< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

92/02/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تنازع در مهریه/ احكام مهر/ كتاب نكاح
 بحث ما در «نظر» دوم در باب مهر بود، در این «نظر» دوم فرمودند كه ما در چند «طرف» بحث خواهیم كرد كه الان به «طرف» چهارم رسیده ایم كه در باب تنازع در مهریه بین زوجین است.
 شرایع: می فرماید «فیه مسائل»: ایشان چهار مسئله را عنوان می كند.
 «الأولى: إذا اختلفا فی أصل المهر، فالقول: قول الزوج مع یمینه، ولا إشكال قبل الدخول، لاحتمال تجرد العقد عن المهر. لكن الأشكال لو كان بعد الدخول، فالقول قوله أیضا، نظرا إلى البراءة الأصلیة ولا إشكال لو قدر المهر، ولو بأرزة واحدة، لأن الاحتمال متحقق، والزیادة غیر معلومة، ولو اختلفا فی قدره أو وصفه، فالقول قوله أیضا. أما لو اعترف بالمهر، ثم ادعى تسلیمه ولا بینة، فالقول قول المرأة مع یمینها» [1]
 می فرمایند:
 مساله اول:
 مرد و زن در اصل مهریه اختلاف كنند، و این تنازع قبل از مقاربت باشد به اینكه مرد بگوید من تو را بدون مهریه عقد كرده ام و زن بگوید من مهریه داشتم، در این صورت قول مرد با قسم خوردن، بلا اشکال مقدم می شود چون احتمال این است كه عقد بدون مهریه باشد. و اگر اختلاف و تنازع بعد از مقاربت باشد، باز هم قول مرد مقدم است، چون ما شك می كنیم چیزی بر گردن مرد است یا خیر، اصل برائت اصلیه است.
 و همچنین بلا اشکال قول مرد مقدم می شود اگر مرد ادعا کند که مهر مثلا یك دانه برنج مهریه بوده. چون احتمال اینكه مرد راست بگوید هست و زیادتر از یك دانه برنج هم معلوم نیست و برائت جاری می شود.
 و اگر اختلاف در مقدار و وصف مهریه باشد، در اینجا هم قول مرد مقدم می شود.
 اما اگر مرد گفت كه مهریه معین شده اما من مهریه را پرداخت كرده ام و مرد بینه هم نداشت، در این صورت قول زن با قسم مقدم می شود.
 ایضاح [2] در متن و شرح تقریبا مثل شرایع است البته كمی طولانی تر است.
 از این بیان شرایع معلوم شد كه اختلاف گاهی در اصل مهریه است و گاهی اختلاف در مقدار و وصف مهریه است و گاهی هم اختلاف در پرداخت مهریه است.
 از عبارت شرایع چهار صورت استفاده می شود كه در سه صورت فرمودند قول مرد مقدم می شود و آنها این است:
 1- اختلاف در اصل مهریه و قبل از مقاربت باشد.
 2- اختلاف در اصل مهریه و بعد از مقاربت باشد.
 3- اختلاف در مقدار و وصف مهریه باشد.
 و در یك صورت قول زن مقدم می شود و آن جایی است كه مرد ادعا كند كه مهریه را پرداخته است و زن انكار كند.
 جواهر [3] دلیل تقدم قول مرد در سه صورت و تقدیم قول زن را در یك صورت را بیان کرده است که قبل از بیان این ادله دو مقدمه باید ذكر شود:
 1- چندین بار گفته شده است كه ذكر مهریه، شرط صحت عقد دائم نیست به خلاف عقد متعه، اما بعضی گفته اند كه مقتضای اصل در عقد دائم این است كه بدون مهریه باشد جواهر [4] با این عبارت به این موضوع اشاره كرده است: « بل قیل: مقتضى الأصل تجرده، و لذا كان الأصل التفویض لو وقع الاختلاف بینهما فی التسمیة وعدمها بلا خلاف و لا إشكال أیضا»
 می فرمایند: بعضی گفته اند كه مقتضای اصل این است كه عقد نكاح بدون مهریه باشد. پس اصل در ازدواج دائم، تفویض و عدم مهریه است. حال اگر اختلافی بین زوجین در تعیین مهرالمسمی پیش آمد، حق با مرد است. چون اصل در عقد دائم این است كه بدون مهریه باشد. در این حرف كسی اختلاف نكرده و اشكالی هم نیست.
 2- المنجد در ماده ارز می گوید«الارزّ حب معروف یطبخ» ارزّ دانه ای معروف است و پخت می شود که همان برنج است. و جواهر [5] در توضیح این جمله شرایع كه فرمود «لو قدر مهر بأرزة» می فرماید: «(بأرزة واحدة) أی ربع حبة، و الحبة ثلث قیراط، و هو جزء من عشرین جزء من دینار»
 می فرمایند: ارزه یك چهارم یك حبه است و حبه یك سوم قیراط است و قیراط هم یك جزء از یك بیستم دینار است.
 بعد از این دو مقدمه می گوییم:
 دلیل تقدیم قول مرد در وجه اول (اختلاف در اصل مهریه و قبل از مقاربت) این است كه اصل، برائت ذمه زوج از مهریه است و همچنین اصل عدم تعیین مهرالمسمی در متن عقد است.
 دلیل این دو اصل این است كه احتمال می دهیم عقد بدون مهریه باشد، پس اصل برائت جاری است چون شك در این داریم كه آیا در این عقد مهریه تعیین شده یا نه.
 جواهر [6] درباره این وجه اول ادعای عدم خلاف و عدم اشكال می كنند و می گویند قول مرد مقدم است.
 پس وجه تقدیم قول مرد در وجه اول سه چیز است:
 1- اجماع
 2- اصل برائت
 3- اصل عدم تعیین مهرالمسمی
 العنوان: الطرف الرابع فی التنازع/ احكام المهر/ كتاب النكاح
 «الطرف الرابع فی التنازع»، «من النظر الثانی فی المهور»
 شرایع: «فیه مسائل» اربعة:
 « الأولى: إذا اختلفا فی أصل المهر، فالقول: قول الزوج مع یمینه، ولا إشكال قبل الدخول، لاحتمال تجرد العقد عن المهر. لكن الأشكال لو كان بعد الدخول، فالقول قوله أیضا، نظرا إلى البراءة الأصلیة ولا إشكال لو قدر المهر، ولو بأرزة واحدة، لأن الاحتمال متحقق، والزیادة غیر معلومة، ولو اختلفا فی قدره أو وصفه، فالقول قوله أیضا. أما لو اعترف بالمهر، ثم ادعى تسلیمه ولا بینة، فالقول قول المرأة مع یمینها» [7]
 و مثله تقریبا الایضاح [8] متنا و شرحا.
 موضوع المسئلة هو الاختلاف بین الزوجین و هو:
 تارة فی اصل المهر،
 و اخری فی قدره و وصفه،
 و ثالثة فی تسلیم الیها.
 و المتصور فی عبارة الشرایع صور اربعة، حکم بتقدیم قول الزوج فی الثالثة، و تقدم قول الزوجة فی الواحدة.
 و ذكر الجواهر [9] وجه تقدیم قوله و كذا قولها، نذكر قبل بیان الوجوه مقدمتان:
 1- تقدم كرارا عدم دخالة ذكر المهر فی صحة عقد الدائم، بل ربما یقال: مقتضی الاصل تجرد العقد عن المهر كما صرح به الجواهر [10] نصه: « بل قیل: مقتضى الأصل تجرده، ولذا كان الأصل التفویض لو وقع الاختلاف بینهما فی التسمیة وعدمها بلا خلاف ولا إشكال أیضا»
 2- ذكر المنجد ان «الارزّ حب معروف یطبخ» «برنج» و ذكر الجواهر [11] : «(بأرزة واحدة) أی ربع حبة، و الحبة ثلث قیراط، وهو جزء من عشرین جزء من دینار»
 فنقول: اما وجه تقدیمه فی الصورة الاولی -قبل الدخول- فهو الاصل ای برائة ذمة الزوج عن المهر، بل و اصل عدم التسمیة، لاحتمال تجرد العقد عن المهر، و تقدم عدم دخالة المهر فی صحة العقد الدائم، و ادعی الجواهر [12] عدم الخلاف و الاشكال فی تقدیم قوله فی هذه الصورة.


[1] شرايع الاسلام، محقق حلي، ج 2، ص 555
[2] ایضاح الفوائد، فخرالمحققین، ج 3، ص 237
[3] جواهر الكلام، محمد حسن نجفي، ج 31، ص 132
[4] جواهر الكلام، محمد حسن نجفي، ج 31، ص 132
[5] جواهر الكلام، محمد حسن نجفي، ج 31، ص 135
[6] جواهر الكلام، محمد حسن نجفي، ج 31، ص 132
[7] شرايع الاسلام، محقق حلي، ج 2، ص 555
[8] ایضاح الفوائد، فخرالمحققین، ج 3، ص 237
[9] جواهر الكلام، محمد حسن نجفي، ج 31، ص 132
[10] جواهر الكلام، محمد حسن نجفي، ج 31، ص 132
[11] جواهر الكلام، محمد حسن نجفي، ج 31، ص 135
[12] جواهر الكلام، محمد حسن نجفي، ج 31، ص 132

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo