واجب نباشد.
اما وجه اول:
مقدمتان
مقدمه اول:
صیغ انشائیه مانند صیغه امر و ادات انشائیه مانند حرف نداء و ادات استفهام و لیت و لعل به نظر مرحوم آخوند وضع برای ایقاعی و انشائی از اینها شده است چه در کلام شارع باشد و چه در کلام غیر شارع الا اینکه داعی شارع از استعمال این ادات با افراد دیگر متفاوت است مثلا داعی غیر شارع معنای حقیقی و نفسانی صیغ و ادات انشائیه می باشد مثلا وقتی غیر شارع امر می کند طلب نفسانی او وی را وادار می کند که امر به سقایت آب کند اما در شارع داعی در مثل لعل محبوبیت ما بعد لعل می باشد اما داعی غیر شارع ترجی و امیدواری می باشد.
مقدمه دوم:
مرحوم صاحب معالم در مبحث اوامر در ذیل آیه نفر و آیه فلیحذر الذین[3] می فرمایند عقلا بین محبوبیت تحذر با وجوب تحذر ملازمه است زیرا با وجود مقتضی در تحذر، تحذر واجب و الا واجب نیست زیرا معنا ندارد که بگوییم تحذر مستحب است در حالیکه مقتضی عقوبت در آن می باشد.
فنقول:
خلاصه کلام مرحوم آخوند در برداشت از وجوب از کلمه لعل این است که داعی خداوند متعال از بکار بردن لعل ممکن نیست که ترجی حقیقی باشد چون لازمه ترجی حقیقی این است که مترجی – خداوند- از آینده بی خبر است و امید دارد که این نتیجه حاصل شود و در مورد شارع معنا ندارد که نسبت به آینده جهل داشته باشد پس داعی خداوند محبوبیت ما بعد لعل می باشد یعنی خداوند دوست دارد که مردم بعد از انذار متخذر شوند و گفتیم که محبوبیت هم با وجوب تخذر شرعا ملازمت دارد لعدم القول بالفصل زیرا هر کسی قائل به محبوبیت تحذر شده است قائل به وجوب شده است و هر کسی قائل به عدم محبوبیت تحذر شده است قائل به عدم وجوب شده است و کسی نگفته است که تحذر محبوبیت دارد اما وجوب ندارد و کما اینکه عقلا هم ملازمه ثابت است زیرا اگر مقتضی محبوبیت وجود دارد تحذر واجب و الا مقتضی هم وجود ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo