< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

91/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: خلاصه
  1. موضوع مساله گذشته تزویج با دو مهر در طول هم بود و صوری که متصور شد چهار صورت بود 1- عقد با هر دو مهر واقع شود 2- مهر با عقد دوم واقع شود و لفظ مهر دوم استعمال در مهر اول شود 3- عقد با مهر دوم باشد ولی این لفظ مهر دوم در مهر اول استعمال شود 4- عقد فقط با مهر اول باشد.
  2. گفتیم در دو صورت اول و چهارم اشکالی نیست و حکمش روشن است زیرا در این دو صورت یقینا مهر، همان مهر اول می باشد زیرا نسبت به این مهر دوم عقدی نبوده است کما فی الصورة الرابعة و یا اگر عقدی با مهر دوم بوده آن عقد لغو بوده است کما فی الصورة الاول.
  3. اقرب و اقوی این است که در تمام چهار صورت مهر همان مهر اول می باشد کما اینکه ظاهر روایت هم مهر اول می باشد.
  4. در عقد نکاح که عربیت شرط است این عربیت در خصوص الفاظی است که اصل نکاح با آن الفاظ انشاء می شود مانند: زوجت و انکحت اما الفاظی که در ضمن عقد آروده می شود مانند الفاظ مهر و نفقه عربیت در این الفاظ شرط نیست.
  5. در مبحث وضع بیان شد که وضع علی المختار همان تعهد و التزام نفسانی می باشد که انسان ملتزم می شود هر گاه خواست این معنای را بفهماند با این لفظ بفهماند البته با تقریری که وقایة بیان کرده است.
  6. محاضرات ج 1 ص 45 که مبحث وضع را بیان می کنند با ص 202 که بحث اشتراک عنوان می شود بین عبارات این دو صفحه تنافی است کما اینکه این تنافی در مصباح نیز وجود دارد.
  7. لغات توقیفی نیستند بلکه اصطلاحی می باشند ممکن است لفظی را که لغة معنای خاصی دارد در معنای دیگری بکار برد.
 شرایع:
 «و المهر مضمون علی الزوج فلو تلف قبل تسلیمه کان ضامنا له بقیمته وقت تلفه علی قول مشهور لنا»
 می فرمایند زوج تا زمانی که مهر را تسلیم نکرده است ضامن آن می باشد لذا اگر قبل از تسلیم تلف شد باید قیمت زمان تلف را بدهد بنابر قول مشهور نزد شیعه.
 شرایع در نظر دوم فرمود بحث در چهار طرف می باشد تا کنون بحث در طرف اول بود دراین طرف اول از این مساله تا طرف دوم چهار فرع بیان شده است:
  • ضمان مهر بر زوج 2- معیوب بودن مهر 3- زن تا مهر را نگرفته می تواند مانع استمتاع شود 4- استحباب تقلیل مهر
 جامع المقاصد در ج 13 ص 349 مانند شرایع این چهار فرع را بیان می کنند.
 اما فرع اول:
 دلیل بر ضمان مهر
 صاحب جواهر ص 39 می فرمایند:«لاخلاف و لا اشکال بل لعل الاجماع بقسمیه علیه مضافا الی اصول المذهب و قواعده فی الجملة»
 می فرمایند در ضمان قبل از تسلیم مهر اشکالی نیست بلکه چه بسا اجماع منقول و محصل هم وجود داشته باشد و اصول مذهب هم حکم به ضمان می کند زیرا مهر عوض استمتاع می باشد کما اینکه در بیع بایع تا مبیع را تحویل ندهد ضامن آن می باشد.
 نتیجه اینکه در اصل ضمان اختلافی نیست انما الکلام در ضمان است که آیا از قبل ضمان بیع و معاوضه است که از آن تعیبر به ضمان عقد می شود یا از نوع ضمان عاریه مضمونه است که از آن تعبیر به ضمان ید می شود.
 جامع المقاصد ج 13 ص 350 و جواهر ص 39 ضمان عقد را به شافعیه نسبت داده اند و ضمان ید را به معروف عند اصحابنا نسبت داده اند.
 1- آیه «و آتوهن اجورهن» در این آیه از مهر تعبیر به اجرت شده است مانند عقد اجاره از این مشخص می شود که نکاح هم نوعی معاوضه است و مهر اجرت است.
 2- بر مهر اطلاق ثمن شده است و ثمن در مقابل مثمن است و ثمن و مثمن در بیع و معاوضه است.
 3- اگر مهر معیوب بود زن حق دارد این مهر معیوب را به مرد برگرداند و رد به عیب در معاوضات است و الا در عاریه رد بالعیب وجود ندارد.
 4- صداق ملک زن است در برابر استماع و این نشان می دهد که نکاح نوعی معاوضه است.
 دلیل قول دوم:
 نکاح عوض حقیقی نیست در نتیجه ضمان باید ضمان ید باشد
 دلیل بر اینکه نکاح، معاوضه حقیقیه نیست.
  1. اگر مهر تلف شد یا فاسد بود نکاح باطل نمی شود اما در معاوضه اگر ثمن تلف شد یا فاسد بود عقد باطل است.
  2. اگر مهر متلزل شد مثل اینکه قدرت بر تسلیم مهر نداشت،نکاح متزلزل نمی شود اما در معاوضه این موجب تزلزل عقد می شود.
  3. در عقد نکاح جایز است اصلا مهر ذکر نشود این نشان می دهد که نکاح معاوضه حقیقیه نیست بخلاق معاوضات حقیقیه لذا خداوند متعال در قرآن از مهر تعبیر به صدقه و نحله کرده است نه عوض.
 العنوان: خلاصة
 خلاصة ما ذکر فی التزویج بمهرین
  1. موضوع المسالة التزویج بمهرین طولا و الصور المتصور فیها اربعة: 1- وقوع عقد النکاح مع کل منهما 2- وقوعه مع الثانی فقط مع استعمال لفظ الدال علی المهر الثانی فی المهر الاول 3- المفروض مع عدم استعمال لفظ الثانی فی الاول 4- وقوع العقد مع الاول فقط.
  2. لا کلام و لا اشکال فی صورتی الاولی و الرابعة لوضوح ان المهر فیهما هو المهر الاول لعدم عقد او لغویته مع المهر الثانی.
  3. الاقرب الاقوی هو ثبوت مهر الاول فی جمیع الصور الاربعة کما هو الظاهر من روایة زرارة.
  4. عربیة اللازمة فی عقد النکاح فی خصوص الفاظ الدالة علی انشاء اصل النکاح و اما الدالة علی المهر و امثاله فلا.
  5. تقدم فی مبحث الوضع ان الوضع علی المختار، التعهد و الالتزام النفسانی علی ما قربه الوقایة ص 62 و ص 65.
  6. قلنا ثبوت التنافی بین عبارتی محاضرات ج 1 ص 45 مبحث الوضع مع ما فی ص 202 و کذلک المصباح.
  7. اللغات اصطلاحیة لا التوقیفیة
 شرایع:
 «و المهر مضمون علی الزوج فلو تلف قبل تسلیمه کان ضامنا له بقیمته وقت تلفه علی قول مشهور لنا…»
 تعرض الشرایع هیهنا الی الطرف الثانی فروعا اربعة: 1- ضمان المهر علی الزوج 2- ثبوت العیب فی المهر 3- امتناع الزوجة عن تسلیم النفس قبل قبض المهر 4- استحباب تقلیل المهر و مثله تقریبا جامع المقاصد ج 13 ص 349
 الفرع الاول:- هو الذی ذکره فی العبارة المذکورة-
 استدل الجواهر ص 39 علی الضمان حتی سلمه الی الزوجة بقوله«بلاخلاف و لا اشکال بل لعل الاجماع بقسمیه علیه مضافا الی اصول المذهب و قواعده فی الجملة» و علیه فلا کلام فی اصل الضمان.
 انما الکلام فی ان ضمانه، ضمان عقد او ضمان ید و بتعبیر آخر ضمان معاوضة کضمان المبیع فی ید البایع او ید کالعاریة المضمونة و نحوها.
 نسب جامع المقاصد ج 13 ص 350 و الجواهر ص 39 الاول الی الشافعیة و الثانی الی المعروف عند اصحابنا.
 و الوجه للاول قوله تعالی«و آتوهن اجورهن» و اطلاق اسم الثمن علیه و رده بالعیب و کون الصداق مملوکا بعقد معاوضة.
 و الوجه للثانی انه لیس عوضا حقیقیا فان النکاح لاینفسخ بتلفه و لایفسد بفساده و لایتزلزل بتزلزله و جواز خلو العقد عنه و لاشیء من الاعواض الحقیقیة کذلک و لذا سماه الله تعالی فی کتابه صدقة و نحلة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo