< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

90/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقسام ماهیت

ان قلت: چرا نشود مقسم تقسیم ماهیتِ بلابشرط و بشرط شیء و بشرط لا را، ماهیت بما هی هی قرار دهیم.

قلت: ممکن نیست که مقسم ماهیت بما هی هی باشد زیرا این اقسام سه گانه با ماهیت بما هی هی سازگاری ندارند بلکه نقیض ماهیت بما هی هی محسوب می شوند و ممکن نیست شیئی مقسمِ برای نقیض خودش قرار گیرد.

توضیح مطلب:

 در جلسه قبل اشاره شد که ماهیت را به دو گونه می توان لحاظ کرد:

 1- فقط به ذات و ذاتیات ماهیت نگاه شود و با امور خارج از دائره ذات و ذاتیاتش کاری نداشته باشیم مثل اینکه بگوییم «الانسان حیوان ناطق» در این صورت با امور خارج از ذات انسان کاری نداریم که مثلا او مذکر است یا مونث.

 2- ماهیت را با آنچه خارج از ذات و ذاتیات ماهیت می باشد لحاظ کنیم مثل اینکه می گوییم انسان مجتهد، تقلیدش جایز می باشد در این صورت انسان را با آنچه خارج از ذات اوست در نظر گرفته ایم.

 حال اگر ماهیت را بما هی هی لحاظ کنیم و با خارج از ذاتیاتش کاری نداشته باشیم می شود ماهیت بما هی هی و اگر این ماهیت را با خارج از ذاتش لحاظ کردیم می شود الماهیة المقیسة الی الخارج و یقینا ماهیت غیر مقیسة الی الخارج با ماهیت مقیسة الی الخارج نقیض یکدیگر هستند و جمع بین این دو ممکن نیست و ماهیات ثلاثه (بشرط شیء و بشرط لا و لابشرط) ماهیاتی هستند که با امر خارج از ذاتشان لحاظ شده اند لذا ماهیتی که با امر خارج از ذاتش لحاظ نشده نمی تواند مقسم برای این سه ماهیت که با امر خارج از ذاتشان لحاظ شده اند قرار گیرد.

 حال که ماهیت بما هی هی نمی تواند مقسم قرار گیرد باید ماهیتی که مقیسة الی الخارج می باشد مقسم باشد که همان لابشرط مقسمی می باشد.

مراد از اسم جنس کدام یک از اقسام ماهیت است؟

 ما سه نوع ماهیت لابشرط داریم:

نفس ماهیت بما هی هی، این ماهیت لابشرط است به نسبه‌ی با تمام خصوصیاتی که خارج از ذات ماهیت می باشد. لابشرط مقسمی که به یکی از اعتبارات ثلاث لحاظ شده است و مقسم برای اعتبارات ثلاث می باشد. لابشرطی که قسیم بشرط لا و بشرط شیء است.

 حال که معلوم شد ماهیت سه قسم است و با توجه به اینکه گفته شد اسم جنس از دائره اینها خارج نیست اسم جنس کدام یک از این ماهیات می باشد؟

 می فرمایند موضوع له اسم جنس بشرط شیء یا بشرط لا نیست زیرا اسم جنس چیزی است که در خارج با وجود هر یک از افرادش وجود می گیرد درحالیکه بشرط لا وجود نمی گیرد مثلا انسان غیر فاسق اصلا در انسان فاسق وجود نمی گیرد و بشرط شیء هم فقط با همان شیئی که مقید شده است در خارج وجود می گیرد انسان مقید به مجتهد فقط در انسانی که مجتهد است محقق می شود نه در همه انسانها.

 حال که از اقسام ماهیت بشرط شیء و بشرط لا را نفی کردیم باقی می ماند آن سه لابشرطی که توضیح آنها گذشت و لا محاله اسم جنس باید یکی از آنها باشد.

 مرحوم آخوند می فرمایند اسم جنس لابشرط قسمی هم نمی تواند باشد زیرا لا بشرط قسمی یک وجود ذهنی است به تعبیر ایشان کلی عقلی است یعنی این ماهیت لحاظ شده است نه مقید به وجود شیء و نه مقید به عدم شیء که در این صورت، ماهیتی که به این شکل لحاظ شده است امری ذهنی خواهد بود چرا که امری که مقید به امر ذهنی است خودش هم ذهنی خواهد بود در حالیکه اسم جنس چیزی است که با افرادش در خارج وجود می گیرد و نمی شود چیزی که موطنش خارج است در ذهن جای گیرد.

 ضمن اینکه لابشرط مقسمی که امریست دهنی به نسبه با بشرط شیء و بشرط لا که در خارج وجود دارند از اسم جنس دورتر می باشد زیرا این دو در خارج وجود دارند.

 با خروج لابشرط قسمی باقی می ماند لابشرط مقسمی و ماهیت بما هی هی

  نصه: الکفایة ج 1 ص 378: «و کذا المفهوم اللابشرط القسمی، فانه کلی عقلی لاموطن له الا الذهن لایکاد یمکن صدقة و انطباقة علیها -ای الافراد- بداهة ان مناطه -ای الصدق و الانطباق علی الافراد- الاتحاد بحسب الوجود خارجا فکیف یکمن ان یتحد معها ما لاوجود له الا ذهنا»

نکتة: کلی عقلی که در عبارت کفایه آمده است با کلی مصطلح که در منطق بکار می رود متفاوت است کلی عقلی در منطق عبارت بود از ترکیبی از کلی منطقی و کلی طبیعی، وقتی این دو جمع شدند کلی عقلی درست می شود مانند «الحیوان کلی» این دو با هم می شوند کلی عقلی اما مراد مرحوم آخوند از کلی عقلی هر چیزی است که مقید به امر ذهنی باشد ولو جزئی باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo