< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

90/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: ایلاء و لعان در عقد متعه
 بحث در ایلاء بود که آیا ایلاء در متعه هست یا خیر؟
 از کلمات فقها دو قول استفاده می شود.
 1- ایلاء در متعه نیست، که به مشهور نسبت داده شده است.
 2- ایلاء در متعه هم هست، که به سید مرتضی نسبت داده شده است.
 برای قول اول به دو وجه استدلال شده است:
 1- آیه شریفه سورة بقرة آية 226و 227:‹‹لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيم وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيم››.
 به این بیان که جمله «ان عزموا الطلاق» صدر آیه را تخصیص می زند زیرا طلاق فقط در عقد دائم ممکن است پس ایلاء فقط در عقد دائم واقع می شود نه در عقد موقت.
 2- ایلاء لازمی دارد که آن لازم شاهد این است که ایلاء مخصوص عقد دائم است. اگر مردی زنش را ایلاء کرد و چهار ماه گذشت و مقاربت نکرد زن حق شکایت نزد حاکم شرع دارد. در حالیکه حق مطالبه مقاربت در مدت چهار ماه فقط در عقد دائم می باشد و در عقد متعه زن حق مطالبه مقاربت را ندارد پس از این لازم ایلاء فهمیده می شود که ایلاء فقط در عقد دائم واقع می شود.
 مختار ما این است که ایلاء در متعه وجود ندارد.
 دلیل قول دوم:
 عموم آیه شریفه: «الذین یولون من نساءهم» لفظ نساء عام است و شامل زن متعه ای هم می شود.
 جامع المقاصد، ج 13، ص 35 اشکالی بر سید مرتضی می کند که این عموم به وسیله جمله «عزموا الطلاق» تخصیص خورده است زیرا همانطور که در اصول هم گفته شده، عود ضمیر به بعضی از افراد عام موجب تخصیص خواهد شد.
 فرع سوم: عدم وقوع لعان در عقد متعه
 آیا در متعه لعان وجود دارد یا نه؟
 قبلا در عقد دائم کیفیت ملاعنه و تعریف آن بیان شد.
 مشهور قائلند درمتعه لعان نیست مطلقا نه برای نفی ولد و نه برای قذف یعنی اگر مردی زنی را صیغه کرده و بچه ای از زن بدنیا آمد و مرد نفی ولد کرد یا به زن نسبت زنا دارد لعان صورت نمی گیرد .
 روایات دال بر این فرع:
 وسائل، ج 22، باب 5 از ابواب لعان، ح 4: «ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا يُلَاعِنُ الْحُرُّ الْأَمَةَ وَ لَا الذِّمِّيَّةَ وَ لَا الَّتِي يَتَمَتَّعُ بِها»
 حضرت فرمودند در سه مورد لعان نیاز نیست یکی در زنی که کنیز است دوم در زنی که ذمیه است و سوم در زنی که به عقد متعه در آمده است.
 مقابل قول مشهور دو قول است.
  1- عده ای قائلند لعان برای نفی ولد در متعه وجود دارد و اگر ملاعنه نکرد مرد حد می خورد این قول را جواهر، ج 30، ص 189 به کتاب جامع سید مرتضی نسبت داده اند.
 2- عده ای دیگر قائلند، در متعه برای قذف لعان صورت می گیرد این قول را صاحب جواهر، ج 30، ص 189 به شیخ مفید و به سید مرتضی نسبت داده اند.
 برای این قول دوم جامع المقاصد، ج 13، ص 35 در مقام دلیل آن می فرماید:
 «لأنها زوجة قطعا، للعلم بأنها ليست ملك يمين، و حل الوطء منحصر فيهما. و كل زوجة يقع بها اللعان لعموم قوله تعالی (سوره نور، آیه 6) و الذین یرمون ازواجهم، فان الجمع المضاف للعموم» (ازواجهم)
 می فرمایند بر زنی که متعه شده است عنوان روجه صادق است زیرا یقینا بر این زن عنوان ملک یمین صادق نیست و حل وطی منحصر به دو عنوان می باشد یا زوجه باشد و یا ملک یمین باشد و این زن ملک یمین نیست پس باید زوجه باشد و هر زوجه ای لعان در مورد او واقع می شود بخاطر عموم آیه ششم سوره نور زیرا کلمه ازواج که جمع می باشد اضافه شده است و جمع مضاف دلالت بر عموم دارد.
 خود جامع المقاصد از این دلیل جواب می دهد:
 «و جوابه: إن ذلك في الدائم، لأن الكتاب يخص بالسنة، و قد سبق ذكر المخصص، و الأصح عدم الوقوع»
 می فرمایند آیه قرآن بوسیله روایات تخصیص خورده است و بعد می فرمایند به نظر ما هم لعان در متعه وجود ندارد.
 صاحب جواهر ص 189 بر هر دو قول به وجود لعان در متعه اشکال کرده اند:
 اشکال اول: هیمن کلام محقق کرکی است که آیه بوسیله روایات تخصیص خورده است چه برای نفی ولد باشد و چه برای قذف.
 اشکال دوم: ما دو دلیل در این زمینه داشتیم یکی آیه قرآن که اطلاق داشت و دلیل دیگر روایات بودند که لعان را در عقد متعه جاری نمی دانستند یا این روایات آیه قرآن را تخصیص می زند و الا اگر این دو دلیل تعارض کنند روایات مقدم می باشند زیرا مشهور به این روایات عمل کرده اند و بخاطر اینکه لعان خلاف اصل می باشد اصل این است که احکام لعان در مورد زن جاری نشود لعان حکمی از ناحیه شارع بر علیه زن می باشد هر جا دلیل بر جریان داشته باشیم به آن عمل می کنیم و هر جا دلیل نداشته باشیم حکم لعان جاری نست.
 مختار ما همان قول مشهور است که لعان مطلقا در عقد متعه وجود ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo