< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

93/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ ادله مثبتین حجیت خبر واحد
در جلسه 11/12/92 بیان شد که بحث ما در خبر واحد در دو مقام است، مقام اول در ادله مانعین حجیت خبر واحد و مناقشه در آنها بود که گذشت و مقام دوم ادله مثبتین حجیت خبر واحد است که بحث امروز ما می باشد.

مقام دوم: ادله مثبتین حجیت خبر واحد
این گروه هم به چهار دلیل کتاب، سنت، اجماع و عقل تمسک کرده اند.

اما کتاب:
به چند آیه برای حجیت خبر واحد استدلال شده است، از جمله:
آیه نبا:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَی مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ».[1]
علماء به این آیه استدلال کرده اند مبنی بر حجیت خبر واحد.
مرحوم آخوند در کفایه[2] بحث در این آیه را از سه نظر بررسی کرده اند:
  1. در آیه مقتضی حجیت خبر واحد وجود دارد یا خیر؟ به بیان دیگر آیا آیه دلالت بر حجیت خبر واحد می کند یا خیر؟
  2. بر فرض اینکه آیه دلالت بر حجیت خبر کند، آیا مانعی از دلالت آیه وجود دارد یا خیر؟
  3. بر فرضی که آیه دلالت بر حجیت خبر واحد می کند و مانعی هم برای این دلالت نیست، آیا این آیه شامل اخبار مع الواسطه هم می شود یا خیر و اختصاص به خبرهای بلاواسطه دارد؟
نکته: بحث سوم اختصاص به آیه نبا ندارد و در همه ادله جاری می باشد، یعنی اگر ادله تمام باشد، آیا اخبار با وسطه را شامل می شود یا فقط مختص به اخبار بلاواسطه است.
ما هم به تبع صاحب کفایه بحث را در سه مقام بررسی می کنیم.

مقام اول: آیا آیه مقتضی حجیت خبر واحد را دارد؟
مرحوم آخوند می فرمایند: «ويمكن تقريب الاستدلال بها من وجوه: أظهرها إنّه من جهة مفهوم الشرط ».[3]
می فرمایند: استدلال به آیه نبا از چند وجه برای حجیت خبر واحد ممکن است که بهترین و اظهر آنها مفهوم شرط است.
یعنی اگر فاسق خبری را آورد، در آن خبر باید تبین کرد و اگر عادل خبر آورد تبیّن لازم ندارد و دال بر حجیت خبر واحد است.
مرحوم شیخ در رسائل به چند وجه برای آیه نبا استدلال می کنند و می فرمایند: «والمحكي في وجه الاستدلال بها وجهان: أحدهما: أنه سبحانه علق وجوب التثبت على مجئ الفاسق، فينتفي عند انتفائه - عملا بمفهوم الشرط ».[4]
می فرمایند: یکی از دو وجه استدلال به این آیه برای حجیت واحد، مفهوم شرط است. به این معنا که تبیّن معلق بر خبر فاسق شده است و زمانی که عادل خبری را آورد دیگر تبین لازم ندارد. و این همان مفهوم شرط است.
بعد می فرمایند: «الثاني: أنه تعالى أمر بالتثبت عند إخبار الفاسق، وقد اجتمع فيه وصفان، ذاتي وهو كونه خبر واحد، وعرضي وهو كونه خبر فاسق، ومقتضى التثبت هو الثاني».[5]
می فرمایند: در این آیه خداوند زمانی که فاسق خبر آورد، امر به تبیّن کرده است و این تبین در زمانی است که دو وصف را داشته باشد، یک وصف ذاتی که خبر، واحد باشد و یک وصف عرضی که خبر واحد، فاسق هم باشد. و تبین اقتضاء دارد که به جهت وصف عرضی باشد و آن فاسق بودن است، یعنی چون که فاسق است تبین لازم دارد و الا تبین لازم ندارد.

اقول: اما اینکه آیا این آیه مقتضی حجیت خبر واحد از حیث مفهوم شرط است یا خیر؟
مقدمه اول: در اینکه مفهوم شرط حجت است یا خیر، همانطور که گذشت محل بحث و اختلاف است.
مقدمه دوم: بر فرض که شرط دارای مفهوم باشد، مخصوص جایی است که شرط محققة الموضوع نباشد، یعنی شرط در تحقق موضوع دخیل نباشد و الا جمله شرطیه مفهوم ندارد چون موضوع دائر مدار شرط می شود و اگر شرط از بین برود، موضوع هم از بین می رود و دیگر وجود ندارد تا بحث از وجود حکم و عدم آن شود. مثل «ان رزقت ولد فاختنه» در اینجا جمله شرطیه است اما مفهوم ندارد چون شرط ما که رزق ولد است، محققة الموضوع است.

التقریر العربی
المقام الثانی: ادلة حجیة خبر الواحد:
تقدم جلسة 11/12/92 انا لبحث فی خبر الواحد فی مقامین: 1- ادلة مانعین الحجیة؛ 2- ادلة القائلین بها.
و الکلام الی هنا کان فی مقام الاول و تقدم عدم تمامیة ادلة الاربعة.

و اما المقام الثانی:
استدل لحجیة بادلة اربعة: الکتاب، السنة، الاجماع، العقل.

اما الکتاب:
بآیات منها: آیة النباء
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَی مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ».[6]
جعل صاحب الکفایة البحث فیها تارة فی اصل دلالتها و وجود المقتضی فیها للحجیة؛
و اخری فی وجود المانع عن الحجیة؛
و ثالثة شمولها للاخبار مع الواسطة، وسائط الخبر، و لکن مبحث الثالث لایختص بآیة النباء بل تعم جمیع ادلة حجیة و لذا نذکره بعد الاول.
و نحن البحث تبعا له فی مقامات ثلاثة:
1-المقتضی فیها؛
2-وجود المانع؛
3-شمولها للخبر مع الواسطة.

اما مقام الاول: دلالتها علی حجیة خبر الواحد من وجوه: 1- مفهوم الشرط؛ 2- مفهوم الوصف؛ 3- تعلیق التبیّن مع عنوان عرضی اعنی فسق المخبر لا الاعنوان الذاتی اعنی کونه خبرا واحدا.
صرح صاحب الکفایة بما نصه: «ويمكن تقريب الاستدلال بها من وجوه: أظهرها إنّه من جهة مفهوم الشرط ».[7]
و اشار صاحب الرسائل الی الوجهین او الوجوه الثالثة قال: «والمحكي في وجه الاستدلال بها وجهان: أحدهما: أنه سبحانه علق وجوب التثبت على مجئ الفاسق، فينتفي عند انتفائه - عملا بمفهوم الشرط ... الثاني: أنه تعالى أمر بالتثبت عند إخبار الفاسق، وقد اجتمع فيه وصفان، ذاتي وهو كونه خبر واحد، وعرضي وهو كونه خبر فاسق، ومقتضى التثبت هو الثاني».[8]


اقول: اما من ناحیة مفهوم الشرط، مقدمتان:
احدها: ان اصل ثبوت المفهوم و عدمه محل کلام و بحث بین الاصحاب.
و ثانیها: ان الشرط علی فرض کونه ذات مفهوم انما یکون فیما لم یکن محققة الموضوع بان یکون الشرط دخیلا فی محقق الموضوع مثل «ان رزقت ولدا فاختنه».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo