< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

90/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: موضوع دوم
 مرحوم صاحب کفایه فرمودند احکام قطع از مسائل علم اصول نیست و اشبه به مسائل علم کلام است اما بخاطر شدت مناسبتی که با مسائل علم اصول دارد در علم اصول -مبحث امارات- مورد بحث قرار می گیرد.
 وجه شباهت مبحث قطع به علم کلام
 مرحوم آقای خوئی در مصباح ج 2 ص 5 می فرمایند شباهت مبحث قطع با کلام این است که در علم کلام از مبدا و معاد و ثواب و عقاب بحث می شود و بحث قطع هم به ثواب و عقاب بر می گردد زیرا وقتی در این مبحث ثابت شد که قطع حجت است معنایش این است که قطع منجز و معذر است وقتی که معذر و منجز شد لازمه اش این است که در اطاعتش ثواب و در مخالفتش عقاب است در نتیجه شبیه می شود به موضوع مساله کلامی.
 و اما مناسبت احکام قطع با علم اصول
 سه مناسبت بیان شده است:
  • دراسات ص 3 می فرمایند مناسبتش این است که قطع به وظیفه یا قطع به حکم شرعی، در واقع نتیجه علم اصول است و در مبحث قطع ثابت می شود که اگر قطع به حکم شرعی و یا قطع به وظیفه بوجود آمد عمل به آن لازم است و این نتیجه علم اصول است زیرا علم اصول از مبادی تصدیقیه علم فقه می باشد و با قواعد علم اصول، احکام و وظائف عملی که در علم فقه بحث می شود ثابت می شود بدین جهت شبیه به مسائل علم اصول می باشد کما اینکه مبحث اجتهاد و تقلید نیز مناسبتش با علم اصول به همین شکل می باشد که در واقع اجتهاد و تقلید نتیجه علم اصول است و لذا در علم اصول بیان می شود.
 و فیه:
 اگر مانند مبحث اجتهاد و تقلید نتیجه علم اصول می باشد باید مانند بحث اجتهاد و تقلید در آخر علم اصول بیان می شد زیرا نتیجه در آخر بیان می شود کما اینکه بحث اجتهاد و تقلید چون نتیجه است در آخر بیان شده است.
  • منتهی الاصول ج 4 ص 8 می فرمایند مناسبتش با مبحث طرق و امارات این است که قطع در طریقیت و در احراز حکم واقعی و وظیفه مکلف مشترک با امارات می باشد زیرا مثلا خبر ثقه به عنوان طریق به واقع، حجت می باشد و قطع هم مانند امارات طریق به واقع می باشد لذا به مقصد ششم-امارات- شباهت دارد.
 و فیه:
 اگر مناسبت این باشد بهتر این بود که مبحث قطع بعد از مبحث ششم بیان می شد یعنی بعد از اثبات اینکه امارات طریق الی الواقع می باشند ومنجز واقع می باشند بعد می گفتیم که قطع هم در این جهت مانند امارات می باشد و طریق به واقع می باشد و در علم اصول از آن بحث می شود نه اینکه قبل از امارات بحث شود قبل از اینکه حجیت امارات ثابت شود.
  • مرحوم مشکینی در حاشیه کفایه ج 2 ص 3 می فرمایند مناسبتش این است که مقصد ششم که بحث امارات می باشد و بحث از حجیت ظن می باشد و مقصد هفتم که اصول علمیه است وقتی نوبت عمل به این دو می رسد که قطع نداشته باشیم و الا با وجود قطع عمل به ظن و اصول عملیه معنا ندارد لذا اول مبحث قطع بیان می شود تا مشخص شود که دائره فعالیتش تا کجاست بعد می گوییم اگر قطع نبود به امارات دیگر و اصول عملیه، عمل می شود.
 به نظر می رسد این وجه، وجه مناسبی باشد.
 موضوع دوم از بحث
 گفته شد که مرحوم آخوند قبل از ورود به اصل مطلب که تقسیم مسائل علم اصول باشد مانند رسائل فرمودند مبحث قطع از مباحث علم اصول نیست ولی بخاطر شدت مناسبتش با علم اصول از آن بحث می شود این موضوع اول بود که تمام شود.
 موضوع دوم تقسیم بحث می باشد که مباحث جلد دوم چگونه تقسیم شود؟
 مرحوم آخوند دو تقسیم بیان می کنند یک تقسیم ثنائی و یک تقسیم ثلاثی
 در این موضوع دوم، حدود شش تقسیم گفته شده که ما به تقسيم جناب شیخ و صاحب کفایه و تقسیم خودمان اشاره می کنیم.
 قبل از بیان تقسيم دو مقدمه بیان می شود.
  • اکثر احکام شرعیه نظری می باشند یعنی احتیاج به استدلال و برهان دارند و بدون اقامه برهان ثابت نمی شوند و اثباتشان متوقف بر مبادی و مقدماتی می باشد و مبادی هم یا بعیده می باشد مانند علم لغت و ادبیات و یا مبادی قریبه می باشد مثل قواعد علم اصول لذا می فرمایند قواعد علم اصول در واقع مبادی تصدیقه علم فقه می باشد یعنی در علم فقه به توسط قواعد علم اصول است که ما می توانیم تصدیق کنیم که این احکام برای این افعال می باشد و الا اگر علم اصول نباشد ولو در یک روایت بفرماید نماز واجب است نمی توان به آن عمل کرد تا زمانی که حجیت ظهور در علم اصول ثابت شود.
 مباحث اصول را بعضی در چهار بخش قرار داده اند:
  1. مدلول الفاظ و هیئات چه مفرد باشند مانند بحث اوامر و نواهی و چه منضم به غیر باشد مانند بحث مطلق و مقید و عام و خاص.
  2. ملازمات عقلیه مثل مبحث مقدمه واجب و امر به شیء مقتضی ضد، چه لفظی در کار باشد یا نباشد آیا عقلا بین وجوب ذی المقدمه و مقدمه ملازمه می باشد یا نه؟
  3. حجیت طرق و امارات که از آن تعبیر به حجج شرعیه و گاهی عقلیه می شود مانند حجیت خبر ثقه. و بحث تعادل و تراجیح هم داخل در همین بحث باشد زیرا در بحث تعادل و تراجیح از حجیت خبر در شرایط خاص- وجود معارض- بحث می شود.
  4. اصول عملیه
 مرحوم شیخ انصاری رسائل را برای بخش سوم و چهارم تالیف کرده اند اما مباحث الفاظ و ملازمات عقلیه را بحث نمی کنند البته ایشان قطع را هم در ابتدای بحث ذکر کرده اند.
 2- در منطق بیان شد برای تقسیم نیاز به چهار رکن داریم که جلسه آینده بیان خواهد شد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo