< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

90/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: عرج
 عرج
 بحث در عیوبی بود که اگر در زن باشد بواسطه آن مرد می تواند عقد نکاح را فسخ کند یکی از این عیوب عرج می باشد.
 شرایع:
 « و أما العرج ففيه تردد أظهره دخوله في أسباب الفسخ إذا بلغ الإقعاد»
 می فرمایند در اینکه بواسطه عرج مرد حق فسخ دارد یا نه تردید است یعنی دو قول است بعد می فرمایند به نظر ما موجب فسخ است اگر به مرحله زمینگیری رسیده باشد و اگر به این مرحله نرسیده باشد موجب فسخ نیست.
 متن جامع المقاصد که عبارت قواعد می باشد نیز مانند کلام صاحب شرایع می باشد.
 جامع المقاصد، ج 13، ص 241 :
 «و أمّا العرج: فإن بلغ الإقعاد فالأقرب تسلّط الزوج على الفسخ به و إلّا فلا»
 ایشان هم می فرمایند اگر عرج به مرحله اقعاد رسیده باشد مرد حق فسخ دارد.
 آنچه از عبارات علماء در مورد عیب بودن عرج استفاده می شود این است که در این خصوص سه قول می باشد:
 1- مطلقا عیب است کما فی الجواهر.
 نصه: جواهر ج 30 ص 337«فالاقوی کونه العرج مطلقا عیبا...»
 2- مطلقا عیب نیست، این قول به شیخ در خلاف و مبسوط و مهذب نسبت داده شده است.
 3- تفصیل بین عرجی که به مرحله زمینگیری رسیده باشد که عیب است و بین عرجی که به مرحله اقعاء نرسیده باشد که موجب فسخ نیست این قول را همانطور که اشاره شد شرایع و قواعد فرموده اند.
 منشا اختلاف اقوال روایات و اصولی است که به آن استناد شده است در نتیجه باید ابتداء روایات را مطرح کنیم تا قول صحیح مشخص شود.
 مقدمه
 قبل از بیان روایات یک مقدمه بیان می شود.
 در روایات سه عنوان بیان شده است:
 1- عرج
 2- زمانة
 3- اقعاد
 نسبت به این سه عنوان از دو جهت باید بحث شود:
 1-معنای هر کدام چیست؟
 2- آیا بین این عناوین فرق است یا این الفاظ مترادف می باشند؟
 اما جهت اول
 مرحوم صاحب جواهر مطالبی را در این زمینه با فاضل اصفهانی نسبت داده است تا به این جا می رسد که می فرمایند:
 الجواهر ص 336«...لأنّ العرج في الأصل هو الميل، و انّما سمّي به الآفة المعهودة لميل الرجل أو عضو منها عن مكانه أو عن الاستقامة في المشي و نحوه، و الميل متحقّق في الإقعاد»
 ظاهر این عبارت این است که معنای عرج میل می باشد و به این آفتی که موجب میل می شود و به این آفت عرج می گویند بخاطر اینکه پا از مکانی که در بدن دارد متمایل شده است و یا بخاطر اینکه هنگام حرکت پا متمایل می شود و بعد فرمودند میل در اقعاد هم متصور است.
 المنجد نیز عرج را به همینگونه معنا کرده اند.
 المنجد «عَرَج و عَرِج یعَرَجاً» اصابه شیئ فی رجله فمشی مشیة غیر متساویة فکان یمیل جسده خطوة الی الیمین و خطوة الی الشمال»
 می فرمایند: عرج مرضی است که در پای انسان پیدا می شود و گاهی انسان به طرف راست متمایل می شود و گاهی به طرف چپ.
 و اما معنای زمانة
 صاحب جواهر می فرمایند:
 «و فی المصباح: «انّ الزمانة مرض یدوم زمانا طویلاً»
 و فی الصحاح: «الزمانة آفة تکون فی الحیوانات و رجل زمن، ای مبتلی بیّن الزمانة»
 و لیس فی شیئ مما عثرنا، تفسرة مخصوص الاقعاد، بل لعل تقییدها بالظهور فی صحیح ابی عبیدة و بانه لایراها الرجال فی صحیح داود بقضی بخلاف ذلک»
 صاحب جواهر به مصباح نسبت داده اند که فرموده است زمانة مرضی است که عمر طولانی داشته باشد.
 و بعد به صحاح نسبت داده اند که زمانة عیبی است که در حیوان پیدا می شود نه در جمادات و به مردی که زمانة بودنش خیلی روشن است و همه می فهمند این عیب را دارد می گویند رجل زمن.
 بعد می فرمایند من پیدا نکردم که زمانة به معنای اقعاد معنا شده باشد بلکه می شود که از قیودی که در دو روایت ابی عبیده و روایت داود ذکر شده استفاده کرد که زمانة به معنای اقعاد نیست زیرا در روایت ابو عبیده فرموده عیبی که ظاهر باشد یعنی این عیب گاهی مخفی است و گاهی ظاهر است در حالیکه اقعاد هیچگاه مخفی نیست.
 و در روایت داود فرموده: «بانه لایراها الرجال» عیبی در زن که مردها آن را متوجه نمی شوند اما زنها خود آن عیب را در زن دیگر می فهمند درحالیکه اقعاد را همه می فهمند چه زنها و چه مردها.
 لسان العرب هم زمانه را همین گونه معنا می کند می فرمایند:
 لسان العرب: «الزمانة: آفة فی الحیوانات، و رجل زمن ای مبتلی بیّن الزمانة، و الزمانة: العاهة: الحبّ»
 ایشان نیز زمانه را به معنای مرضی گرفته اند که در حیوانات وجود دارد.
 و اما معنای اقعاد
 المنجد: «الاقعاد و العقاد، داء یقعد من اصیب به»
 می فرمایند:اقعاد مرضی است که باعث می شود که فرد بنشیند و نمی تواند بایستد.
 لسان العرب: «و اقعد الرجل -ای- لم یقدر علی النحوض، و به قُعاد ای داء یُقعِدُه»
 ایشان هم می فرمایند اقعاد به معنای عدم حرکت می باشد.
 مشخص شد این سه عنوان از حیث معنا با هم فرق می کنند.
 و اما فرق بین این سه عنوان
 زمانة از حیث محل اعم از عرج و اقعاد می باشد اقعاد و عرج مخصوص پا می باشد اما زمانة گفتیم ممکن است در هر عضوی از اعضاء باشد و زمانة از حیث زمان و وقت اخص از عرج و اقعاد می باشد زیرا زمانة به آفتی گفته می شود که طولانی باشد اما عرج و اقعاد به عدم حرکت گفته می شود و لو یک ساعت هم باشد.
 و زمانه از حیث خفت و شدت اعم است زیرا وقتی انسان به این مرض مبتلا شد زمانة گفته می شود چه خفیف باشد و چه شدید اما عرج و اقعاد زمانی گفته می شود که این مرض شدید باشد.
 نتیجه اینکه بین عرج و زمانه و اقعاد در اصل معنا فرق وجود دارد و از حیث محل و زمان و شدت و خفت هم نیز با هم فرق دارند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo