< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

92/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/حجیت ظواهر/ حجیت قول لغوی
بحث در بررسی ادله حجیت قول لغوی بود دلیل اول بررسی شد اما دلیل دوم- اجماع-
و فیه: این اجماع، اجماع محصل نیست زیرا در کتب علماء بزرگ ما مطرح نشده است تا اجماع محصلی وجود داشته باشد در نتیجه این اجماع، اجماع منقول می باشد و اجماع منقول هم حجت نیست خصوصا در این بحث که حجیت قول لغوی باشد زیرا احتمال داده می شود مدرک این اجماع منقول، همان سیره عقلائیه باشد که گفتیم عقلاء در هر کاری به اهل خبره رجوع می کنند و در تعیین معنای لفظ، خبره همان لغوی است و اجماعی که محتمل المدرک باشد کاشف از رای معصوم نیست در نتیجه این اجماع، دلیل مستقلی نیست بلکه داخل در تحت عموم دلیل سوم است که در هر کاری به اهل خبره آن کار مراجعه می شود و آن دلیل هم مخدوش است زیرا عقلاء که در هر کاری به خبره مراجعه می کنند و بر طبق قول خبره عمل می کنند مطلقا نیست بلکه در جائی است که از قول خبره اطمینان برایشان حاصل شود و الا به آن عمل نمی کنند و قبلا گفتیم بحث ما در حجیت قول لغوی در جائی است که قولش موجب اطمینان نباشد پس علی ای حال این دلیل دوم تمام نیست.
محقق عراقی بجای اجماع، ادله حجیت خبر واحد را ذکر کرده اند و فرموده اند دلیل دوم بر حجیت قول لغوی این است که ادله حجیت خبر واحد شامل قول لغوی هم می شود.
و فیه:
اولا: ادله حجیت خبر واحد کما سیاتی اختصاص به احکام شرعیه دارد و شامل موضوعات خارجیه نیست یعنی اگر مفاد خبر واحد حکم شرعی بود ادله حجیت خبر واحد، حجت بودن آن را اثبات می کند اما اگر موضوع خارجی بود مثلا خبر واحد بگوید که زید، پسر عمر می باشد ادله خبر، این مورد را شامل نمی شود و قول لغوی نیز مفادش حکم شرعی نیست بلکه امر خارجی می باشد.
ثانیا: بر فرض اینکه ادله حجیت خبر شامل موضوعات خارجیه باشد باینکه بگوییم یکی از ادله حجیت خبر واحد، سیره و بناء عقلاء می باشد که به خبر ثقه عمل می کنند و این سیره و بناء عقلاء در موضوعات نیز ثابت است و به خبر ثقه عمل می کنند لامحالة خبر واحد در موضوعات هم حجت خواهد بود اما با این حال می گوییم این ادله شامل قول لغوی نیست زیرا این سیره ای که بعنوان دلیل خبر واحد بیان شده است وقتی می توان به آن سعة و ضیقا عمل کرد که ردع نشده باشد و حال آنکه این سیره ردع شده است و رادعش روایتی است که مسعدة بن صدقه نقل کرده است حیث قال الاشیاء کلها علی هذا حتی تستبین او تقوم بها البینة یعنی نمی توان عمل کرد مگر زمانی که مطلب روشن شود یا بینه قائم شود.
اما دلیل سوم- سیره عقلاء بر عمل به قول اهل خبره-
و فیه:
اولا:
سیره دلیل لبی است و دلیل لبی اطلاق ندارد و اخذ به قدر متیقنش می شود و قدر متیقن عمل به قول اهل خبره در جائی است که موجب اطمینان باشد و قول لغوی موجب وثوق و اطمینان نمی باشد.
و ثانیا:
لغوی در مانحن فیه اهل خبره نیست زیرا وی خبره تعیین موضوع له لفظ نیست بله شان لغوی تعیین موارد استعمالات می باشد مثلا می گوید عین در هفتاد معنی استعمال شده است اما تعیین نمی کند که این معانی موضوع له این لفظ می باشند یا مجازا استعمال شده است شاهدش هم این است که لغوی علامتی بیان نکرده است که از بین معانی، این معنا، معنای حقیقی می باشد.
ان قلت:
وقتی که لغوی برای یک لفظ چند معنا بیان می کند علامت اینکه کدام معنا، معنای حقیقی می باشد این است که هر معنایی که اول بیان کرده است آن معنا، معنای حقیقی است و بقیه معانی، معنای مجازی است.
قلت: این مطلب را قبول نداریم مثلا در الفاظی که مشترک هستند و برای چند معنا وضع شده اند نمی توان گفت که معنای اول حقیقی است و بقیه مجازی است زیرا می دانیم که این لفظ چند معنای حقیقی دارد.
التقریر العربی
و اجيب عن الدليل الثاني (الاجماع علي حجية قول اللغوي) في الكفاية و غيره:
بان الاجماع المحصل غير حاصل، لعدم ذكر المسئلة في كتب المعلوم سابقا.
و المنقول غير حجة في نفسه، خصوصا في مثل المسئلة مما يحتمل قريبا ان يكون وجه ذهاب الجل او الكل هو الاعتقاد ان المورد من مصاديق ما اتفقت عليه السيرة العقلائية من الرجوع الي اهل الخبره في كل صنعة و فن، فلايكون هذا الاجماع تعبدا كاشفا عن راي المعصوم فلايكون دليلا مستقلا بل داخل في الدليل الثالث. و ياتي ان الرجوع فيه انما فيما كان الرجوع موجبا للوثوق و الاطمينان.
و اجيب عما جعله محقق العراقي الدليل الثاني، بدل عما ذكر من الاجماع، اعني دخوله في ادلة حجية خبر الواحد.
اولا: ادلة حجية خبر الواحد تختص بالاحكام الشرعية و لا تشمل للموضوعات الخارجية.
و ثانيا: علي فرض شمولها للموضوعات بان يقال بوجود السيرة و بناء العقلاء علي الاخذ بخبر الواحد حتي في الموضوعات، فلاتشمل مثل المقام لردع السيرة و بنائهم بقوله في رواية مسعدة بن صدقة: «الاشياء کلها علی هذا حتي تستبين او تقوم بها البينة» و دلالته واضح.
و اجيب عن الدليل الثالث (السيرة العامة علي الرجوع الي قول اهل الخبرة في كل فن):
اولا: ان الرجوع اليهم انما المتيقن منه هو ما اذا كان الرجوع موجبا للوثوق و الاطمينان، لا مطلقا و قول اللغوي لا يوجب الوثوق.
وثانيا: لايكون اللغوي من اهل خبرة تشخيص الاوضاع، بل هو من اهل خبرة مراد و الاستعمالات، اذ همه ضبط موارد الاستعمال لا تعيين ان اياً منها كان اللفظ حقيقته فيه و اياً منها كان مجازا و الا لوضعوا لذاك علامة.
ان قلت: ذكره اولا علامة كون اللفظ حيقية فيه.
قلت: ما تقول في المشترك؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo