< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

90/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: دلیل حجیت قطع
 نکتة: بحث تلازم بین نفی معنای حجت به معنای منطقی و نفی اصولی بودن مساله در منتقی الاصول ج 4 ص 31 تا 33 بیان شده است.
 جهت چهارم
 جهت چهارم در مبحث قطع، پیرامون دلیل حجیت قطع می باشد.
 در اینکه دلیل حجیت قطع چیست سه قول می باشد:
  1. بناء عقلاء
  2. حکم عقل
  3. حجیت ذاتی قطع است
 اما دلیل اول- بناء عقلاء-
 مقدمه:
 قضیه مشهوره به قضیه ای گفته می شود که «تطابق علیه آراء الکل او طائفة خاصة» و قضیه مشهوره یکی از اقسام قیاس بود و قیاس هم یکی از اقسام حجت بود.
 تطابق آراء کل مانند حسن عدل و قبح ظلم که مورد قبول همه می باشد.
 تطابق آراء طائفه خاص مانند قبح ذبح حیوانات نزد اهل هندوستان.
 در قضیه مشهوره از چند چهت بحث می شود.
  • منشا این اتفاق چیست؟
 منشا ممکن است یکی از سه امر باشد:
  1. اشتمال قضیه بر مصلحت کلی مانند حفظ نظام و بقاء نوع بشر، این مصلحت مورد قبول همه می باشد.
  2. موافقت با طبیعت بشر مثل مواسات فقراء، چرا که این مواسات را طبیعت انسان می پسندد.
  3. موافقت با حمیت بشر مانند ذم کشف عورت.
 بعد از ذکر این مقدمه،
  اقول:
 حجیت قطع به این معنا که ما باید طبق آن عمل کنیم به بناء عقلاء می باشد آنها بنایشان بر این است که طبق قطع حرکت می کنند و این حرکت طبق قطع، داخل در قضایای مشهوره می باشد زیرا قضیه مشهوره مانند حسن عدل -که عدل عبارت است از وضع شیء در جایگاه خودش- و قبح ظلم - که عبارت است از وضع الشیء فی غیر موضعه- و حرکت طبق قطع، وضع الشیء فی محله می باشد و عدم حرکت بر طبق آن وضع الشیء فی غیر محله می باشد حال که داخل قضایای مشهوره شد شارع هم که رئیس عقلاء می باشد از آن نهی نکرده است پس شارع هم قبول دارد که اطاعت قطع کار خوبی است و مخالفت با آن کار خوبی نیست.
 و فیه:
 مرحوم آقای خوئی رحمة الله علیه در مصباح الاصول ج 2 ص 16 و دراسات ص 6 بر این دلیل دو اشکال کرده اند:
  1. متقضای اینکه دلیل حجیت قطع، بناء عقلاء می باشد این است که در زمان حضرت آدم که یک فرد بیشتر نبوده است باید مخالفت قطع اشکال نداشته باشد پس مخالفت آدم علیه السلام و ابلیس لعنة الله علیه برخلاف قطشان مذموم نیست در حالیکه یقینا مذموم است.
  2. بر تقدیر تنزل که مخالفت قطع در زمان حضرت آدم هم مذموم بوده است خواهیم گفت مخالفت قطع جائی مذموم است که مصحلت آن حفظ نظام و بقاء بشر باشد در حالیکه در بسیاری از موارد که قطع به امر شارع داریم اطاعت امر شارع دخالت در حفظ نظام و بقاء بشر ندارد مانند قطع به وجوب نماز یومیه.
 نتیجه اینکه دلیل بناء عقلاء نیست بلکه دلیل حجیت این است که حجیت، ذاتی قطع می باشد.
 اقول:
 بر جواب اول آقای خوئی ممکن است اشکال شود.
 بر اشکال اول ایشان چند اشکال می شود:
 اولاً: کلام شما نقض می شود به اینکه عقلاء همه، چه در جوامع دینی و چه در غیر آن به خبر ثقه عمل می کنند و همچنین بناء عقلاء عمل به ظواهر افعال و جریان استصحاب می باشد همه صبح به سرکار خود می روند به استصحاب بقاء محل کار، حال سوال ما این است اگر یک فرد وجود داشت آیا به خبر ثقه و ظاهر افعال و اقوال و استصحاب عمل نمی کرد؟
 و ثانیاً: شاید مراد از بناء عقلاء این باشد که آنچه از عقلاء موجود می باشند این کار را انجام می دهند چه یک نفر باشند و چه میلیاردها نفر.
 و ثالثاً: شاید مراد از بناء عقلاء، بناء شأنی باشد نه بناء فعلی یعنی اگر قرار شد عمل کنند عدل را انجام می دهند و ظلم را ترک می کنند کما اینکه در باب حجیت ظن هم گفته می شود که ملاک حجیت ظن، ظن نوعی می باشد چه یک نفر باشد و چه چند نفر
 و اما بر اشکال دوم ایشان اشکال می شود که در قضایای مشهوره منشأش منحصر در حفظ نظام و بقاء بشر نیست بلکه دو منشأ دیگر-موافق طبع و حمیت بشر- نیز دارد.
 
 الخلاصة الدرس
 
 العنوان: دليل حجية القطع
 و اما الجهة الرابعة- ما الدليل علي حجية القطع الاقوال فيه ثلاثة: 1- بناء العقلاء 2- حكم العقل 3- ذاتي له
 اما بناء العقلاء
 مقدمة:
 تبين في المنطق ان الحجة التي هي موضوع المنطق و المقصد الثاني منه- اقسام ثلاثة:
 1- قياس
  2- استقراء
  3- تمثيل
 و القياس: قول مؤلّف من قضايا يلزمه لذاته قول آخر هو النتيجة
 و القياس باعتبار الهيئة والصورة ينقسم الي قسمين:
 1- استثنائي
 2- اقتراني
 و باعتبار المارة الي الصناعات الخمس:
  1- البرهان
  2- الجدل
  3- الخطابة
  4- الشعر
  5- المغالة و السفسطة و الجدل يتألف من المشهورات و المسلمات-
 و المشهورات هي القضايا التي تطابق فيها آراء الكل او آراء طائفة و الاول مثل حسن الاحسان و العدل و قبح الظلم و الثاني كقبح الظلم و الثاني كقبح ذبح الحيوانات عند اهل الهند.
 و في المشهورات جهات من الكلام:
  1- منشاء تطابق الآراء فيها اما اشتمالها علي مصلحة عامة مثل حسن الاحسان و قبح الظلم و اما موافقها لطبايعهم مثل مواساة الفقراء، محمودة و اعانة الضعفاء، مرضية. و اما لموافقتها لحميتهم مثل كشف العورة، مذمومة.
  2- مشهورات قد تكون صادقة و قد تكن كاذبة
 3- النفس لو حلّي و طبعه لا يحكم بالمشهورات
 و بعد ذلك نقول حجية القطع و لزوم الحركة علي طبقه تكون ببناء العقلاء و يكون داخلة في القضايا المشهورة باصطلاح المنطقيين إذ العدل عبارت عن وضع الشيء في محله و الظلم عبارت عن وضع الشيء في غير محله و قضايا المشهوره يرجع الي حسن العدل و قبح الظلم و معلوم ان العمل علي طبق القطع يكون من وضع الشيء في محله فيكون داخلا في العدل و مخالفة القطع يكون وضع الشيء في غير محله فيكون داخلاً في الظلم فيكون داخلاً في القضايا المشهوره و مورداً لبناء العقلاء و الشارع مع انه رئيس العقلاء لم يردع عنه فيجب اتباعه.
 و اجاب عنه السيد المحقق الخوئي مع ما في مصباح ج2 ص16 و دراسات ص6 و احسن منها جزوة بجوابين:
 1- مقتضاه عدم قبح مخالفة القطع قبل وجود العقلاء و بنائهم علي قبحه مثل بدو خلق حضرت آدم فلم يكون مخالفته للقطع قبيحاً و كذالك بالنسبة الي مخالفة ابليس لقطعه مع انه ليس كذالك قطعاً.
 2- و علي تقدير التنزل يختص قبح مخالفته بالنسبته الي ما كان دخيلاً في حفظ النظام و بقاء النوع لما ذكر من ان حكمهم في القضايا المشهورة يكون محافظةً لبقاء النوع و حفظ النظام و ليس متابعة اوامر الشارع المقطوعة في جميع الموارد دخيلاً في حفظ النظام و بقاء النوع مثل الامور العبادي و كثير من غير العبادي مع ان حجية القطع و قبح مخالفة لا يختص بمقام دون مقام فلا يكون بناء العقلاء دليلاً علي حجية القطع بل يكون من لوازمه الذاتية كما ياتي.
 اقول و يمكن ان يرد علي جوابه الاول، اولاً بالنقض ببناء العقلاء علي العمل بخبر الثقة و الظاهر و الاستصحاب فهل يمكن ردّه بان لازمه عدم عمل الانسان الاول بالخبر و الظاهر و الاستصحاب لعدم وجود العقلاء فضلاً عن بنائهم.
 و ثانياً لعل المراد ببناء العقلاء هو بناء من كان من العقلاء موجوداً واحداً كان او اكثر
 و ثالثاً لعل المرادمن البناء هو البناء شأناً لا فعلاً يعني في بعض الموارد شانية بناء العقلاء سواء كان العقلاء بالفعل هناك موجوداً ام لا نظير ما يقال في حجية الظن و انّ المراد ليس ظنّ الشخصي بل النوعي .
 و علي ما ذكره ثانياً انه ليس حكمهم في القضايا المشهورة في جميع الموارد حفظاً للنظام و بقاء للنوع بل كان له في بعض المقامات منشاء آخر كما ذكر في المقدمة
 
 
 
 
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo