< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

92/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد
بحث در اقوال اقصی الحمل بود که دو قول بیان شد و گفتیم که قول اول از قول دوم اقرب بلکه اقوی است.
اما قول سوم (اقصی الحمل یک سال است):
سید مرتضی بر این قول ادعای اجماع کرده است و علامه در مختلف و شهید در مسالک فرموده اند: این قول اقرب به صواب است.
امکان دارد دلیل این قول این روایات باشد:
منها: عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع يَقُولُ‌ إِذَا طَلَّقَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ فَادَّعَتْ حَبَلًا انْتَظَرَ بِهَا تِسْعَةَ أَشْهُرٍ فَإِنْ وَلَدَتْ وَ إِلَّا اعْتَدَّتْ بِثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ ثُمَّ قَدْ بَانَتْ مِنْهُ».[1]
راوی می گوید: از امام کاظم علیه السلام شنیدم: اگر مردی، زن خود را طلاق داد و بعد زن ادعا کرد که حامله هستم، این مرد باید نه ماه صبر کند و اگر تا این زمان بچه به دنیا آمد، بعد از آن عده نگه می دارد و اگر بعد از نه ماه بچه به دنیا نیامد، این زن سه ماه دیگر عده نگه می دارد، بعد از مرد جدا می شود.
این روایت می گوید نه ماه و سه ماه صبر کند که جمع آن یک سال می شود و زن بعد از یک سال جدا می شود. پس معلوم می شود اقصی الحمل یکسال است.
منها: مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع «قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْمَرْأَةُ الشَّابَّةُ الَّتِي‌ تَحِيضُ‌ مِثْلُهَا يُطَلِّقُهَا زَوْجُهَا فَيَرْتَفِعُ طَمْثُهَا كَمْ عِدَّتُهَا قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتِ الْحَبَلَ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ قَالَ عِدَّتُهَا تِسْعَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتِ الْحَبَلَ بَعْدَ تِسْعَةِ أَشْهُرٍ قَالَ إِنَّمَا الْحَمْلُ تِسْعَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ تَزَوَّجُ قَالَ تَحْتَاطُ بِثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتْ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ قَالَ لَا رِيبَةَ عَلَيْهَا تَزَوَّجُ إِنْ شَاءَتْ».[2]
راوی می گوید: به حضرت گفت که زن جوانی را که همسنهای او حیض می شوند، شوهرش او را طلاق داد و او حیض نمی شود، چه مقدار باید عده نگه دارد؟ حضرت فرمودند: سه ماه. راوی سوال کرد: این زن بعد از سه ماه ادعا می کند که حامله هستم چه باید کرد؟ حضرت فرمودند: عده این زن نه ماه است. راوی سوال کرد: بعد از نه ماه هم زن می گوید من حامله هستم. حضرت فرمودند: حمل همان نه ماه است. راوی سوال کرد: یعنی این زن بعد از نه ماه می تواند شوهر کند؟ حضرت فرمودند: احتیاط کند و سه ماه دیگر صبر کند. راوی سوال کرد: بعد از این سه ماه باز هم ادعای حامله بودن دارد، باز هم ازدواج نکند؟ حضرت فرمودند: بعد از دوازده ماه هیچی بر او نیست و می تواند ازدواج کند.
تقریب استدلال به این دو روایت:
از این دو روایت استفاده می شود که در باب حمل یک حمل غالب داریم که بچه ها بعد از نه ماه به دنیا می آیند، ولی حمل نادر هم داریم که بعد از یکسال به دنیا می آید. به خاطر همین حضرت فرمودند احتیاط کن و یک سال صبر کن، چون شاید این حمل از حملهای نادر باشد. پس اقصی الحمل یکسال می شود.
همچنین بعد از نه ماه، ما شک داریم که ادعای زن صحیح است یا خیر، استصحاب حمل می کنیم و باید سه ماه دیگر صبر کرد.
همچنین «الولد للفراش» شامل ما نحن فیه هم می شود. چون زن ادعا می کند که حامله است و این روایت هم مطلق است و شامل اینجا می شود و باید سه ماه دیگر نیز صبر کند.
پس هم روایات و هم اطلاق الولد للفراش و هم استصحاب حکم می کنند که اقصی الحمل یک سال است.
و منها: خبر سلمة بن الخطاب عن علی علیه السلام: «أَدْنَى مَا تَحْمِلُ الْمَرْأَةُ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ وَ أَكْثَرُ مَا تَحْمِلُ لِسَنَة‌»[3].[4]
راوی از امام علی نقل می کند: کمترین زمانی که زن بچه اش را به دنیا می آورد شش ماه است و اکثر زمان به دنیا آوردن بچه یک سال است.
و منها: این روایت در جلسه قبل نقل شد که در ذیل آیه شریفه آمده بود: «و ما تزداد کل شیئ یزداد عن تسعة اشهر».
منظور از «ما تزداد» این است که بچه بعد از نه ماه به دنیا بیاید که هم شامل ده ماه می شود و هم شامل 12 ماه می شود. پی این حدیث هم شامل قول دوم و هم شامل قول سوم است.
و منها: حدیث از کتاب نوادر المعجزات راوندی نقل شده که مرفوعه است: عن فاطمة الزهرا سلام الله علیها: «انها ولدت الحسین علیه السلام عند تمام سنة من حملها به».
این روایت می گوید: امام حسین علیه السلام بعد از یک سال تمام به دنیا آمد.
این حدیث صریح در این است که امام حسین علیه السلام یکساله به دنیا آمده است.
این روایاتی بود که برای قول سوم استدلال شده است و یا امکان استدلال به آنها وجود دارد.
حال علاوه بر این روایات که می گوید اقصی الحمل یک سال است، شهید در مسالک می فرماید ما روایت معتبری ندارد که اقصی الحمل کمتر از یک سال باشد و ادله ای که دال بر این است که اقصی الحمل نه ماه است یا ده ماه است، ضعیف است. در نتیجه ادله قول سوم معتبر است و ادله دو قول دیگر معتبر نیست.

التقرير العربي
و للقول الثالث:
السنة الذی ادعی علیه السید المرتضی الاجماع و مال الیه فی المختلف و فی المسالک، انه اقرب الی الصواب.
منها: عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع يَقُولُ‌ إِذَا طَلَّقَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ فَادَّعَتْ حَبَلًا انْتَظَرَ بِهَا تِسْعَةَ أَشْهُرٍ فَإِنْ وَلَدَتْ وَ إِلَّا اعْتَدَّتْ بِثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ ثُمَّ قَدْ بَانَتْ مِنْهُ».[5]
منها: مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع «قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْمَرْأَةُ الشَّابَّةُ الَّتِي‌ تَحِيضُ‌ مِثْلُهَا يُطَلِّقُهَا زَوْجُهَا فَيَرْتَفِعُ طَمْثُهَا كَمْ عِدَّتُهَا قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتِ الْحَبَلَ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ قَالَ عِدَّتُهَا تِسْعَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتِ الْحَبَلَ بَعْدَ تِسْعَةِ أَشْهُرٍ قَالَ إِنَّمَا الْحَمْلُ تِسْعَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ تَزَوَّجُ قَالَ تَحْتَاطُ بِثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتْ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ قَالَ لَا رِيبَةَ عَلَيْهَا تَزَوَّجُ إِنْ شَاءَتْ».[6]
تقریب الاستدلال بهما:
ان المستفاد منهما ان اقصی الحمل للغالب هو تسعة اشهر و لکن للنادر من الافراد اقصاه سنة، و لذا امر علیه السلام بالاحتیاط رعایة لحال و امکان انها من النوادر من حیث الحمل، مضافا الی استصحاب حکم الحمل بعد تسعة اشهر و اطلاق «الولد للفراش».
و منها: خبر سلمة بن الخطاب عن علی علیه السلام: «أَدْنَى مَا تَحْمِلُ الْمَرْأَةُ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ وَ أَكْثَرُ مَا تَحْمِلُ لِسَنَة‌»[7].[8]
و منها: ما تقدم 1/11/92 ذیل قول الثانی عن حریز ان قوله تعالی «و ما تزداد کل شیئ یزداد عن تسعة اشهر» تقریب الاستدلال به ان اطلاق کل شیئ یزداد شامل للسنة فیدل علی القول الثالث.
و منها: مرفوعة المرویة عن نوادر المعجزات للراوندی عن فاطمة الزهرا سلام الله علیها: «انها ولدت الحسین علیه السلام عندتمام سنة من حملها به» دلالتها علی القول الثالث واضحة.
هذا، اضف علی ذلک ما افاده فی المسالک من عدم دلیل معتبر علی کون اقصی الحمل اقل من السنة.
و الحاصل: ادلة المذکورة علی القول الثالث، و عدم دلیل معتبر علی سائر الاقول توجب الالتزام بالقول الثالث.



[3] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، رقم 1600.
[4] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج21، ابواب احکام الاولاد، باب17، ص 384، ط آل البیت؛. در این کتاب به جای کلمه «السنة» کلمه «السنتین» آمده است.
[7] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، رقم 1600.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo