< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

92/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: حجیت ظن/حجیت ظواهر/ قول چهارم/ ادله اخباریین بر عدم حجیت ظاهر قرآن و رد آن
 در جلسه قبل اشاره شد که بر جواب مرحوم آخوند اشکال شد که جواب ایشان به اینکه لفظ متشابه مجمل نیست مصادره به مطلوب می باشد چون فرموده اند الظاهر در حالیکه بحث در اصل حجیت ظاهر می باشد.
 جواب دیگری هم از این اشکال داده شده است باینکه همانطور که کنایه ابلغ از تصریح است زیرا در کنایه دلیل هم بیان می شود وقتی می گوییم زید جواد است دلیلش بیان نمی شود اما زمانی که می گوییم زید کثیر الرماد دلیل بر جواد بودن زید هم بیان می شود که خاکستر خانه اش زیاد است در عبارت مذکور در کفایه هم به دلیل اینکه چرا لفظ متشابه، مجمل نیست نیز اشاره شده است به این بیان که ایشان فرموده اند متشابه مجمل نیست بخاطر ظهور متشابه و از حیث ترکیبی متشابه بدل ظاهر نیست تا مصادره لازم بیاید بلکه متشابه خبر ان می باشد.
 جواب مرحوم آقای خوئی بر ادله اخباریین
 مرحوم آقای خوئی بر فرض اینکه متشابه شامل ظاهر هم شود دو جواب را بیان می کنند:
  1. سیره عقلاء بر عمل به ظاهر می باشد مطلقا چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی و این سیره را شارع امضاء کرده است و اگر خصوص ظاهر کتاب حجت نبود شارع این سیره را صریحا رد می کرد و می فرمود این سیره در مورد ظاهر کتاب حجت نیست کما اینکه عقلاء به قیاس عمل می کنند ولی شارع این سیره را ردع کرده است درحالیکه در باب ظاهر قرآن ردعی نرسیده است و به صرف احتمال ردع هم نمی توان از سیره عقلاء دست برداشت.
  2. ما چند طائفه روایات داریم که ظاهرشان این است که ظاهر کتاب حجت است یک دسته از روایات دلالت بر این دارند که اگر خبری مخالف قرآن باشد نباید به آن عمل کرد و مراد از خبر مخالف خبری است که با ظاهر قرآن مخالف باشد نه خبری که با نص قرآن مخالف باشد زیرا خبر مخالف با نص قرآن اصلا وجود ندارد آنچه وجود دارد روایاتی است که ممکن است با ظاهر قرآن مخالف باشد(و اگر ظاهر قرآن برای ما حجت نبود ملاک تشخیص روایات صحیح از غیر صحیح قرار نمی گرفت).
 ان قلت:
  اینکه فرمودید که روایاتی داریم که اخبارِ مخالف قرآن را باید طرح کنیم این نشان می دهد که ظاهر قرآن از متشابهات نیست، ما قبول نداریم که این روایات دلالت بر خروج ظاهر از متشابه داشته باشند زیرا خود کلمه متشابه از متشابهات می باشد و معنایش روشن نیست در نتیجه احتمال می دهیم شامل ظاهر هم شود.
 قلت:
 مقتضای اصل برائت این است که حکم متشابه شامل حکم ظاهر نشود زیرا در واقع شبهه، حکمیه است و منشأش هم اجمال و تردد نص بین اقل و اکثر می با شد به این معنا که متشابه مردد است بین اقلی که خصوص مجمل می باشد و اکثری که اعم از مجمل و ظاهر است و در اصول گفته شده است که در شبهه حکمیه برائت جاری می شود در اینجا هم شک می کنیم(بخاطر شک در معنای متشابه) که عمل بر ظاهر ممنوع است یا نه، برائت جاری می کنیم و می گوییم عمل به ظاهر اشکال ندارد و حرام نیست [1]
 مختار ما هم این است که ظاهر داخل در متشابه نیست.
 اما وجه پنجم-اخبار ناهیه تفسیر قرآن به رای شامل عمل به ظاهر هم می شود-
 مقدمه:
 فرق بین ترجمه و تفسیر
 ترجمه عبارت است از حمل لفظ بر معنایی که واضح است در زمانی که لفظ دو معنا دارد یکی روشن و یکی خفی
 و تفسیر عبارت است از حمل لفظ بر معنایی که مستور است کما فی لسان العرب: «التفسیر کشف المراد عن اللفظ المشکل» [2]
 فنقول:
 مرحوم آخوند در کفایه [3] از این وجه سوم به سه وجه جواب می دهند.
 1-حمل ظاهر بر معنای ظاهر تفسیر نیست زیرا تفسیر پرده برداشتن از یک امر پوشیده است و ظاهر مستور نیست کما عن المحقق الخوئی [4]
 2-بر فرض اینکه عمل به ظاهر تفسیر باشد باز هم روایات ناهیه شامل عمل به ظاهر نیست زیرا روایات ناهیه هر نوع تفسیر را حرام نمی کنند بلکه تفسیر به رای را حرام می داند و عمل به ظاهر تفسیر به رای نیست بلکه تفسیر به چیزی است که عرف از این کلمه می فهمد و تفسیر به رای عبارت است از حمل لفظ ظاهر بر احتمال ضعیفش یا حمل لفظی که دو معنای متساوی دارد بر یک احتمال بدون هیچ قرینه ای کما عن المحقق الخوئی [5]
 تقریر العربی
 یکون نظیر ما قیل ان الکنایة ابلغ من التصریح، حیث انه بیان المدعا مع الدلیل کذلک قال الکفایة: «فان الظاهر کون المتشابه...» فلایکون -کون المتشابه بدلا عن- الظاهر، و المبدل فی حکم السقوط فلاوجه للایراد بالمصادرة، بل یکون «کون و المتشابه» خبر -ان- حیث انه یفهم المدعی مع الدلیل ای الظهور.
 ثم ان المحقق الخوئی افاد جوابین آخرین علی تقدیر احتمال شمول المتشابه للظاهر.
 حاصل اولهما ان السیرة العقلائیة علی العمل بالظاهر مطلقا ممضاة من قبل الشارع، فلو كان خصوص ظاهر الكتاب غیر حجة عند الشارع فكان علیه ردع السیرة صریحا، حتی یثبت الردع من قبله، و معلوم ان مجرد الاحتمال لایكفی فی رفع الید عن السیرة.
 و حاصل جوابه الثانی، ان الروایات الدالة علی طرح خبر المخالف للقران تدل علی خروج الظاهر عن المتشابه اذ المراد بالخبر المخالف الذی امر بطرحه هو ما كان مخالفا مع ظاهر القرآن، لا المخالف مع نصه لان خبر المخالف مع نص القرآن لایوجد لیكون موردا للطرح.
 ان قلت: لانسلم رفع احتمال دخول الظاهر فی المتشابه، لتشابه المتشابه.
 قلت: مقتضی اصل البرائة هو عدم شمول حكم المتشابه به للظاهر لانه شبهة حكمیة منشائها اجمال النص و تردده بین الاقل ای المجمل و الاكثر ای الاعم منه و من الظاهر، فالبرائة عن حرمت الظاهر یثبت عدم دخوله فی حكم المتشابه. [6]
 و المختار هو عدم دخول الظاهر فی المتشابه.
 و اما الوجه الخامس -شمول الاخبار الناهیة عن تفسیر القرآن بالرأی للظاهر ایضا-:
 مقدمة:
 فرق بین الترجمة و بین التفسیر لان الترجمة عبارة عن حمل اللفظ علی المعنی الواضحة الظاهرة منه، و لكن التفسیر عبارة عن حمل اللفظ علی المعنی المحجوبة المستورة.
 لسان العرب: «التفسیر كشف المراد عن اللفظ المشكل» [7]
 فنقول اجاب فی الكفایة [8] بوجوة ثلاثة:
 اولا: لایكون حمل الظاهر علی المعنی الظاهر تفسیرا، فانه كشف القناع و لاقناع للظاهر.
 و مثله ایضا مصباح. [9]
 و ثانیا: علی تقدیر تسلیم كونه تفسیرا لایكون تفسیرا بالرای بل تفسیر بحسب المحاورات العرفیة، و التفسیر بالرای هو حمل الكلام علی خلاف ظاهره او علی احد محتملاته مع كونه مجملا استحسانا و من عدم سوال عن الاوصیاء.
 و مثله ایضا مصباح. [10]
 


[1] عنایة الاصول، فیروزآبادی، ج3، ص127
[2] لسان العرب، ابن منظور، ج5، ص55
[3] کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ج1، ص284
[4] مصباح الاصول، محقق خویی، ج2، ص125
[5] مصباح الاصول، محقق خویی، ج2، ص125
[6] عنایة الاصول، فیروزآبادی، ج3، ص127
[7] لسان العرب، ابن منظور، ج5، ص55
[8] کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ج1، ص284
[9] مصباح الاصول، محقق خویی، ج2، ص125
[10] مصباح الاصول، محقق خویی، ج2، ص125

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo