< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

90/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: خلاصه
 بحث در تنبیه سوم این بود که اگر مطلق جهات متعددی داشته باشد در همان جهتی که در مقام بیان است اخذ به اطلاقش می شود نه از غیر آن جهت مگر اینکه ملازمه باشد بین آن جهت با جهت اخری که در این صورت هر دو دارای اطلاق خواهد بود یکی بخاطر اینکه متکلم در مقام بیان آن است و دیگری بخاطر تلازمش و دلیل بر احد المتلازمین دلیل بردیگری هم خواهد بود.
 4- در وقتی که شک کنیم متکلم در مقام بیان است یا نه بناء عقلاء بر این است که کلام را حمل می کنند که متکلم در مقام بیان می باشد تا کلام از اهمال و اجمال خارج شود و در این جهت فرقی نیست که کلام متکلم مطلق باشد یا نه بنابر این مسلک که در مقام بیان بودن جزء مقدمات حکمت نیست که مختار خود ما بود.
  1. گفتیم اثر مقدمات حکمت در همه موارد یکسان نیست به بیان دیگر کما اینکه قرینه خاصه در همه موارد مقتضایش یکسان نیست مقدمات حکمت هم که قرینه عامه می باشد چنین است در همه موارد مقتضایش یکسان نیست بلکه گاهی مقتضای آن عموم بدلی می باشد و گاهی عموم استیعابی و گاهی هم نوع خاصی از عموم به عبارت دیگر گفتیم مقدمات حکمت وقتی تمام شد و اطلاق در مقام اثبات صورت گرفت اگر چه این اطلاق اثباتی، برهان إنّ بر اطلاق ثبوتی می باشد و اینکه مراد متکلم هم مطلق می باشد لکن از حیث سعه و ضیق نسبت به مکلف این اطلاق اثباتی که کاشف از اطلاق ثبوتی بود در مقام عمل موجب تضییق بر مکلف است مثل اطلاق صیغه امر که اقتضا می کند که آنچه بر مکلف لازم است خصوص وجوب تعیینی است نه تخییری، نفسی است نه کفایی و اصلی است نه غیری و اینها موجب تضییق بر مکلف می باشد کما اینکه اگر مطلق ما در مقام ثبوت مفادش حکم تحریمی یا اباحه یا حکم وضعی باشد در مقام عمل نتیجه این اطلاق اطلاق شمولی خواهد بود و فرد همه را باید مشمول این قانون بداند و اگر حکم وجوبی باشد متقضای آن اطلاق بدلی می باشد.
  2. گفتیم ادق و احسن این است که عنوان مبحث مطلق و مقید تبدیل شود یه این عنوان: «الکلام فی المطلق تارة بما هو هو و اخری بما هو مع المقید» در بما هو هو از سه جهت بحث شود اول معنای مطلق لغة و اصطلاحا دوم مصداق مطلق و سوم قرینه ای که به توسط آن غیر این معنا را اراده کنیم و مقام چهارم هم داخل در قسم دوم بود -که اگر مطلق با مقید باشد- در مقام چهارم گفته شد اقسامی متصور است مثل اینکه حکم در این مطلق و مقید یکی است یا متعدد می باشد، سبب یکی است یا متعدد می باشد، نفیا و اثباتا آیا مثل هم می باشند یا متفاوت می باشند در بعضی از این اقسام بین مطلق و مقید تنافی بود و در بعضی تنافی نبود مقام چهارم در قسمی بود که بین مطلق و مقید تنافی بود و مرکز بحث در رفع تنافی بود آیا باید در مطلق تصرف کرد یا در مقید؟
 مختار ما این شد که اگر مفاد حکم الزامی باشد و مطلوب هم یکی باشد در مطلق تصرف می کنیم زیرا ظهور مقید اقوی است از ظهور مطلق در اطلاق و اما اگر مفادشان حکم ندبی باشد یا حکم متعدد باشد در این صورت مقید مقدم بر مطلق نمی شود بلکه اخذ به اطلاق مطلق می کنیم و در طرف مقید تصرف می کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo