< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه نبا/معنای جهالت
از ما ذکرنا واضح شد که اگر جهالت به معنای سفاهت باشد شامل خبر عادل نیست کما اینکه اگر به معنای عدم العلم هم باشد شامل خبر عادل نیست زیرا در عمل بر طبق خبر عادل خوف ندامت و پشیمانی وجود ندارد
و همچنین معلوم شد که نیاز به ذیل آیه «فتصبحوا» وجود دارد ولو اینکه سفاهت به معنای عدم العلم باشد و عدم العلم مثل سفاهت فی نفسه باطل باشد و امر ارتکازی باشد بازهم نیاز به ذیل آیه می باشد زیرا بدون این ذیل، آیه شامل همه خبرهای فاسق نیست و اختصاص پیدا می کند به خبری که در عمل به آن خبر، اصابه قول بجهالت باشد پس لامحاله نیاز به ذیل آیه می باشد
فتلخص باینکه مانع اول -عموم علت- که بیان شد آیه دلالت بر حجیت خبر عادل ندارد مخدوش می باشد یا بخاطر آنچه کفایه و مصباح فرمودند باینکه جهالت به معنای سفاهت است نه عدم العلم یا بخاطر آنچه مرحوم ایروانی فرمودند که علت تبین، خوف ندامت می باشد نه اصابه قوم بجهالت و خوف ندامت شامل خبر عادل نمی شود.
مرحوم مظفر در اصول الفقه[1] می فرمایند ان تصیبوا علت نیست بلکه مفعول تبینوا می باشد زیرا تبین در این آیه متعددی است و مفعولش ان تصیبوا می باشد اما ایشان اشاره نکرده اند علت چیست و همچنین فرموده اند معنای جهالت اعم است از عدم العلم و مقابل حکمت می باشد و تقریبا نزدیک به معنای سفاهت می باشد.

تکمة:
تبیان[2] و منتقی[3] تصریح فرموده اند باینکه لم یرد فی اللغة تفسیر الجهالة بالسفاهة در لغت جهالت به معنای سفاهت نیامده است و منتفی اضافه فرموده است که جهالت عرفا در معنایی که ملازم با سفاهت می باشد استعمال می شود و این معنای ملازم با سفاهت، در فارسی تعبیر به کار جاهلانه می شود در مقابل کار عاقلانه.
کما اینکه صول الفقه[4] و نهایة الافکار[5] نیز می فرمایند جهالت در لغت به معنای سفاهت نیست و در عرف در معنای کار جاهلانه استعمال می شود که ملازم با کار جاهلانه می باشد.
تبیان هم تصریح کرده است جهالت به معنای عدم العلم می باشد نه سفاهت

اقول:
بر کلام منتقی و من تبعه ممکن است اشکال شود بآنچه از محقق ایروانی نقل شد که ایشان فرمودند اگر جهالت به معنای سفاهت باشد با ذیل آیه جمع نخواهد شد زیرا سفاهت یک امر ارتکازی است و نیاز به ذیل ندارد ممکن است همین اشکال بر کلام منتقی هم وارد شود زیرا اگر جهالت به معنایی باشد که ملازم با سفاهت باشد ارتکازی خواهد بود و نیازی به ذیل آیه نیست پس از اینکه ذیل آیه به عنوان علت ذکر شده است معلوم می شود که جهالت چیزی است که ارتکازی نباشد.

جواب دوم از این مانع
بر فرض اینکه علت عام باشد و شامل خبر عادل هم باشد باز هم آیه مفهوم دارد و خبر عادل حجت می باشد کما عن النائینی
تقریب استدلال:
می فرمایند بر فرض عموم این عموم بوسیله مفهوم تخصیص می خورد زیرا مفهوم که می گوید خبر عادل حجت است عموم علت را تخصیص می زند به بیان دیگر اگر علت عام باشد هم شامل خبر فاسق است و هم شامل خبر عادل و اگر مفهوم داشته باشد می گوید فقط به خبر عادل عمل کن در نتیجه نسبت این دو دلیل عام و خاص مطلق می باشد و تبعا اخص مقدم خواهد شد در اینجا علت عام است و مفهوم اخص از مفهوم می باشد لذا عام را تخصیص می زند یعنی می گوید تبین در خصوص خبر فاسق است.
مرحوم آقای خوئی نیز در مصباح[6] این مطلب را قبول کرده اند و بیان مرحوم نائینی را تشبیه به حکومت اماره بر اصل عملی کرده اند[7].
بیان مطلب:
از ادله حجیت طرق و امارات ما می فهمیم که حجیت به معنای تتمیم کشف و علم تعبدی می باشد باینکه در خبر عادل احتمال خلاف وجود دارد و شارع فرموده است این احتمال خلاف را الغاء کنید و به آن عمل کنید بعد از اینکه حجیت خبر عادل به معنای علم تعبدی می باشد پس خبر عادل موضوعا از این علت خارج است زیرا علت می گوید جائی که علم نیست حجیت نیست و تبین لازم است درحالیکه فرض این است که خبر عادل علم است ولو تعبدا.

التقریر العربی
فتلخص: ان المانع الاول اعني عموم تعليل الآية لخبر العادل ايضا مخدوش اما لما اختاره الكفاية و المحقق الخوئي، من ان العلة و ان كان هي اصابة القوم بالجهالة و لكن الجهالة بمعني السفاهة، و هو لا يكون في خبر العادل، فلاتشمل العلة خبر العادل.
و اما لما افاده محقق الايرواني من ان العلة انما هي خوف الندامة لمستفاد من ذيل الآية، و هو لا يكون في العمل بخبر العادل.
بناء علي تقريب الذي ذكرناه آنفا «و لنا ان نقول» من لزوم كون العلة هي خوف الندامة حتي تشمل الآية مطلق خبر الفساق، و من عدم شمولها لخبر العادل، لعدم خوف الندامة في العمل بخبره لمكان عمل العقلاء به.

فائدة: ذكر اصول الفقه[8] ان «ان تصيبوا قوما بجهالة» لا يكون علة بل هو مفعول، «لتبينوا» حيث ان التبين في هذه الآية يكون متعديا و لكنه لايشير الي علية –الندامة- و ايضا افاد ان معني الجهل في اللغة اعم من عدم العلم و يقابل معناه الحكمة و التعقل قريبا معني السفاهة.

تکملة:
صرح تبیان[9] و منتقی[10] بانه لم یرد فی اللغة تفسیر الجهالة بالسفاهة.
و لکن المنتقی افاد انها تستعمل عرفا فیما یلازم السفاهة و یعبر بالفارسیة «کار جاهلانه» و یقابله «کار عاقلانه».
و هو الظاهر ایضا من اصول الفقه[11] و نهایة الافکار.[12]
و التبیان صرح بانه بمعنی عدم العلم.

اقول: یرد علی ما ذکر من المنتقی و ما فیه من استعمال الجهالة فیما یلازم السفاهة، ما تقدم عن محقق الایراوانی من عدم اجتماع السفاهة مع التعلیل فی ذیل الآیة لبطلان السفاهة ینفیه اذ کما ان السفاهة لا یحتاج الی التعلیل بخوف الندامة، کذالک ما یلازمها «کار جاهلانه» لانه ایضا باطل فی نفسه.

الجواب الثانی عن مانع الاول، اعنی عموم التعلیل فی آیة النباء و شموله لخبر العادل ایضا. تقدم قبلا انه اجیب عن عموم التعلیل بوجوه:
احدها: کون الجهالة بمعنی السفاهة و هو لیس فی خبر العادل و تقدم آنفا عن محقق الایروانی ان العلة هو خوف الندامة و قلنا فی تقریبه انه ایضا لا یکون فی خبر العادل فلا یکون العلة عاما.

و اما الجواب الثانی عن ذاک المانع علی فرض ثبوته و عمومه لخبر العادل.
فهو ان المفهوم یکون حاکما علی عموم التعلیل و تکون النتیجة هو حجیة خبر العادل، و هذا الجواب هو مختار محقق النائینی و محقق الخوئی فی مصباح[13] و افاده مصباح[14] ان المقام نظیر حکومة الامارات علی الاصول العملیة.
بیان ذلک: ان مفاد ادلة حجیة الطرق و الامارات، انما هو تتمیم کشف الاطریق و حمل غیر العلم، علما تعبدا، فیکون خبر العادل خارجا عن التعلیل موضوعا اذ مفاد التعلیل عدم حجیة کل خبر غیر علمی و خبر العادل بعد قیام الدلیل علی حجیته یکون علما فیکون خارجا عن التعلیل موضوعا.



[2] تبیان الاصول، فاصل لنکرانی، ج3، ص 158.
[9] تبیان الاصول، فاصل لنکرانی، ج3، ص 158.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo