< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

مکاسب محرمه

95/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غیبت/ نوع چهارم/ كسب هاي حرام/ مكاسب محرمه

بحث در مستثنیات غیبت بود.

گفته شد که در چند مورد غیبت کردن جایز است. یکی غیبت مظلوم بود که مظلوم می تواند از ظالم غیبت کند و به اینجا رسیدیم که این جواز غیبت از ظالم، آیا مختص به کسی است که بتواند به داد مظلوم برسد و شر ظالم را کوتاه کند یا بصرف ظلم، مظلوم می تواند نزد همه از ظالم غیبت کند؟

مقتضای ادله حرمت غیبت که از ادله اربعه بیان شد، این است که غیبت مظلوم در جایی جایز است که فرد شنونده غیبت بتواند به مظلوم کمک کند، اما اگر شنونده نمی تواند به مظلوم کمک کند، معلوم نیست غیبت نزد او جایز باشد.

به بیان دیگر ادله حرمت غیبت اطلاق دارد که غیبت هیچ فردی جایز نیست و با دلیل غیبت مظلوم از تحت اطلاق خارج شد و قدر متیقن آن این است که مظلوم نزد کسی غیبت ظالم کند که بتواند به او کمک کند و این یقینا از تحت ادله غیبت خارج است و نسبت به بیشتر از آن شک داریم که مقتضای اطلاق عدم تقیید است.

همچنین نسبت به اینکه استماع غیبت برای مخاطب مطلقا جایز است، چه ظلم ظالم برای مظلوم ثابت شده باشد یا نه و یا اینکه استماع زمانی جایز است که شخص بداند فرد مظلوم واقع شده و مقتضای اطلاق در جایی است که ظلم فرد نسبت به مظلوم ثابت شده باشد و در جایی که ظلم ثابت نشده باشد، مجوز برای گوش کردن غیبت و لو اینکه فرد غیبت کننده ادعای ظلم می کند، نمی باشد. [1]

اقوا به تبع صاحب جواهر این است که غیبت صاحب حق اختصاص به جایی دارد این غیبت نزد فردی باشد که بتواند به مظلوم کمک کند و شر ظالم را از سر او کوتاه کند. چون قدرمتیقن از غیبت همین است، اما نسبت به کسی که نمی تواند به او کمک کند، دلیل بر تقیید این مورد از اطلاق ادله حرمت غیبت نداریم.

و همچنین مخاطبی هم می تواند به غیبت گوش کند که برایش ثابت شده باشد در حق فرد ظلم شده باشد.

استثناء بعدی از حرمت غیبت: غیبت متجاهر به فسق

اگر کسی فسق علنی انجام می دهد، غیبت این فرد جایز است.

جواهر[2] و مکاسب[3] جواز غیبت متجاهر را به این جمله معلل فرموده اند: «فان من لا یبالی بظهور فسقه بین الناس لا یکره ذکره بفسقه».

می فرمایند: کسی که متجاهر به فسق است و علنا فسق و فجور انجام می دهد، کسی است که باکی ندارد فسقش بین مردم ظاهر شود و کسی که باکی از این مساله ندارد، ذکر فسق او جایز است.

دلیل جواز غیبت متجاهر به فسق:

در مقام دلیل بر این استثناء به روایات متعدد استدلال شده که مرحوم شیخ ادعای اسفتاضه کرده است.

از جمله روایات: «من القی جلباب الحیاء نفسه فلا غیبة له».[4]

پیامبر می فرمایند: کسی که باکی از معصیت کردن ندارد، غیبتی ندارد.

و از جمله روایات: « هارون بن الجهم -: إذا جاهر الفاسق بفسقه فلا حرمة له ولا غيبة».[5]

راوی می گوید: زمانی که فاسق متجاهر به فسق بود، برای او حرمتی وجود ندارد و غیبت او جایز است.

جواهر[6] استدلال به سیره و دلیل دیگر هم می کنند و می فرمایند: «و لسیرة المستمرة و لان العیب بالتجاهر به صار کالمعلوم لدی کل احد».

می فرمایند: سیره مستمره بر غیبت متجاهر به فسق است و دلیل دیگر این است که زمانی که متجاهر علنا معصیت می کند، بر همه معلوم است و گویا غیبت نیست چون غیبت کشف السر است اما نسبت به متجاهر سر نیست.

نکته: جواز غیبت متجاهر، نسب به فسقی است که علنی انجام می دهد اما اگر کسی یک معصیت علنی انجام می دهد و معصیتی هم غیر علنی انجام می دهد، در جواز گفتن معصیت غیر علنی بحث است که جلسه بعد بحث خواهد شد.

 

التقرير العربي

هذا و لكن مقتضي ادلة حرمة الغيبة المتقدمة هو اختصاص الجواز بمن يرجي ازالته الظلم لانه المتيقن من الاخراج عنها كما ان الظاهر عدم جواز استماع الغيبة المذكورة للمخاطب قبل ثبوت الظلم و تحققه و دعواه لا تكفي بالنسبة الي السامع.

كما صرح به صاحب الجواهر.

و الاقوي قبعا لصاحب الجواهر، هو الاختصاص بمن يرجو ازالة الظلم، لانه المتيقن من الجواز.

2. غيبة المتجاهر بالفسق

صرح به الجواهر[7] و المكاسب[8] و علل الجواز المكاسب وا لجواهر: «فان من لا يبالي بظهور فسقه بين الناس لايكره ذكره بالفسق».

و قد استدل علي الجواز بروايات ادعي صاحب المكاسب استفاضتها.

منها: قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «من القی جلباب الحیاء نفسه فلا غیبة له».[9]

و منها: « هارون بن الجهم -: إذا جاهر الفاسق بفسقه فلا حرمة له ولا غيبة».[10]

و زاد الجواهر: «و لسیرة المستمرة و لان العیب بالتجاهر به صار کالمعلوم لدی کل احد».[11]

هذا انما الكلام في اغتياب المتجاهر في غير ما تجاهر به و المستفاد من كلمات الاعاظم فيه اقوال ثلاثة.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo