< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

91/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تعدد مهر
 در جلسه قبل اشاره شد در فرض مساله در صورت دوم چند قول بود یک قول این بود که باید مهر المثل بدهد.
 قول دوم:
 قول دوم این است که همان مهری که علنا بیان شد که در مثال ما الفین بود باید بپردازد زیرا عقدی واقع شده است که این عقد بلااشکال صحیح است و در این عقد صحیح مهری که تعیین شده است کلمه الفین می باشد و عدول کردن در الفاظ از موضوعاتشان به معنای دیگر صحیح نیست و موجب تغییر معنای آن کلمه نمی شود کما اینکه در کلمه انکحت نمی توان معنای دیگری را اراده کرد بکله این کلمه اگر بکار رود به معنای انشاء نکاح می باشد در نتیجه مهر الفین خواهد بود البته این قول بر این مبنای استوار است که معانی لغات توقیفیه می باشد.
 قول سوم:
 مهر زن نه مهر سری است و نه مهر علنی نه الف و نه الفین اما اینکه الف مهر نیست زیرا در ضمن عقد اسمی از الف برده نشده است و عقد خالی از ذکر الف می باشد اما اینکه مهر، الفین هم نیست بخاطر اینکه اگر چه الفین در صیغه عقد ذکر شده است ولی بخاطر اینکه قصد معنایش نشده است بلکه از الفین قصد الف شده است این کلمه لغو می باشد.
 اما صورت سوم:- مهر دوم همراه با عقد بوده است و مهر اول بدون عقد بوده است و الفین را در الف استعمال نکرده اند-
 در این صورت یک قول بیشتر نیست می فرمایند مهر این زن نه الف است زیرا الف در عقد اصلا ذکر نشده است نه صحیحا و نه غلطا زیرا نه خود الف ذکر شده است و نه الفین را در الف استعمال کرده اند (غلط بودن استعمال بنابر منبای توقیفیه بودن لغات می باشد)لذا اشکال این صورت از صورت دوم بیشتر است زیرا در صورت دوم الف در عقد ولو غلطا ذکر شده است اما در این صورت الف غلظا هم ذکر نشده است.
 کما اینکه الفین هم مهر نیست زیرا این زن و مرد قصدشان در واقع الفین نبود و الفین صوریا بیان شده و در واقع نظرشان به الف بوده است(پس نه الفین را در معنای الف استعمال کرده اند و نه در معنای خودش حقیقتا)
 اقول:
 با توجه به آنچه که اشاره شد که وضع عبارت است از تعهد و التزام واضع به اینکه هرگاه بخواهد معنای خاصی را به دیگری بفهماند از لفظ خاصی استفاده کند و با توجه به اینکه مبنای ما این است که لغات توقیفیه نیست و از طرفی هم گفتیم که عربی بودن صیغه عقد نسبت به الفاظی که نکاح با آنها انشاء می شود مانند انکحت،شرط است اما نسبت به الفاظی که در انشاء عقد دخالت ندارند مانند آنچه که مربوط به مهر و نفقه می باشد عربیت شرط نیست؛ مهر عبارت است از مهری که اولا بر آن تبانی شده است یعنی همان مهر السر زیرا آنچه طرفین بر آن تراضی کرده اند مهر السر می باشد که الف باشد و این مهر در عقد ذکر شده است الا اینکه با لفظ الفین ذکر شده است و فرض این است که ما قائل به توقیفیه بودن لغات نیستیم لذا استعمال الفین در الف مانعی ندارد و فرض بحث ما هم جائی است که هدف اصلی این دو الف بوده است.
 کما ایکه روایتی هم که از زراره نقل کردیم می گوید مهر، همان مهر السر می باشد.
 وسائل الشيعة، ج‌21، ص: 271 باب 15 ح 1«زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي رَجُلٍ أَسَرَّ صَدَاقاً وَ أَعْلَنَ أَكْثَرَ مِنْهُ فَقَالَ هُوَ الَّذِي أَسَرَّ وَ كَانَ عَلَيْهِ النِّكَاح‌»
 وجه اینکه این روایت در ما نحن فیه وارد شده است و مهر السر را می گوید این است که امام سوال نکردند که اعلان اکثر به نحو استعمال بوده است یا استعمالی در کار نبوده است پس این روایت هر دو فرض را شامل است چه الفین را در الف استعمال کرده باشند یا استعمال نکرده باشند پس این روایت هم صورت دوم را شامل می شود و هم صورت سوم را.
 حاصل مطلب: اقرب بلکه اقوی ثبوت مهر سری می باشد چون تراضی بر همان مهر بوده است و روایت هم تصریح به مهر سری کرده است البته به شرط اینکه کلمه یا اشاره ای در عقد وجود نداشته باشد که دلالت کند از مهر سری عدول کرده اند کما این که فرض مساله م همین می باشد.
 العنوان: تعدد المهر
 و منها ثبوت الالفین و لایلتفت الی ما اتفقا علیه سرا لان العقد وقع صحیحا، سرا کان او علانیة و بعبارة اخری هو الذی وقع علیه العقد و لا یعدل فی الالفاظ عن موضوعاتها باصطلاح خاص بین الطرفین.
 و منها فساد کلا المهرین ای الالفین لان العقد خال عن الالف و لفظ الالفین خال عن قصد معناه. لعله لتوقفیة اللغات و قهریة ثبوت مهر العلانیة.
 و منها فساد کلا المهرین ای الالف و الالفین لان العقد خال عن الالف و لفظ الالفین خال من قصد معناه.
 و اما الثالثة فلایکون فیها الا احتمال او قول واحد و هو عدم مهر السری لعدم ذکره فی العقد و لو استعمالا غلطا باستعمال کلمة الفین فیه بناء علی توقیفیة اللغات بخلاف صورة الثانیة.
 و عدم مهر الصوری العلنی لعدم قصد الزوجین ایاه و ان ذکراه فی العقد صورة.
 اقول: مع التوجه الی مبنانا فی مبحث الوضع و انه التعهد و الالتزام علی نهج الذی قربه الوقایة و عدم قبول توقیفیة اللغات و عربیة ما عدی الفاظ الدالة علی اصل انشاء النکاح، المختار فی الصورة الثانیة هو ثبوت مهر السر لانه ما تراضیا علیه و مذکورة فی العقد بلفظة«الفین» التی استعملاها فی المهر السر و هو الالف فی المفروض و لانه داخل فی تحت ظهور روایة زرارة المتقدمة حیث سئل عن رجل اسرا صداقا و اعلن اکثر منه و اجاب علیه السلام بقوله«هو الذی اسر و کان علیه النکاح»
 تقریب الدخول فیها هو ترک استفصال الامام علیه السلام عن کون اعلان الاکثر کان باستعمال لفظ الغیر الموضوع له فیه او بدون الاستعمال و لکن مع التوافق علی المهر السری لامدلول اللفظ الملفوظ.
 و منه ظهر شمول الروایة الصورة الثالثة ایضا لصدق «اسر صداقا و اعلن اکثر منه»علیها ایضا.
 فالحاصل ان الاقرب بل الاقوی هو ثبوت ما توافقا علیه اولا سرا کان او علنا فی جمیع الصور الاربعة مشروطا بعدم ما یدل علی انصرافها عما توافقا علیه کما هو فرض المسالة

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo