< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

91/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: زیادی منفصله مهر
 شرایع:
 «و لو حصل له نماء کاللبن و الولد کان للزوجة خاصة و له نصف ما وقع علیه العقد»
 عبارت قواعد نیز مانند عبارت شرایع می باشد.
 نصه:«و ان زادت منفصلة فالزیادة لها خاصة»
 می فرمایند اگر عین زیادی منفصله ای پیدا کرد همه آن برای زن می باشد و مرد در آن حقی ندارد و در عبارت شرایع برای زیادی منفصله به لبن و ولد مثال می زنند.
 جواهر نیز در ص 88 تصریح می کنند که فرقی نیست بین اینکه این نماء و زیادی منفصله بعد از عقد و در ید زوج حاصل شده باشد یا در ید زوجه حاصل شده باشد علی ای حال زیادی منفصله برای زوجه می باشد.
 نصه:
 «سواء کان فی یده او یدها لانه نماء مکلها ...و هو لیس منه»
 طبعا این زیادی چون وقت عقد نبوده است داخل در ما فرضتم نیست لذا زیادی باید فقط برای زوجه باشد.
 تحریر الوسیله نیز در ج 2 ص 300 م 15و منهاج الصالحین ج 3 ص 97 م 311 می فرمایند نماء منفصل از زوجه می باشد.
 مختار ما نیز این است که نماء منفصل برای زوجه می باشد زیرا در ملک او حاصل شده است لذا اگر قبل از دخول زن را طلاق دهد از زیادی منفصله چیزی به مرد داده نمی شود.
 فرع پنجم:
 شرایع:
 «ولو اصدقها حیوان حاملا کان له النصف منهما»
 اگر در هنگام مهر قرار دادن حیوان، آن حیوان حامله باشد هم نصف حیوان به مرد بر می گردد و هم نصف حمل او
 جواهر در شرح این فرع در ص 88 می فرمایند:
 «علی وجه یدخل الحمل فی الصداق بالشرط او بالتبعیة...لان دخوله ان کان بالشرط فالشروط توزع علیها القیمة و تلحق بالمالیة و ان کان بالتبعیة فهو مما یفرد بالملک»
 می فرمایند اینکه شرایع و دیگران فرموده اند اگر مهر حیوان حامل باشد اگر طلاق قبل از مقاربت باشد نصف حیوان و حمل هر دو به مرد بر می گردد به این علت نصف مهر به مرد بر می گردد که یا دخول حمل در مهر هنگام عقد شرط شده باشد یا بخاطر اینکه حمل تابع مادرش می باشد اکر شرط شده باشد نصف حمل هم به مرد بر می گردد زیرا شرائط ضمن عقد در قیمت موثر هستند و در مقابل قیمت قرار می گیرند لذا این شروط داخل در ما فرضتم می باشند و اگر بخاطر تبعیت باشد همانطور که مادر حمل داخل در ما فرضتم است بچه آن هم داخل در ما فرضتم می باشد.
 ضمن اینکه روایتی هم دلالت بر این مطلب دارد.
 وسائل الشيعة، ج‌21، ص: 293 باب 34 ح 1«عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ تَزَوَّجَ امْرَأَةً عَلَى مِائَةِ شَاةٍ ثُمَّ سَاقَ إِلَيْهَا الْغَنَمَ ثُمَّ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا وَ قَدْ وَلَدَتِ الْغَنَمُ قَالَ إِنْ كَانَتِ الْغَنَمُ حَمَلَتْ عِنْدَهُ رَجَعَ بِنِصْفِهَا وَ نِصْفِ أَوْلَادِهَا وَ إِنْ لَمْ يَكُنِ الْحَمْلُ عِنْدَهُ رَجَعَ بِنِصْفِهَا وَ لَمْ يَرْجِعْ مِنَ الْأَوْلَادِ بِشَيْ‌ء»
 راوی می گوید به امام صادق عرض کردم مردی زنی را عقد کرد و مهرش را صد غنم قرار داد و آنها را به زن تحویل داد و قبل از مقاربت زن راطلاق داد و از گوسفندان بچه هایی متولد شده است حضرت فرمودند اگر گوسفندها نزد مرد قبل از عقد حامله بوده اند نصف بچه ها هم به او برگردد اما اگر بعد از عقد گوسفندها حامله شده اند فقط نصف گوسفندها به مرد بر می گردد.
 روایتی دیگر نیز مانند این روایت نقل شده است.
 المصدر «رَجُلٌ تَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ مَهَرَهَا مَهْراً فَسَاقَ إِلَيْهَا غَنَماً وَ رَقِيقاً فَوَلَدَتْ عِنْدَهَا فَطَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا قَالَ إِنْ كَانَ سَاقَ إِلَيْهَا مَا سَاقَ وَ قَدْ حَمَلْنَ عِنْدَهُ فَلَهُ نِصْفُهَا وَ نِصْفُ وَلَدِهَا وَ إِنْ كَانَ حَمَلْنَ عِنْدَهَا فَلَا شَيْ‌ءَ لَهُ مِنَ الْأَوْلَاد»
 (این روایت در وسائل به این شکل نقل نشده است بلکه بعد از روایت اول آمده است «مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ سَاقَ إِلَيْهَا غَنَماً وَ رَقِيقاً فَوَلَدَتِ الْغَنَمُ وَ الرَّقِيق‌» و روایتی که استاد فرمودند در تهذيب الأحكام، ج‌7، ص: 368 نقل شده است)
 العنوان: زیادة المهر منفصلة
 الفرع الرابع: زیادة المهر منفصلة
 شرایع:
 «و لو حصل له نماء کاللبن و الولد کان للزوجة خاصة و له نصف ما وقع علیه العقد»
 و مثله القواعد، نصه:«و ان زادت منفصلة فالزیادة لها خاصة»
 صرح لجواهر ص 88 بعدم الفرق بین ثبوت النماء بعد العقد فی ید الزوج او الزوجة نصه:«سواء کان فی یده او یدها لانه نماء مکلها ...و هو لیس منه» یعنی ان النماء المذکور لم یکن حین العقد فلم یکن داخلا فی «ما فرضتم»فیکون للزوجة المطلقة خاصة.
 و مثلها، تحریر الوسیلة ج 2 ص 300 مسالة 15 و منهاج الصالحین آیت الله سیستانی حفظه الله ج 3 ص 97 مسالة 311.
 و بالجملة فالمختار تبعا للاکابر ره ان زیادة المهر لو کانت منفصلة تکون للمطلقة قبل الدخول و للمطلق قبله نصف ما وقع علیه العقد.
 الفرع الخامس: مهر الحیوان الحامل
 شرایع:
 «ولو اصدقها حیوان حاملا کان له النصف منهما»
 ظاهر العبارة کون نصفهما له فی صورة دخول الحمل فی المهر ایضا کما نص علیه الجواهر ص 88 بقوله:
 «علی وجه یدخل الحمل فی الصداق بالشرط او التبعیة...لان دخوله ان کان بالشرط فالشروط توزع علیها القیمة و تلحق بالمالیة و ان کان بالتبعیة فهو مما یفرد بالملک»
 و یدل علیه ما عن:
 وسائل الشيعة، ج‌21، ص: 293 باب 34 ح 1«عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ تَزَوَّجَ امْرَأَةً عَلَى مِائَةِ شَاةٍ ثُمَّ سَاقَ إِلَيْهَا الْغَنَمَ ثُمَّ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا وَ قَدْ وَلَدَتِ الْغَنَمُ قَالَ إِنْ كَانَتِ الْغَنَمُ حَمَلَتْ عِنْدَهُ رَجَعَ بِنِصْفِهَا وَ نِصْفِ أَوْلَادِهَا وَ إِنْ لَمْ يَكُنِ الْحَمْلُ عِنْدَهُ رَجَعَ بِنِصْفِهَا وَ لَمْ يَرْجِعْ مِنَ الْأَوْلَادِ بِشَيْ‌ء»
 المصدر «رَجُلٌ تَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ مَهَرَهَا مَهْراً فَسَاقَ إِلَيْهَا غَنَماً وَ رَقِيقاً فَوَلَدَتْ عِنْدَهَا فَطَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا قَالَ إِنْ كَانَ سَاقَ إِلَيْهَا مَا سَاقَ وَ قَدْ حَمَلْنَ عِنْدَهُ فَلَهُ نِصْفُهَا وَ نِصْفُ وَلَدِهَا وَ إِنْ كَانَ حَمَلْنَ عِنْدَهَا فَلَا شَيْ‌ءَ لَهُ مِنَ الْأَوْلَاد»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo