درس خارج فقه استاد رضازاده
کتاب النکاح
90/09/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نسبت بین روایات در باب جنون
بحث در فقه الحدیث روایات جنون بود.
8- نزع در لغت: المنجد«نزع الشیء من مکانه: قَلَعَه. یعنی از ریشه آن را کند نزع المریض: اشرف علی الموت. نزّع الشیء من مکانه: قَلَعَه، انتزع الشیء: انقلع»
قلع به معنای از ریشه در آوردن می باشد که قهرا با معنای رد فرق می کند.
9- القلع: المنجد «قلع الشیء: انتزعه من اصله» وقتی که چیزی از ریشه و اصل در آورده می شود قلع گفته می شود.
10- الزمانة: المنجد «العاهة ، عدم بعض الاعضاء، تعطيل القوي»
زمانة و زمینگیر شدن یعنی عضوی از کار بافتد.
11- تدلیس: المنجد «دلَّسَ البایع ای کتم عیبَ ما یبیعُه عن المشتری»
تدلیس یعنی پوشاندن عیب
نسبت بین روایت.
در این روایات ما مطلقات و مقیداتی داریم.
چهار قید در این روایات به نظر می رسد که ممکن است در معنای روایت موثر باشد:
1- قید خود نفس عیب: در بعضی از روایات خود جنون مقید به قید «لایعرف اوقات الصلاة» شده است و در بعضی دیگر بدون قیدی ذکر شده است.
2- قید خود معیب(مریض) است: در بعضی از روایات تدلیس و کتمان عیب مطرح شده است. در روایت ابی عبیده آمده بود. «اذا دلَّست العفلاء و المجنونة...» این روایات می گوید صاحب عیب، عیب را پنهان کرده است و روایات دیگر این عیوب را مطلق ذکر کرده اند و کلامی از تدلیس در آنها نیامده است.
3- قید کیفیت رد که در بعضی آمده بود که رد به غیر طلاق باشد.
این قید در روایت ابی عبیده آمده بود. «تردّ علی اهلها من غیرطلاق» و در بعضی روایات دیگر طریقه رد بیان نشده است.
4- قیدی که به فعل معیب بر می گردد مثل مقاربت این قید در روایت عبدالرحمن بود «ما لم یقع علیها». و در بقیه روایات این قید وجود ندارد.
نتیجه اینکه در برابر این چهار قید مطلقاتی وجود دارد و عام و خاص مطلق می باشند آیا باید مطلق حمل بر مقید شود یا خیر؟