< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

91/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: خلاصه
 خلاصه آنچه در مساله دوم مهر المثل و متعه- گفته شد:
  1. موضوع بحث در این مساله دوم دو چیز بود یکی مهر المثل و آنچه در مهر المثل دخالت دارد و دیگری متعه و آنچه در تحقق متعه دخیل است و گفتیم قهرا بحث ما تارة در مهر المثل است و تارة در متعه.
  2. مهر المثل در چند مورد لازم است 1- زن مفوضه یعنی زنی که بدون مهر خودش را به مردی تفویض می کند 2- مهر المسمی وجود داشته باشد اما فاسد باشد مثل اینکه خمر را به عنوان مهر قرار داده باشند 3- مقاربت در نکاح فاسد یا وطی به شبهه یا اکراه.
  3. اما زن مفوضه: مختار ما در مراد از مثلیت این شد که یکی مثلیت در صفات خود زن لازم است لحاظ شود و دوم مثلیت به نسبه خانواده این زن، چه خانواده پدری او و چه خانواده مادری او و گفتیم مهر المثل محدود می شود به مهر السنة اگر چه در هنگام ازدواج مهر را می توان بیشتر از مهر السنة قرار داد علی کراهة.
  4. جامع المقاصد فرمودند مخالفت کبرای اصحاب از امور ناپسند است و عمل به مشهور موافق احتیاط است.
  5. کلمه «نسائها» -که در بعضی از روایات بود که ملاک مثلیت، مثلیت در نسائها می باشد -گفتیم جمع مضاف می باشد و مفید عموم است لذا منحصر به خویشان زن پدری نیست بلکه خویشان مادری هم را هم شامل می شود و از طرفی این نسائها اطلاق دارد و مقید به مهر السنة نشده است نفرموده است در صورتی که مهر امثال این زن معتبر است که از مهر السنة بیشتر نباشد لکن روایات این اطلاق را تخصیص زده اند و نباید مهر المثل از مهر السنه بیشتر باشد.
  6. مختار ما این است که مهر المثل ثابت است اگر مفوضه طلاق داده شود و با او مقاربت شده باشد و اما متعه در جائی است که زن مطلقه باشد و طلاق هم قبل از مقاربت و قبل از تعیین مهر باشد اما اگر یکی از زوجین قبل از مقاربت فوت کنند در صورتی که زن مفوضه می باشد نه مهر ثابت است و نه متعه و گفتیم مراد از فرض این است که زوجین بعد از عقد و تفویض(عدم تعیین مهر هنگام عقد) مهری را مشخص کنند.
  7. در مهر المثل گفته شد حال زوجه معتبر می باشد چه از حیث صفات شخصی و چه از حیث صفات خانوادگی اما در متعه سه قول بود 1- حال زوجه معتبر است 2- حال زوج معتبر است 3- حال زوج و زوجه معا معتبر می باشد. قول اول قول شافعی بود قول سوم فقط شیخ در مبسوط به آن قائل شده اند اما قول دوم قول مشهور بود بلکه ادعای اجماع شد و مختار ما هم قول دوم می باشد
  8. آنچه در متعه دخالت دارد از حیث زیادی متعه یا نقیصه متعه، سه حالت برای زوج می باشد: زوج ثروتمند باشد -که باید ده دینار بدهد- یا فقیر باشد- که باید یک دینار بدهد- و یا حد وسط این دو باشد- که باید پنج دینار بدهد-.
  9. مختار ما این است که متعه برای زنی که جامع سه قید باشد واجب است: مطلقه باشد و غیر مدخوله باشد و غیر مفروضة المهر باشد تبعا للاجماع و للنص.
  10. ظاهر بعضی از روایات و جواهر این بود که وجه وجوب متعه این است که هم و غمی و سرشکستگی که برای زن بخاطر این ازدواج و طلاق بوجود آمده است جبران شود.
  11. مشهور فرمودند متعه فقط برای زن مطلقه واجب است اما اگر زنی از همسرش بغیر طلاق جدا شود مانند لعان و عیوب موجب فسخ در این صورت متعه ای وجود ندارد ولو اینکه زن مفوضه باشد و مدخوله هم نباشد.
  12. محل وجوب متعه بعد از طلاق می باشد اما قبل از طلاق متعه مستحب می باشد و اگر بعد، طلاق واقع شد این حکم متعه را پیدا می کند.
  13. در وقت وجوب متعه و لزوم متعه، آثار دین هم بر متعه مترتب می شود لذا اگر بمیرد و بدهمکار باشد یاید سهمی هم به زن داده شود و جزء طلبکارهای محسوب می شود.
 العنوان: خلاصة
  1. موضوع البحث فی المسالة: مهر المثل و ما یعتبر فیه و المتعة و ما یعتبر فیها و الکلام تارة فی مهر المثل و اخری فی المتعة.
  2. موارد لزوم مهر المثل:1-المرئة المفوضة 2- تسمیة الفاسدة 3- الوط فی نکاح الفاسد و الشبهة و الاکراه و اضرابها.
  3. اما المفوضة، المختار فی مهر المثل هو المثلیة فی الصفات و الاهل من قبل الاب و الام جمیعا و تحدیده بمهر السنة مطلقا تبعا لکبراء الاصحاب.
  4. جامع المقاصد ج 13 ص 425 :«مخالفة کبراء الاصحاب من الامور المستهجهة و العمل بالمشهور احوط».
  5. کلمه «نسائها» جمع مضاف یفید العموم فیکون شاملة لاقارب الام و الاب و اطاقها لولا المقید یفید عدم تحدید مهر المثل بمهر السنة.
  6. المختار ثبوت مهر المثل لو کان الطلاق المفوضة بعد الدخول و ثبوت المتعة لو کان طلاقها قبل الدخول و عدم المهر و عدم المتعة لو مات احد الزوجین قبل الدخول و قبل فرض المهر. و الفرض هو تعیین الزوجین مهرا بعد التفویض و بعد العقد.
  7. کان المعتبر فی مهر المثل هو حال الزوجة اهلا و صفة و فی المتعة اقوال ثلاثة:1- حال الزوجة 2- حال الزوج 3- حال الزوج و الزوجة معا نسب الاول الی الشافعی و الثالث الی المبسوط و الثانی الی المشهور لو لا الاجماع و المختار هو الثانی.
  8. الدخیل فی المتعة زیادة و نقیصة حالالت ثلاثة من الزوج من حیث الغنی و عدمه: الیسار و الفقیر و المتوسط.
  9. المختار ان المتعة واجبة للمرئة الجامعة لقیود ثلاثة: مطلقة، غیر المدخولة، و غیر المفوضة المهر تبعا للاجماع و عملا بالنص.
  10. ظاهر بعض الروایات و الجواهر ص 58 ان وجه لزوم المتعة لها هو جبران ما اصابها من الغم و الهوان بین الناس.
  11. المختار تبعا للمشهور عدم وجوب المتعة لمن کانت فراقها بغیر طلاق مثل اللعان و بعض العیوب و ان کانت غیر المدخولة و غیر مفروضة المهر.
  12. المختار ان محل وجوب المتعة بعد الطلاق و قبله مستحب و متعة لو وقع بعده الطلاق.
  13. عند وجوب المتعة و ثبوت لزومها یترتب علیها آثار الدین حتی یودیها.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo