< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

93/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ نفقه
از جمله روایاتی که در مقام بیان حق مرد بر زن است، این روایات است:
منها: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص- مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ فَقَالَ لَهَا أَنْ تُطِيعَهُ وَ لَا تَعْصِيَهُ وَ لَا تَصَدَّقَ مِنْ بَيْتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَمْنَعَهُ نَفْسَهَا وَ إِنْ كَانَتْ عَلَى ظَهْرِ قَتَبٍ‌[1]وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ إِنْ خَرَجَتْ بِغَيْرِ إِذْنِهِ لَعَنَتْهَا مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكَةُ الْأَرْضِ وَ مَلَائِكَةُ الْغَضَبِ وَ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص- مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الرَّجُلِ قَالَ وَالِدُهُ (قَالَتْ فَمَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الْمَرْأَةِ قَالَ زَوْجُهَا قَالَتْ فَمَا لِي عَلَيْهِ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ مَا لَهُ عَلَيَّ قَالَ لَا وَ لَا مِنْ كُلِّ مِائَةٍ وَاحِدَة...».[2]
راوی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که زنی نزد پیامبر اکرم آمد و گفت: حق زوج بر گردن مرد چیست؟ حضرت فرمودند: از مرد اطاعت کند و او را معصیت نکند و از خانه شوهر بدون اجازه، چیزی به عنوان صدقه به کسی ندارد و روزه مستحبی هم بدون اجازه شوهر نگیرد و در مقام استمتاع، مانع شوهرش نشود، اگرچه روی فرش کوچکی (فرش یا پارچه ای کوچک که روی کوهان شتر می اندازند) باشد. اگر بدون اذن شوهر از خانه بیرون برود، ملائکه آسمان، زمین، غضب و رحمت او را لعنت می کنند تا زمانی که به خانه برگردد.
زن سوال کرد: چه کسی از همه حق بیشتری بر مرد دارد؟ حضرت فرمودند: پدرش. زن گفت: چه کسی بر زن از همه بیشتر حق دارد؟ حضرت فرمودند: شوهرش. زن سوال کرد: همان مقداری که شوهر بر من حق دارد، من هم بر شوهر حق دارد؟ حضرت فرمودند: خیر، در برابر هر صد حق شوهر، تو یک حق داری.
از این روایت معلوم می شود که اگر زن به وظیفه خود عمل نکند، عقابت دارد.
منها: «عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا صَلَّتِ الْمَرْأَةُ خَمْسَهَا وَ صَامَتْ شَهْرَهَا وَ حَجَّتْ بَيْتَ رَبِّهَا وَ أَطَاعَتْ زَوْجَهَا وَ عَرَفَتْ حَقَّ عَلِيٍّ- فَلْتَدْخُلْ مِنْ أَيِّ أَبْوَابِ الْجِنَانِ شَاءَت‌».[3]
راوی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: اگر زنی نماز یومیه را بخواند و روزه ماه رمضان را بگیرد و حج واجب را انجام دهد و شوهرش را اطاعت کند و حق حضرت علی علیه السلام را بشناسد، داخل بهشت می شود از هر دری که بخواهد.
در این حدیث اطاعت شوهر، در عرض نماز روزه و ولایت قرار گرفته است.
منها: «عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ: جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّل‌».[4]
راوی از امام کاظم نقل می کند: جهاد زن این است که خوب شوهرداری کند.
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ... فِي عِيَادَةِ الْمَرِيضِ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: مَنْ كَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِيهِ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُعِينَهُ‌ وَ تُرْضِيَهُ وَ إِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ وَ قَامَتْ وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ أَنْفَقَتِ الْأَمْوَالَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ كَانَتْ أَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النَّارَ ثُمَّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِكَ الْوِزْرِ وَ الْعَذَابِ إِذَا كَانَ لَهَا مُؤْذِياً ظَالِما...».[5]
راوی از پیامبر اکرم در قضیه عیادت کردن از مریضی نقل می کند: کسی که همسری داشته باشد و آن همسر او را اذیت کند، خداوند نماز آن زن را قبول نمی کند و هیچ حسنه ای برای او نوشته نمی شود تا زمانی که به شوهر کمک کند و او را راضی کند و بدون آن قبول نمی شود اگرچه هر روز روزه بگیرد و شبها نماز بخواند و همه کنیزان خود را آزاد کند و اموالش را صدقه بدهد و اولین کسی که وارد جهنم می شود این زن است. بعد پیامبر فرمودند: برای مرد هم همین عذاب است اگر به زن خود ظلم کند و او را اذیت کند.
از این روایات استفاده می شود که اطاعت از شوهر واجب است و این موجب وجوب نفقه زن بر شوهر می شود.

تقريب استدلال: اگر زنی ناشزه شود، مصداق اذیت کردن شوهر است و اذیت کردن شوهر موجب بعضی عقوبات می شود. پس اگر نشوز در خارج محقق شد و زنی ناشزه شد، این عقوبات را دارد.
از این می فهمیم که تمکین زن از شوهر واجب است و شرط برای نفقه است و اینگونه نیست که ناشزه مانع نفقه باشد.
بعضی گفته بودند که با عقد نفقه واجب می شود و ناشزه بودن مانع است. که این صحیح نیست و تمکین شرط وجوب نفقه است و این از روایات برداشت شد.
پس ان قلت گفت که تمکین شرط وجوب نفقه زن بر مرد است.
قلت: این حرف در جایی درست است که ما واسطه ای بین اینکه نشوز مانع نفقه ای است که با عقد واجب شد و بین شرط بودن تمکین نداشته باشیم، و غیر این دو قول وجود نداشته باشد. اما اگر ما قبول کردیم که بین این دو قول واسطه ای وجود دارد مثل حرف صاحب جواهر «فالمختار حينئذ واسطة بين القولين»[6]، در این صورت دیگر استدلال به این روایات برای شرطیت تمکین، صحیح نخواهد بود.

التقریر العربی
منها: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص- مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ فَقَالَ لَهَا أَنْ تُطِيعَهُ وَ لَا تَعْصِيَهُ وَ لَا تَصَدَّقَ مِنْ بَيْتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَمْنَعَهُ نَفْسَهَا وَ إِنْ كَانَتْ عَلَى ظَهْرِ قَتَبٍ‌[7]وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ إِنْ خَرَجَتْ بِغَيْرِ إِذْنِهِ لَعَنَتْهَا مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكَةُ الْأَرْضِ وَ مَلَائِكَةُ الْغَضَبِ وَ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص- مَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الرَّجُلِ قَالَ وَالِدُهُ (قَالَتْ فَمَنْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الْمَرْأَةِ قَالَ زَوْجُهَا قَالَتْ فَمَا لِي عَلَيْهِ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ مَا لَهُ عَلَيَّ قَالَ لَا وَ لَا مِنْ كُلِّ مِائَةٍ وَاحِدَة...».[8]
منها: «عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا صَلَّتِ الْمَرْأَةُ خَمْسَهَا وَ صَامَتْ شَهْرَهَا وَ حَجَّتْ بَيْتَ رَبِّهَا وَ أَطَاعَتْ زَوْجَهَا وَ عَرَفَتْ حَقَّ عَلِيٍّ- فَلْتَدْخُلْ مِنْ أَيِّ أَبْوَابِ الْجِنَانِ شَاءَت‌».[9]
منها: «عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ: جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّل‌».[10]
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ... فِي عِيَادَةِ الْمَرِيضِ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: مَنْ كَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِيهِ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُعِينَهُ‌ وَ تُرْضِيَهُ وَ إِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ وَ قَامَتْ وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ أَنْفَقَتِ الْأَمْوَالَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ كَانَتْ أَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النَّارَ ثُمَّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِكَ الْوِزْرِ وَ الْعَذَابِ إِذَا كَانَ لَهَا مُؤْذِياً ظَالِما...».[11]

تقريب الاستدلال بها: ان النشوز مصداق الاذية و الذية يتلوها ما ذكر في الروايات من عدم قبول الحسنات و اضرابها بعد تحقق الاذية فالنشوز بعد تحققه خارجا يترتب عليه المذكورات لتفويته حق الزوج اي التمكين لا انه مانع للنفقة التي كان سبب وجوبها العقد المجرد.

قلت: نعم: لو لم يكن واسطة بين مانعية النشوز و بين شرطية مطلق التمكين و اما مع قبول الواسطة كما صرح به جواهر: «فالمختار حينئذ واسطة بين القولين»[12] فلا.


[1] جوهری: القتب رحل صغير على قدر السنام.
[7] جوهری: القتب رحل صغير على قدر السنام.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo