< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

91/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مهریه
 قبلا در جواهر، ج 30، ص 318 فرمودند که به نکاح پنج امر ملحق می شود.
 امر اول تمام شد که مفسوخات نکاح بود.
 امر دوم : مهریه
 المنجد می گوید: «مهرا یمهَر مهراً، المهر مصدر الصداق و هو ما یُجعَل للمراة من المال تنتفع به شرعا و تنفقه موجلا او معجلا و جمعه مهور و مهورة»
 بعد می فرمایند: مُهر یعنی بچه و مهیره به زن حره گفته می شود و مَهر به معنای صداق است.
 شبیه همین معنا را آیت الله سیستانی در منهاج، ج 3، ص 90 ذکر می کند و می فرماید: «فی المهر و يسمى‌ الصداق ايضاً، و هو ما تستحقه المرأة بجعله في العقد، أو بتعيينه بعده، أو بسبب الوطء...»
 می فرمایند: مهر همان صداق است و آن چیزی است که زن مستحق آن است که یا در خود عقد بیان می شود یا بعد از عقد معین می شود یا اینکه به سبب وطئ این مهر معین می شود.
 شرایع می فرماید:
 «النظر الثاني في المهور
 و فيه أطراف
 الأول في المهر الصحيح
 و هو كل ما يصح أن يملك عينا كان أو منفعة و يصح العقد على منفعة الحر كتعليم الصنعة و السورة من القرآن و كل عمل محلل و على إجارة الزوج نفسه مدة معينة و قيل بالمنع استنادا إلى رواية لا تخلو من ضعف مع قصورها عن إفادة المنع و لو عقد الذميان على خمر أو خنزير صح ... و لا تقدير في المهر بل ما تراضى عليه الزوجان»
 می فرمایند: امر دوم که در آن چند طرف مطرح است.
 اول: مهریه صحیح چیست، بعد می فرمایند هر چه که صحیح باشد ملک واقع شود مهریه صحیح است چه اینکه عین خارجی باشد یا اینکه منفعت باشد. و منفعت می تواند تعلیم صنعت یا یک سوره قرآن یا هر عملی که حلال است، باشد. بعد می فرمایند منفعت امکان دارد به این باشد که مرد خودش را یک مدت معین اجاره دهد. اما بعضی گفته اند این صحیح نیست که مرد خودش را یک مدت اجاره به زن دهد و دلیل خود را اینگونه بیان می کند که روایتی در این زمینه داریم که این روایت هم سندش ضعیف است و هم اینکه مفاد روایت دلالت بر این قیل ندارد. بعد ایشان اضافه می کند: اگر مرد و زن هر دو کافر ذمی باشند و مهریه را خمر یا خوک قرار دادند عقد صحیح است چون در دین خودشان این دو حلال است. بعد ایشان می فرمایند: برای مهریه در اسلام حدی در اقل و اکثر معین نشده است و ملاک این است که طرفین راضی به آن باشند.
 این طرف اول بود اما فهرست بقیه اطراف:
 طرف دوم: تفویض است. زنی بدون مهر با مرد ازدواج کند.
 طرف سوم: احکام مهریه.
 طرف چهارم: تنازع است. اگر نسبت به مهریه بین زن و مرد اختلاف پیش آمد چه باید کرد؟
 جامع المقاصد، ج 13، ص 333 در متن و شرح نسبت به مهریه صحیح مثل شرایع می باشند.
 اما در این طرف اول در دو امر بحث می کنیم:
 امر اول: مهریه صحیح چه مهری است و چه چیزی در صحت این مهر دخالت دارد.
 امر دوم: آیا معیاری برای مقدار مهریه معین شده است؟
 قبل از بیان این دو امر باید درباره خود مهر بحث شود.
 جامع المقاصد، ص 333 و جواهر، ج 31، ص 2 درباره خود مهریه صحبت کرده اند و خصوصیاتی که در مهریه است را بیان کرده اند.
 جامع المقاصد می فرمایند: « المقصد الثاني من توابع النكاح في المهر، و إنما كان المهر من التوابع، لأنه ليس ركنا في العقد، و لهذا يجوز إخلاؤه منه بل اشتراط عدمه»
 می فرمایند: مقصد دوم از توابع نکاح بحث مهریه است اما دلیل اینکه مهر را از توابع نکاح قرار داده اند این است که مهریه رکن در نکاح نیست و به خاطر همین جایز است عقدی بدون مهر واقع شود یا اینکه مرد شرط کند که مهری وجود نداشته باشد.
 نکته: اینکه مهریه از ارکان نیست در عقد دائم است اما در عقد متعه مهریه از ارکان است.
 البته در جلسه 23/6/90 گفتیم که جامع المقاصد گفته است که در متعه مهریه و مدت رکن است و اگر مهریه ذکر نشود اجماع علماء بر بطلان عقد است.
 پس مقصود جامع المقاصد عقد دائم است که مهریه از ارکان آن نیست.
 العنوان: مهور
 تقدم في الجواهر ج30 ص318:‹‹ النظر في أمور خمسة:
 الأول ما يردّ به النكاح و هو يستدعي بيان ثلاثة مقاصد›› 1- في العيوب: من ص318 الي ص341 2- في احكام العيوب:من ص341 الي ص361 3- التدليس:من ص362 الي ص386 :آخر ج30.
  ‹‹المهور››
 المنجد:‹‹ مهر يمهر مهراً : المهر مصدر :الصداق و هو ما يجعل للمراة من المال تنتفع به شرعاً و تنفقه معجلاً او مؤجلاً جمع مهور و مهورة يقال: هذا مهر ذلك اي عرضه المهر بالضم- ولد الفرس، المهيرة من النساء: الحرة›› .
 مثله تقريباً منهاج آيت الله سيستاني ج3ص90:‹‹ في المهر و يسمى‌ الصداق ايضاً، و هو ما تستحقه المرأة بجعله في العقد، أو بتعيينه بعده، أو بسبب الوطء››.
 النظر الثاني في المهور
 شرايع:‹‹ و فيه اطراف( اطراف المذكورة في الشرايع اربع:1- ص3 المهر الصحيح 2- ص49 التفويض 3 ص72 الاحكام 4 ص132 المتنازع الي ص146 : النظر الثالث في القسم و النشوز) الأول في المهر الصحيح‌ و هو كلما يصح أن يملك عينا كان أو منفعة و يصحّ العقد على منفعة الحرّ، كتعليم الصنعة و السورة من القرآن، و كلّ عمل محلّل، و على إجازة الزوج نفسه مدّة معيّنة. و قيل بالمنع، استنادا إلى رواية لا تخلو من ضعف، مع قصورها عن إفادة المنع.
 و لو عقد الذمّيان على خمر أو خنزير صحّ، لأنهما... و لا تقدير في المهر بل ما تراضي عليه الزوجان...››
 و مثله جامع المقاصد ج13 ص333 متناً و شرحاً.
 و المهم في هذا الطرف امران:
 الاول ، بيان مهر الصحيح و ما هو دخيل في صحته عند المسلم و الكافر.
 الثاني، تقدير المهر قلة و كثرة.
 و طبع البحث قبل الامرين تقتضي الكلام حول نفس المهر.
 كما فصل جامع المقاصد ص333 و الجواهر ج31 ص2
 اما جامع المقاصد:‹‹ المقصد الثاني من توابع النكاح في المهر، و إنما كان المهر من التوابع، لأنه ليس ركنا في العقد، و لهذا يجوز إخلاؤه منه بل اشتراط عدمه››.
 لكن تقدم سابقا ان المهر شرط في عقد المتعة يبطل تركه اجماعاً .
 اما الجواهر:‹‹ المهور جمع مهر، و يسمى الصداق بفتح الصاد و كسرها، و النحلة و الأجر و الفريضة و العقر و الصدقة بفتح الصاد مع ضم الدال و إسكانها و فتحها و بضمها و العليقة، و الحباء بالمد و كسر الحاء المهملة ثم موحدة، و الطول‌... من المحتمل اختصاص اسم الأجر منها في مهر المتعة. بل قد يمنع تسميته بالنحلة، و إنما وقع في الآية( سورة النساء آية 4 :‹‹ وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَة) وصفه بها، كما أنه قد يمنع تسميته بالفريضة، و انما يوصف بها باعتبار كونه فرضا على الزوج و نحو ذلك‌››.
 و مثل الجواهر في تعدد الاسماء لها جامع المقاصد ص333

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo