< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

90/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: ثبوت عيب براي زوجين
 جواهر و جامع المقاصد اشاره به جهت استثناء شدن جایی که زن رتق داشته و مرد مجبوب باشد کردن و گفتند که در خیار داشتن دو طرف اشکال است.
 در جایی که زن رتق داشت و مرد مجبوب شد در كلام هر دو بزرگوار یک وجه برای خیار داشتن و یک وجه برای خیار نداشتن هر دو ذکر شده است:
 اما وجه خیار داشتن هر دو:
 تقریبا بیان جواهر و جامع المقاصد به این بر می گردد که خیار برای هر دو ثابت است به خاطر اطلاق و عموم ادله خیار.
 جواهر می فرماید: «لاطلاق الادلة»
 اما جامع المقاصد، ص 272 همین را با یک بیان دیگر بیان می کنند: «من أن كلا منهما سبب للخيار إذا انفرد فعند الاجتماع كذلك لأصالة عدم كون الاجتماع مانعا من ترتب الخيار على السبب»
 می فرمایند هر کدام از رتق و جب به تنهایی موجب خیار برای طرف است و اگر این دو با هم جمع شدند باز هم خیار موجود است. چون ما شک داریم که اجتماع مانع اطلاق ادله خیار است، اصل عدم مانع بودن اجتماع است.
 اما وجه عدم خیار در صورت اجتماع:
 صاحب جواهر به این وجه با بیانی که قبلا از ایشان بیان شد اشاره فرموده و می فرمایند: «و إن كان لا يخلو من إشكال باعتبار ظهور النص في أن العلة في ذلك تضرر أحدهما بعدم التمكن من الوطء، و هنا لا ضرر لاشتراكهما»
 می فرمایند: خیار داشتن هر دو خالی از اشکال نیست چون ظهور نص در این است که دلیل خیار داشتن عیب در موقع عدم اجتماع، این است که فردی که عیب ندارد دچار ضرر نشود اما در ما نحن فیه چون هر دو عیب دارند و اگر خیار نباشد ضرری نیست پس در نتیجه خیار هم ندارد.
 جامع المقاصد، ص 272 این گونه می فرمایند: « و من أن الفسخ إنما يثبت بكل من العيبين المذكورين، لفوات مقصود النكاح و هو الاستمتاع، فجعل الفسخ وسيلة إلى التخلص منه و هذا المعنى منتف في المحل المفروض، فإن الفوات المذكور ثابت على كل من تقديري الفسخ و عدمه فيتمسك بأصالة لزوم النكاح»
 می فرمایند: اگر رتق و جب تنها باشند هر کدام موجب خیار برای فرد مقابل می باشند چون مقصود از نکاح استمتاع است و با وجود این دو عیب با هم، این هدف حاصل نمی شود و شارع برای رفع مشکل طرف مقابل خیار را قرار داده است. اما این هدف که فسخ موجب جبران ضرر باشد در ما نحن فیه نیست چون چه فسخ شود یا نشود قدرت استمتاع نیست و به اصالت لزوم نکاح تمسک می شود.
 این حرف هم شبیه همان حرف جواهر است.
 پس یک وجه برای داشتن خیار و یک وجه برای نداشتن خیار بیان شد.
 بعد جامع المقاصد به وجهی که برای عدم خیار بیان شد اشکال کرده اند: «و ليس بشي‌ء، لأن المعنى المستنبط لا يخصص عموم النص، فالأصح الثبوت من الجانبين»
 می فرمایند: اصح این است که خیار برای هر دو ثابت است چون دلیلی که گفتیم چه فسخ شود و چه فسخ نشود فایده اي ندارد چون علت ازدواج استمتاع است و استمتاع هم در اینجا نیست پس خیار ندارد، معنای این حرف این است که جلوی عموم ادله را می گیرد در حالی که از این علت کاری ساخته نیست و نمی تواند جلوی عموم را بگیرد چون علتی که ما ذکر کردیم (فوت غرض نکاح) علت مستنبطه است نه علت منصوصه و علت مستنبطه هم نمی تواند جلوی عموم ادله را بگیرد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo