< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

91/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مهر المثل
 در جلسه قبل اشاره شد در ضابط مهر المثل سه قول بود قول سوم این بود علاوه بر نسب، هر صفتی که دخالت در کمی و زیادی مهر و رغبت افراد داشته باشد معتبر می باشد.
 ان قلت:
 در روایات از این صفات ذکری به میان نیامده است فقط مهر نسائها ذکر شده است.
 سه روایت در این زمینه وجود دارد:
  • وسائل الشيعة، ج‌21، ص: 269 باب 12 من ابواب المهور ح 3«عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ لَمْ يَفْرِضْ لَهَا صَدَاقَهَا ثُمَّ دَخَلَ بِهَا قَالَ لَهَا صَدَاقُ نِسَائِهَا»
 امام صادق در مورد مردی که با زنی ازدواج کرد و مهری برایش در وقت عقد تعیین نشد و با او مقاربت شد فرمودند مهر این زن مهر زنهای خویشان او می باشد.
 2- المصدر ح 2«عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ يَتَزَوَّجُ امْرَأَةً وَ لَمْ يَفْرِضْ لَهَا صَدَاقاً قَالَ لَا شَيْ‌ءَ لَهَا مِنَ الصَّدَاقِ فَإِنْ كَانَ دَخَلَ بِهَا فَلَهَا مَهْرُ نِسَائِهَا»
 منضور می گوید از امام صادق علیه السلام در مردی با زنی ازدواج می کند و مهری برایش تعیین نمی کند سوال کردم حضرت فرمودند این زن صداقی ندارد اگر زوج با او مقاربت کرد باید مهر زنهای فامیلش را بدهد.
 در این روایت هم از بقیه صفات اسمی برده نشده است.
 3- المصدر ص 268 ح 1«عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ تَزَوَّجَ امْرَأَةً فَدَخَلَ بِهَا وَ لَمْ يَفْرِضْ لَهَا مَهْراً ثُمَّ طَلَّقَهَا فَقَالَ لَهَا مَهْرٌ مِثْلُ مُهُورِ نِسَائِهَا وَ يُمَتِّعُهَا»
 حلبی می گوید از امام در مورد مردی که با زنی ازدواج کرده است و مهری برایش تعیین نکرده است و با او مقاربت کرده است و سپس او را طلاق داده است سوال کردم حصرت فرمودند: مهر این زن، مهر زنان فامیلش می باشد و باید چیزی به او بدهند.
 در این سه حدیث از بقیه صفات اسمی برده نشده است این نشان می دهد که ملاک مهر المثل فقط مهر زنان فامیل زن می باشد.
 اقول:
 از این سه روایت، روایت سوم مرسله می باشد ولی صاحب جواهر به مناسبتی در ج 31 ص 57 حدیث حلبی را نقل می کنند و تعبیر به صحیحه حلبی می کنند نصه:« و صحیح الحلبی» این نشان می دهد که این روایت صحیحه است و از طرفی سیاق روایت نشان می دهد که مسول عنه به قرینه دو روایت دیگر امام بوده است.
 این سه روایت در سه چیز با هم مشترک هستند:
  1. در هر سه روایت با زنی ازدواج شده است و مهری برایش تعیین نشده است.
  2. با زن مقاربت هم شده است.
  3. در هر سه روایت ملاک تشخیص مهر المثل، مهر نساء خویشاوندان زن بیان شده است.
 البته این روایات فرقی هم دارند زیرا در روایت سوم فرمود است که زن طلاق هم داده شده است که التبه این اختلاف مهم نیست نتیجه اینکه از این سه روایت بدست می آید که ملاک فقط مهر نساء می باشد.
 قلت:
 صحیح است که در روایت کلمه نساء آمده است و بقیه صفات ذکر نشده است لکن از خود کلمه نساء مثلیت در صفات ایضا نیز بدست می آید کما اینکه صاحب جواهر رحمة الله علیه در ص 52 می فرمایند:«اللهم إلا أن يراد بنسائها من ماثلها بالصفات من نساء أهلها، ضرورة كون ذلك نوعا من التقويم الذي ينبغي فيه ملاحظة كل ماله مدخلية في ارتفاع القيمة و نقصانها حتى الزمان و المكان...»
 می فرمایند مراد از نساء تنها شخص زنان فامیل با قطع نظر صفات آنها نیست بلکه مراد زنان فامیلی است که از حیث صفات با این زن یکی می باشند زیرا مهر المثل نوعی قیمت گذاری می باشد و در هنگام قیمت گذاری هر چه دخیل در کمی و زیادی قیمت می باشد باید رعایت شود حتی زمان و مکان هم باید ملاحظه شوند.
 بعد در ص 53 می فرمایند: « بل ربما ظهر من بعضهم ملاحظة حال الزوج بالنسبة إلى مهرها؛ لاختلاف مهر النساء باختلاف الأزواج اختلافا بينا، و لا يخلو من وجه، بل جزم به العلامة في القواعد»
 می فرمایند بعضی فرمودند در مهر المثل نه تنها باید صفات زن را در نظر گرفت بلکه موقیت زوج هم باید لحاظ شود زیرا واضح است یک زن با خصوصیات واحد اگر همسر فردی شود که موقعیت بالایی دارد مهر کمی درخواست می کند و اگر همسر فرد عادی شود مهر بیشتری طلب می کند بعد می فرمایند به نظر ما هم باید موقعیت مرد هم ملاک تعیین مهر المثل قرار گیرد و علامه در قواعد بطور جزم فرموده باید موقعیت مرد هم ملاک قرار گیرد .
 نتیجه اینکه اگر چه در روایات از بقیه صفات اسمی برده نشده است ولی چون تعیین مهر المثل نوعی قیمت گذاری است باید هر چه دخالت در کمی و زیادی آن دارند حتی صفات زوج در نظر گرفته شود.
 العنوان: مهر المثل
  ان قلت:
  المستفاد من ظاهر النصوص فی المقام هو النساء وحده مثل ما:
 وسائل الشيعة، ج‌21، ص: 269 باب 12 من ابواب المهور ح 3«عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ لَمْ يَفْرِضْ لَهَا صَدَاقَهَا ثُمَّ دَخَلَ بِهَا قَالَ لَهَا صَدَاقُ نِسَائِهَا»
 و المصدر ح 2«عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ يَتَزَوَّجُ امْرَأَةً وَ لَمْ يَفْرِضْ لَهَا صَدَاقاً قَالَ لَا شَيْ‌ءَ لَهَا مِنَ الصَّدَاقِ فَإِنْ كَانَ دَخَلَ بِهَا فَلَهَا مَهْرُ نِسَائِهَا»
 و المصدر ص 268 ح 1«عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ تَزَوَّجَ امْرَأَةً فَدَخَلَ بِهَا وَ لَمْ يَفْرِضْ لَهَا مَهْراً ثُمَّ طَلَّقَهَا فَقَالَ لَهَا مَهْرٌ مِثْلُ مُهُورِ نِسَائِهَا وَ يُمَتِّعُهَا»
 اقول:
 حدیث حلبی و ان کان مرسلا و لکن صاحب الجواهر ذکره بعنیه ص 57 بمناسبة و عبر عنه بقوله«و صحیح الحلبی:سالته...»و السیاق ایضا ظاهر فی صدوره عن المعصوم علیه السلام فلانقاش فیه من هذه الجهة.
 و المفروض فی الثلاثة اشتراکها فی امراة التی یدخل بها و لم یفرض لها المهر و انحصار مثلیة المهر فی النساء دون الصفات.
 قلت:
 نعم المذکور فی الروایات هی النساء وحدها و لکن یستفاد من النساء فیها، المثلیة فی ما یوجب اختلاف القیمة ایضا و ذلک لما افاده صاحب الجواهر ص 52 بما نصه:
 «اللهم إلا أن يراد بنسائها من ماثلها بالصفات من نساء أهلها، ضرورة كون ذلك نوعا من التقويم الذي ينبغي فيه ملاحظة كل ماله مدخلية في ارتفاع القيمة و نقصانها حتى الزمان و المكان...ص 53 بل ربما ظهر من بعضهم ملاحظة حال الزوج بالنسبة إلى مهرها؛ لاختلاف مهر النساء باختلاف الأزواج اختلافا بينا، و لا يخلو من وجه، بل جزم به العلامة في القواعد»
 فالعبرة فی المثلیة نساء الزوجة و صفاتها الدخیلة فی القیمة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo