< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

94/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معونه ظالمين/ نوع چهارم/ كسب هاي حرام/ مكاسب محرمه
در جلسه قبل رواياتي بيان شد.
خلاصه اينكه ما شش طائفه روايت داريم كه سه طائفه ناظر به اعانه سلطان ظالم است و سه طائفه ناظر به سلطان ظالم نبود و به غير اعانه بود مثل محبت و نزديكي و خضوع براي منسوبين او.
در مقابل اين روايات، ما سيره قطعيه تا زمان معصومين داريم كه شيعيان به سلاطين غير شيعه، نزديك مي شدند و با اطرافيان ايشان رابطه داشتند و همچنين در غير محرمات نيز همكاري مي كرده اند و اين در زمان خود ائمه هم بوده. صاحب جواهر[1] به اين سيره اشاره مي كند و از طرف ديگر رواياتي بسياري داريم كه مفاد آنها حسن معاشرت با اهل سنت و غير شيعه است كه طوري با آنها رفتار كنيد كه محبت شما به آنها جلب شود.
مثل: «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَحْمِلُوا النَّاسَ عَلَى أَكْتَافِكُمْ فَتَذِلُّوا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ‌ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً- ثُمَّ قَالَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ اشْهَدُوا لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ‌ فِي‌ مَسَاجِدِهِمْ‌ الْحَدِيثَ».[2]
راوی نقل می کند که حضرت فرمودند: از خدا بترسید و مردم (اهل سنت) را بر شانه هایتان سوار نکنید. خداوند می فرماید با مردم به طور حسن حرف بزنید. بعد حضرت فرمودند در صورت مریضی آنها، عیادتشان کنید و در کفن و دفن آنها شرکت کنید و در مساجد آنها در نماز شرکت کنید.
حضرت در این روایت امر به محشور بودن و جلب محبت اهل سنت می کنند.
و مثل: «عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: يَا زَيْدُ خَالِقُوا النَّاسَ بِأَخْلَاقِهِمْ صَلُّوا فِي مَسَاجِدِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ‌ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ‌ وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَكُونُوا الْأَئِمَّةَ وَ الْمُؤَذِّنِينَ فَافْعَلُوا فَإِنَّكُمْ إِذَا فَعَلْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ- رَحِمَ اللَّهُ جَعْفَراً مَا كَانَ أَحْسَنَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ وَ إِذَا تَرَكْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ- فَعَلَ اللَّهُ بِجَعْفَرٍ مَا كَانَ أَسْوَأَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ».[3]
راوی از حضرت نقل می کند که فرمودند: با اخلاقي كه بين خود مردم متداول هست و دوست دارند، با همان برخورد كنيد. در مساجد ايشان نماز بخوانيد و از مريضانشان عيادت كنيد و در تشييع جنازه متوفايشان شركت كنيد و اگر امكان داشت به عنوان امام جماعت در مساجدشان شركت كنيد و يا موذن آنها باشيد. اگر به اين گونه با آنها رفتار كنيد، اين رفتار شما باعث مي شود ايشان احترام شما را حفظ كنند و مي گويند اينها پيروان امام صادق عليه السلام هستند كه مودب هستند خدا رحمت كند جعفر را كه خوب اصحاب خود را تربيت مي كند. اما اگر برخوردتان با اينها خوب نشود، مي گويند اينها پيرو جعفر هستند و جعفر چه بد اصحاب خود را تربيت مي كند.
وروايات متعدد به اين مضمون وجود دارد.
پس ما دو دسته روايت داريم يك طوائف ششگانه اي جلسه قبل بيان شد و يكي هم دو روايت كه امروز خوانديم كه موافق با سيره قطعيه است و بين اين دو دسته تعارض وجود دارد و وقتي اينها را كنار هم مي گذاريم، نتيجه اين مي شود، آنچه كه براي ما ممنوع است، محبت و كمك بر فعل حرام ظالم مي باشد چه حاكم ظالم شيعه باشد و چه غير شيعه باشد. اما در امور مباحه كمك كردن در غير حرام جايز خواهد بود، اما به طوري كه با كمك در امر مباح از اعوان سلطان ظالم نشويم. اما اگر كمك به طوري باشد كه ما را منسوب به حاكم ظالم مي دانند، باز هم كمك جايز نيست اگر حاكم ظالم غير شيعه باشد كه قطعا جايز نيست و اگر شيعه باشد شايد باز هم كمك جايز نباشد.
اين نتيجه روايت كه بيان شد، در جايي است كه در كمك كردن به حاكم ظالم مصلحت اقوايي از مفسده اش وجود نداشته باشد. مثلا با كمك كردن و نزديك شدن به سلطان ظالم، خون مومنين حفظ مي شود يا عقيده شيعيان حفظ مي شود و ايمان ايشان حفظ مي شود، در اين صورت كمك كردن اشكالي ندارد.
و شايد سيره اي كه نقل شده و رواياتي كه امروز خوانديم، ناظر به همين باشد كه در نزديك شدن و كمك كردن مصلحت اقوايي وجود داشته است و بخاطر همين به سلطان نزديك مي شدند و الا نزديك نمي شدند و يكي از مصالح اقوا محبت امام صادق در دل اهل سنت مي باشد. در نتيجه بين نصوص مانعه و نصوص جائزه تعارض وجود ندارد و نصوص مانعه بدون تعارض باقي مي ماند.

التقرير العربي
فالنصوص الواردة في المقام طوائف ستة ثلاثة منها ناظرة الي اعانة سلطان الظالم و ثلاثة الي غير الاعانة مثل محبته و القرب به و الخضوع لحواشيه.
و قبال هذه النصوص السيرة القطعية الي عصر المعصومين عليهم السلام القائمة بين الشيعة علي الاقتراب به و بحواشيه و اعانته في غير المحرمات مع عدم كونهم من المنسوبين اليه و اعوانه كما صرح به صاحب الجواهر[4].
و نصوص دالة علي حسن معاشرتهم و جلب محبتهم و هي متعدد:
منها: «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَحْمِلُوا النَّاسَ عَلَى أَكْتَافِكُمْ فَتَذِلُّوا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ‌ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً- ثُمَّ قَالَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ اشْهَدُوا لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ‌ فِي‌ مَسَاجِدِهِمْ‌ الْحَدِيثَ».[5]
و منها: «عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: يَا زَيْدُ خَالِقُوا النَّاسَ بِأَخْلَاقِهِمْ صَلُّوا فِي مَسَاجِدِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ‌ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ‌ وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَكُونُوا الْأَئِمَّةَ وَ الْمُؤَذِّنِينَ فَافْعَلُوا فَإِنَّكُمْ إِذَا فَعَلْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ- رَحِمَ اللَّهُ جَعْفَراً مَا كَانَ أَحْسَنَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ وَ إِذَا تَرَكْتُمْ ذَلِكَ قَالُوا هَؤُلَاءِ الْجَعْفَرِيَّةُ- فَعَلَ اللَّهُ بِجَعْفَرٍ مَا كَانَ أَسْوَأَ مَا يُؤَدِّبُ أَصْحَابَهُ».[6]
و ملاحظة تقابل هذين الطائفتين و السيرة المذكورة يرشدنا الي ان الممنوع هو اعانة الظالم علي الظلم و محبته مطلقا كان الحاكم الظالم شيعيا ام لا و المباح اعانته علي غير المحرم لو لم تكن الاعانة بحيث يعده من اعوانه ايضا مطلقا و اما لو كانت الاعانة بحيث يجعله من الاعوان و المنتسبين بالحاكم فلايجوز لو كان الحاكم الظالم غير شيعي قطعا و كذا لا يجوز لو كان شيعيا.
هذا كله، فيما لم يكن في ارتكاب المحرم و الممنوع من الاقسام مصلحة اقوي من مفسدته مثل حفظ دماء المومنين او عقيدتهم و ايمانهم و لعل سيرة المذكورة و نصوص الموافقة معها ناظرتان الي هذه المصلحة الاقوي و عليه فلايكون تقابل بينهما و بين النصوص المانعة و يكون العمل علي طبق المانعة بلامعارض.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo