< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

89/09/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:اقول در مفهوم غایت

بیان بقیه اقوال:

5- غایت بماهی هی هیچ ظهور ندارد نه ظهور در دخول مغیا و نه در عدم آن کما فی مفهوم العدد به بیان دیگر ما قاعده کلیه ای که از آن دخول غایت در مغیا یا عدم آن را استفاده کنیم نداریم لذا اگر جائی هم غایت داخل یا خارج باشد بخاطر قرائن می باشد کما فی فوائد الاصول ص504 و اصول الفقه ج 1 ص 122 و المنتقی ج 3 ص 285 که این علماء همین قول پنجم را انتخاب کرده اند.

چون بیان صاحب عنایه از بیان بقیه علماء هم جامع تر می باشد و هم واضحتر آن را نقل می کنیم.

ایشان می فرمایند:

عنايةالأصول، ج 2، صفحه 216

«(و الحق) أن الغاية تختلف دخولا و خروجا باختلاف المقامات و لا ضابطة لها (فقد تكون) خارجة عن المغيا كما في قوله تعالى و أتموا الصيام إلى الليل (و قد تكون) داخلة فيه كما في قولك صم إلى آخر الشهر و هكذا الأمر في حتى الخافضة التي هي للغاية و تكون بمعنى إلى (فقد تكون) الغاية فيها خارجة عن المغيا كما في قوله تعالى و كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود أو كما نمت البارحة حتى الصباح (و قد تكون) داخلة فيه كما في قولك سرت اليوم حتى الكوفة أو صمت الشهر حتى آخره فاللازم في كل مورد مراعاة القرائن و الشواهد الحالية أو المقالية الموجودة فيه فان كان هناك دليل على خروجها أو دخولها فهو و الا فنفس الغاية بطبعها الأصلي مما لا دلالة لها على الدخول و لا الخروج فلا بد عند الشك في حكمها من حيث اللحوق بما قبلها و عدمه من الرجوع إلى الأصل العملي و أما حتى العاطفة كما في قولك أكلت السمكة حتى رأسها أو مات الناس حتى الأنبياء فهي خارجة عن محل الكلام لعدم كونها للغاية و مدخولها ملحق بما قبلها اتفاقا كما نصّ عليه ابن هشام (قال) فيما أفاده في كلمة حتى (ما لفظه) و زعم الشيخ شهاب الدين القرافي أنه لا خلاف في وجوب دخول ما بعد حتى و ليس كما ذكر بل الخلاف فيها مشهور و إنما الاتفاق في حتى العاطفة لا الخافضة و الفرق أن العاطفة بمنزلة الواو (انتهى)».

اقول:

اینکه فرمودند حتای عاطفه از محل نزاع خارج است صحیح است زیرا حرف عطف شأنش این است که معطوف را داخل در حکم معطوف علیه می کند و الا اگر ما بعد،داخل در حکم معطوف علیه نباشد اصلاً حرف عطف نخواهد بود بالخصوص اگر حرف عطف حتی باشد زیرا حتای عاطفه این مطلب را می رساند که- علاوه بر عطف - معطوف اهم(و یا اخص) از معطوف علیه می باشد وقتی که می گوییم مات الناس حتی الانبیاء نشان می دهد که انبیاء اهم از مردم می باشند.

از این بیان ضعف قول به تفصیل بین «حتی» و «الی» ظاهر می شود که در حتی داخل است و در الی داخل نیست زیرا این قائل خلط کرده است بین حتای عاطفه و جاره زیرا حتای عاطفه ما بعدش داخل در مغیا است اما در حتای جاره اختلاف وجود دارد.

یک قول به تفصیل دیگر این بود که اگر غایت از جنس مغیا باشد یقینا داخل است و اگر از جنس مغیا نباشد داخل نیست برای این قول دلیلی ذکر کرده اند که اگر غایت از جنس مغیا باشد چون بین غایت و مغیا تمیز داده نمی شود از این جهت فهمیده می شود که غایت داخل در مغیی می باشد از باب مقدمه بزاز وقتی می خواهد یقین کند که بمقدار لازم پارچه را بریده است مقداری زیادتر برش می دهد.

و فیه:

لازمه این قول این است که غایت داخل در مغیا نیست زیرا وقتی می گوید که غایت داخل در مغیاست از باب مقدمه این نشان می دهد که غایت بما هو غایت داخل در مغیی نیست بلکه از باب مقدمه داخل می باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo