< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

92/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/شهرت/دلیل حجیت
بیان دو نکته:
نکته اول: فرق خبر و حدیث
مرحوم شهید در کتاب درایة خود می فرمایند:
«الخبر و الحدیث بمعنی واحد و هو کلام یکون نسبته خارج تطابقه او لا و هو اعم من ان یکون قول الرسول و الامام و الصحابی و التابعی و غیرهم و فی معناه فعلهم و تقریرهم و قد یخص الثانی بما جاء عن المعصوم و یخص الاول بما جاء عن غیره او یجعل الثانی اعم مطلقا و الاثر اعم منهما مطلقا و قیل: ان الاثر مساو للخبر و قیل الاثر ما جاء عن الصحابی و الحدیث ما جاء عن النبی و الخبر هو الاعم منها و الاعرف ما اخذناها»[1].
می فرمایند خبر و حدیث دو لفظ مترادف می باشند و یک معنا دارند و حدیث و خبر به کلامی گفته می شود که نسبت آن در خارج واقع شده است در مقابل انشاء که هنوز نسبت آن در خارج واقع نشده است و گاهی این نسبت با خارج مطابق است و گاهی مطابق نیست اگر مطابق باشد صادق و الا کاذب گفته می شود و این کلام ممکن است از پیامبر یا امام معصوم یا صحابی یا تابعی و غیرشان نقل شده باشد و در معنای کلام است، فعل و تقریر این افراد.
بعضی گفته اند حدیث کلامی است که از پیامبر یا معصومین نقل می شود و خبر کلامی است از دیگران نقل شود قول دیگر این است که حدیث اعم مطلق از خبر می باشد و ماثور اعم از خبر و حدیث می باشد و اثر و خبر یکی می باشند و گفته شده است اثر کلامی است که از صحابی نقل شده ا ست و حدیث کلامی است که از نبی نقل شده است و خبر اعم از این دو می باشد ولی اعرف همان چیزی است که ما نقل کردیم که خبر و حدیث مترادف می باشند.
نکته دوم: در جلسه قبل گفتیم آقای خوئی نسبت به مرفوعه زراره فرموده است که کتاب عوالی الئالی کتاب معتبری نیست ولی این کلام را مرحوم مرعشی قبول ندارند ایشان در مقدمه ای که در باره این کتاب نوشته اند، می فرمایند:
ان من احسن کتب الحدیثیه هو عوالی الئالی ولکن مع الماسوف علیه ان هذه الدرة الیتیمة و الجوهرة الثمینة ترکت...و النقود علی المولف والکتاب کلها واهیة ناشئة من قلة التتبع و الغور فی الکتاب[2].

بحث درادله قائلین حجیت شهرت بود که روایتی را در جلسه قبل اشاره کردیم.
اما روایت دوم:
«قال سئلت اباعبدالله عن رجلین من اصحابنا بینهما منازعة فی دین او میراث فتحاکما... فان کان کل واحد اختار رجلا من اصحابنا «بعنوان الحکم»... فقال ینظر الی ما کان من روایتهما منا فی ذلک الذی حکما به المجمع علیه عند اصحابک فیوخذ به من حکمهما و یترک الشاذ الذی لیس بمشهور عند اصحابک فان المجمع علیه لاریب فیه، و انما الامور ثلاثة: امر بین رشده فیتبع و امر بین غیّه فیجتنب، و امر مشکل یرد حکمه الی الله...».
راوی می گوید از امام صادق علیه السلام سوال کردم که دو نفر از شیعیان با هم اختلاف دارند و به دو نفر مراجعه کرده اند...هر کدام از این ها یک نفر را به عنوان حاکم انتخاب کرده اند و نظر این دو حاکم مختلف است...امام فرمودند بینند کدام روایت مجمع علیه نزد اصحاب است و به آن اخذ شود اما روایت دیگر که شاذ است و مشهور نیست به آن عمل نکنند بعد حضرت فرمودند روایت مجمع علیه لا ریب فیه می باشد...

تقریب استدلال:
مراد از کلمه مجمع علیه که دوبار در روایت ذکر شده است، اجماع اصطلاحی نیست بکله مراد بقرینه مقابله، مشهور می باشد زیرا در مقابل آن شاذ و نادر قرار گرفته است و به قرینه اطلاق مشهور بر مجمع علیه زیرا امام فرمودند «و یترک الشاذ الذی لیس بمشهور» در نتیجه علت این خواهد شد که المشهور لاریب فیه و مشهور هم عام است هم شامل شهرت فتوائیه می شود هم شهرت روایی اگر چه مورد روایت شهرت روائی می باشد.

التقریر العربی
فائدة:
«الخبر و الحدیث بمعنی واحد و هو کلام یکون نسبته خارج تطابقه او لا و هو اعم من ان یکون قول الرسول و الامام و الصحابی و التابعی و غیرهم و فی معناه فعلهم و تقریرهم و قد یخص الثانی بما جاء عن المعصوم و یخص الاول بما جاء عن غیره او یجعل الثانی اعم مطلقا و الاثر اعم منهما مطلقا و قیل: ان الاثر مساو للخبر و قیل الاثر ما جاء عن الصحابی و الحدیث ما جاء عن النبی و الخبر هو الاعم منها و الاعرف ما اخذناها»[3].
مقدمة آیة الله سید شهاب الدین مرعشی علی کتاب عوالی الئالی[4]: ان من احسن کتب الحدیثیه هو عوالی الئالی ولکن مع الماسوف علیه ان هذه الدرة الیتیمة و الجوهرة الثمینة ترکت...و النقود علی المولف والکتاب کلها واهیة ناشئة من قلة التتبع و الغور فی الکتاب.

و منها: مقبولة عمر بن حنظلة «قال سئلت اباعبدالله عن رجلین من اصحابنا بینهما منازعة فی دین او میراث فتحاکما... فان کان کل واحد اختار رجلا من اصحابنا «بعنوان الحکم»... فقال ینظر الی ما کان من روایتهما منا فی ذلک الذی حکما به المجمع علیه عند اصحابک فیوخذ به من حکمهما و یترک الشاذ الذی لیس بمشهور عند اصحابک فان المجمع علیه لاریب فیه، و انما الامور ثلاثة: امر بین رشده فیتبع و امر بین غیّه فیجتنب، و امر مشکل یرد حکمه الی الله...».
تقریب الاستدلال بها : ان المراد بالمجمع علیه فی الموضعین لیس هو الاجماع المصطلح،بل المراد هو المشهور بقرینة المقابلة فی قوله «و اترک الشاذ النادر»[5] و بقرینة اطلاق المشهور علیه فی قوله «و اترک الشاذ الذی لیس بمشهور»[6] فیرجع مفاد التعلیل الی ان المشهور مما لاریب فیه و عموم التعلیل یشمل الشهرة الفتوائیة ایضا و ان کان المورد الشهرة الروائیة.



[1] الدرایة، شهید الثانی، ص5.
[2] عوالی الئالی، ابن ابی جمهور احسایی، ج1،ص2.
[3] الدرایة، شهید الثانی، ص5.
[4] عوالی الئالی، ابن ابی جمهور احسایی، ج1،ص2.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo