< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

99/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الحج/محرمات الإحرام /تروک احرام

 

بحث اخلاقیراز ناکامی‌های دنیوی اولیای الهی (3)

وَ ارزُقني فَوزَ المَعاد.[1]

در تبیین این درخواست از دعای نورانی مکارم الاخلاق، این پرسش مطرح شد که اگر عمل نمودن به احکام اسلام، موجب کامیابی دنیوی و اخروی است، چرا اولیای خدا که در رأس عمل کنندگان به احکام دینی هستند، گرفتار مصیبت‌ها و ناکامی‌ها هستند؟

از یک زاویه، به پرسش یاد شده این گونه پاسخ دادیم که گرفتاری‌های اولیا نه تنها ناکامی به شمار نمی‌آیند، بلکه زمینه تکامل بیشتر و رسیدن به درجات بالاتر و برکات افزون‌تر را برای آنان فراهم می‌سازند.

در تکمیل این پاسخ به این نکته اشاره می‌گردد که نقش بلا و مصیبت در رشد و تکامل روحی افراد با ایمان، مانند نقش غذا در رشد و تقویت جسمی است. در روایتی از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) چنین نقل شده است:

إنَّ اللَّهَ لَيُغذّی‌ عَبدَهُ‌ المؤمنَ بالبلاءِ كما تُغذِّی الوالِدَةُ ولَدَها باللَّبَنِ.[2]

‌ خداوند، بنده مؤمن خود را با بلا و گرفتارى، تغذيه مى‌كند، همچنان كه مادر، فرزند خود را با شير تغذیه می‌کند.

در رجال کشّی جریانی را از محمد بن مسلم نقل کرده که خلاصه آن چنین است: وی می‌گوید: در سفری به مدینه بیمار شدم. وقتی امام باقر(علیه‌السلام) از بیماری‌ام با خبر شد، شربت خوش‌مزه و خنكى را برايم فرستاد. من که از شدت بیماری قادر نبودم بر پاى خود بايستم، همين كه آن شربت را نوشیدم، گويى بند از پايم گشوده شد. گريه‌كنان نزد ایشان رفتم و دست و سرش را بوسيدم.

فرمود: «اى محمّد! چرا گريه مى‌كنى؟».

گفتم: فدايت شوم! براى غربتم و درازى سفر و تنگ‌دستى و اين كه نمى‌توانم پيش شما بمانم و ببينمتان، مى‌گريم.

فرمود: «در باره تنگ‌دستى، بدان كه خداوند، دوستان و محبّان ما را اين گونه قرار داده است و بلا و سختى را به سوى آنان شتابانده است، و در باره آنچه از غربت گفتى، بدان كه ابا عبد اللَّه را كه در سرزمينى دور از ما در كنار فرات است، سرمشق خود قرار ده، و در باره آنچه از دورى سفر گفتى، بدان كه مؤمن، در اين دنيا و در ميان اين مردم، باژگونه و غريب است تا آن كه از اين سراى به رحمت خدا رود، و امّا اين كه گفتى دوست دارى نزديك ما باشى و ما را ببينى؛ ولى نمى‌توانى اين كار را بكنى، بِدان كه خداوند، از آنچه در قلبت مى‌گذرد، آگاه است و تو را پاداش خواهد داد».

شاهد بحث ما این جمله امام(علیه‌السلام) است که فرمود:

جَعَلَ البَلاءَ إلَيهِم‌ سَريعاً.[3]

[خداوند] بلا و سختى را به سوى آنان (دوستان و محبّان ما) شتابان قرار داده است.

در قطعه فیلمی که از دیدار مرحوم آیت الله حاج میرزا عبدالکریم حق شناس، این شخصیت فوق العاده با مرحوم آیت الله میرزا احمد سییبویه منتشر شده است، ایشان مکاشفه‌ای که با امام رضا(علیه‌السلام) داشته را اینگونه بیان می‌کند:

دو سال پیش که در خدمت ثامن الحجج(علیه‌السلام) مشرف شده بودم، به خدمتشان عرض کردم: «آقا جان! بشارتی به ما ندادید». تا چشمم رفت، آقا این شعر را خواندند: رو آر سوی ما که به سوی تو رو کنیموز غیر ما، به سوی تو رو آورد بلاو همین شعر برای من در تمام عمر سرمشق شد.بحث فقهی

موضوع: تروک احرام: آمیزش در احرام حج (4)

یادآوری

بحث در مسئله دوم از مسائل مربوط به تروک احرام بود، یعنی آنجا که از روی علم و عمد در احرام حج، با همسرش آمیزش کند.

حضرت امام برای فرضی که پیش از وقوف در عرفات یا پس از آن و قبل از وقوف در مشعر، چنین عملی انجام شود، چهار حکم بیان نمود. اولین حکم، بطلان حج بود که عرض کردیم، تعبیر دقیق‌تر فساد حج است که در روایات و کلام بسیاری از بزرگان به کار رفته است.

حکم دوم: وجوب اتمام

همه فقها وجوب اتمام و به پایان رساندن مناسک حج را در چنین فرضی بیان کرده‌اند. دلیل آن، طبق آنچه محقق نراقی فرموده، فقط اجماع است وگرنه روایت خاصی برای اثبات آن نداریم. البته ایشان در باره حجة الاسلام به ادله واجب فوری بودن آن نیز تمسک می‌کند. متن فرمایش ایشان چنین است:

أمّا وجوب إتمام الحجّ فلم أظفر على تصريح به في خبر، و لكن الظاهر انعقاد الإجماع عليه، فهو الحجّة فيه. مضافا ـ فيما لو كان حجّة الإسلام ـ إلى أنّ وجوبها فوري، و ستعرف عدم الفساد، فيجب الإتمام.[4]

اما در باره وجوب اتمام حج، من در هیچ روایتی ندیدم که بدان تصریح کند، البته ظاهراً این حکم اجماعی است و همین اجماع، دلیل آن است. افزون بر آن، در جایی که حج، حجة الاسلام باشد، چون وجوب آن فوری است و از طرفی خواهیم گفت، حج با چنین کاری فاسد نمی‌شود، بنا بر این، اتمام آن واجب است.

آیت الله سبحانی پس از نقل فرمایش محقق نراقی می‌فرماید:

يمكن أن يستدلّ لوجوب الإتمام بوجوه ثلاثة سوى ما ذكره ابن زهرة.[5]

برای اثبات وجوب اتمام می‌توان به سه دلیل ـ غیر از آنچه ابن زهرة بیان کرده ـ تمسک نمود.

ابن زهرة به اطلاق آیه ﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ﴾[6] استدلال کرده است، به این صورت که در امر به اتمام، فرقی میان حج و عمره‌ای که فاسد شده و غیر آن نگذاشته است.[7]

اما سه دلیل آیت الله سبحانی چنین است:

یک. محرم به احرام عمره تنها با تقصیر و محرم به احرام حج تنها با اتمام مناسک [که آخرین آن طواف نساء است] از احرام بیرون می‌آید و همه محرمات بر او حلال می‌گردد. پس در فرض ما که در احرام حج، آمیزش کرده است، اگر بگوییم اتمام عمل بر او واجب نیست، در واقع، جماع را یکی از محلل‌ها دانسته‌ایم که چنین چیزی صحیح نیست.

دو. حکم به تفریق میان زوجین، دلیلی است بر وجوب اتمام، زیرا اگر اتمام اعمال واجب نباشد، حکم به جدایی معنایی ندارد.

سه. روایاتی که دلالت دارند بر این که آنچه واجب است، حج اول است که به عنوان حجة الاسلام او محسوب می‌شود، بنابراین باید کامل بشود تا انجام واجب صدق کند.

اگر چه این ادله برای اثبات وجوب اتمام، کافی است؛ ولی همه آنها به صورت کلی دلالت دارند، از این رو، همان طور که محقق نراقی فرمود، ما روایتی خاص که تصریح بر وجوب اتمام داشته باشد، نداریم.[8]

حکم سوم: وجوب حج در سال آینده

سومین حکمی که حضرت امام و دیگر فقها در این مسئله بیان کرده‌اند، این است که در سال آینده باید یک حج دیگر انجام بدهد. دلیل آن روایاتی است که بر این مطلب تصریح دارند، از جمله این دو روایت صحیحه:

روایت اول

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ أَبِي الْحَسَنِ النَّخَعِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مُحْرِمٍ وَقَعَ عَلَى أَهْلِهِ قَالَ عَلَيْهِ بَدَنَةٌ قَالَ فَقَالَ لَهُ زُرَارَةُ قَدْ سَأَلْتُهُ عَنِ الَّذِي سَأَلْتَهُ عَنْهُ فَقَالَ لِي عَلَيْهِ بَدَنَةٌ قُلْتُ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ غَيْرُ هَذَا قَالَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ.[9]

«جمیل بن دراج» می‌گوید: از امام صادق(علیه‌السلام) در باره شخص محرمی پرسیدم که با همسرش آمیزش کرده است. فرمود: بر عهده اوست که یک شتر قربانی کند. «زرارة» نیز برایم گفت: من هم همین سؤال را از ایشان پرسيدم، فرمود: بر عهده اوست که یک شتر قربانی کند. گفتم: غير از قربانى، تكليف ديگرى هم دارد؟ فرمود: بايد سال آینده نيز حج به جا آورد.

روایت دوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ مُحْرِمٍ وَقَعَ عَلَى أَهْلِهِ فَقَالَ إِنْ كَانَ جَاهِلًا فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ جَاهِلًا فَإِنَّ عَلَيْهِ أَنْ يَسُوقَ بَدَنَةً وَ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمَا حَتَّى يَقْضِيَا الْمَنَاسِكَ وَ يَرْجِعَا إِلَى الْمَكَانِ الَّذِي أَصَابَا فِيهِ مَا أَصَابَا وَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ.[10]

«معاویة بن عمار» می‌گوید: از امام صادق(علیه‌السلام) در باره مُحرمی پرسیدم که با همسرش آمیزش کرده است. فرمود: اگر جاهل بوده، چیزی بر عهده‌اش نیست؛ ولى اگر جاهل نبوده، بايد شتری را [برای قربانى کردن] همراه خود ببرد و بايد میان آنها جدایی صورت بگیرد تا وقتی که مناسک‌شان را تمام کرده و به مکانی که در آنجا مرتکب آن عمل شده‌اند، بر می‌گردند و باید سال بعد نیز حج را دو باره انجام دهد.

حکم چهارم: وجوب کفاره

در باره اصل وجوب کفاره در این مسئله، اختلافی وجود ندارد، چرا که روایات متعددی از جمله دو روایت پیشین بر آن دلالت داشت، ولی در باره نوع کفاره که فقط یک شتر واجب است یا به ترتیب توانایی اول شتر و بعد گوسفند یا اینکه اول شتر و بعد گاو و بعد گوسفند واجب است، میان فقها اختلاف نظر است.

حضرت امام کفاره چنین عملی را یک شتر دانست، چنانکه در دو روایت پیشین آمده بود. ظاهر این عبارت این است که اگر قدرت ادای آن را نداشته باشد، کفاره از او ساقط می‌گردد. شاید دلیل آن، روایت سیزدهم این باب باشد که در آن آمده بود:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ أَنَّهُ سَأَلَ الصَّادِقَ ع عَنْ رَجُلٍ وَاقَعَ امْرَأَتَهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَالَ عَلَيْهِ جَزُورٌ كَوْمَاءُ فَقَالَ لَا يَقْدِرُ فَقَالَ يَنْبَغِي لِأَصْحَابِهِ أَنْ يَجْمَعُوا لَهُ وَ لَا يُفْسِدُوا حَجَّهُ.[11]

شیخ صدوق به اسنادش از «ابو بصیر» نقل می‌کند که: وی از امام صادق(علیه‌السلام) در باره مردی پرسید که در حال احرام با همسرش آمیزش کرده است. فرمود: بر عهده او یک شتر درشت کوهان است. گفت: وی توانایی آن را ندارد. فرمود: شایسته است که همراهانش به کمک او گرد آیند و نگذارند حج او فاسد گردد.

ولی در روایتی صحیحه، تصریح می‌کند که اگر شتر نبود، یک گوسفند قربانی کند:

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّفَثِ وَ الْفُسُوقِ وَ الْجِدَالِ مَا هُوَ وَ مَا عَلَى مَنْ فَعَلَهُ قَالَ الرَّفَثُ جِمَاعُ النِّسَاءِ وَ الْفُسُوقُ الْكَذِبُ وَ الْمُفَاخَرَةُ وَ الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ فَمَنْ رَفَثَ فَعَلَيْهِ بَدَنَةٌ يَنْحَرُهَا فَإِنْ لَمْ يَجِدْ فَشَاةٌ وَ كَفَّارَةُ الْجِدَالِ وَ الْفُسُوقِ شَيْ‌ءٌ يَتَصَدَّقُ بِهِ إِذَا فَعَلَهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ.[12]

«علی بن جعفر» می‌گوید: از برادرم موسى بن جعفر(علیه‌السلام) پرسيدم كه رَفَث و فُسوق و جِدال چيست؟ و هر كه مرتكب شود، كفّاره‌اش چيست؟ فرمود: رَفَث، آمیزش با زنان است. فُسوق، دروغ و تفاخر است و جدال، آن است كه كسى بگويد: «نه، و اللّه!» و «آرى، و اللّه!». پس هر كه آميزش كند، كفّاره‌اش قربانى كردن یک شتر است و اگر پيدا نكند، یک گوسفند، و كفّاره دروغ و تفاخر در حال احرام، صدقه دادن است.

سند این روایت به خاطر مجهول بودن «عبد الله بن الحسن» مشکل دارد، ولی چون در کتاب خود «علی بن جعفر» نیز آمده است، صحیحه است. در وسائل الشیعة پس از نقل روایت یاد شده، آمده است:

وَ رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ مِثْلَه‌.[13]

گفتنی است که در حاشیه مناسک حج امام خمینی، نظر برخی از فقهای معاصر شبیه نظر حضرت امام آمده است. مثلا آیت الله زنجانی تصریح نموده که کفاره یک شتر است و برخی آقایان مثل آیت الله مکارم، آیت الله نوری و آیت الله خامنه‌ای هم در این باره حاشیه‌ای بیان نکرده‌اند که نشان می‌دهد همان نظر حضرت امام را قبول دارند؛ اما آیات عظام: تبریزی، خویی، سیستانی و سبحانی، مطابق روایت اخیر نظر داده‌اند که در صورت تمکن یک شتر و در صورت عجز یک گوسفند کفاره بدهد.[14]

در این میان یک نظر متفاوت[15] از آیت الله بهجت ارائه شده است که می‌فرماید:

کفاره این عمل در صورت تمکن یک شتر و در صورت عجز یک گاو و در صورت عجز یک گوسفند می‌باشد.[16]

به هر حال، در هیچ یک از روایات بیانگر حکم آمیزش در احرام حج، قربانی کردن گاو به عنوان کفاره نیامده است.

حکم پنجم: تفریق میان زوجین

حضرت امام این حکم را بیان نکرده است، ولی ظاهرا همه مراجع فعلی این حکم را بیان کرده‌اند. از این رو، در حاشیه مسئله 317 مناسک حج آمده است:

آیات عظام در مناسک خود، اضافه بر کلام حضرت امام، متعرض تفریق و جدایی بین زن و شوهر در حج امسال و سال آینده شده‌اند.[17]

در روایات نیز این حکم آمده است. آیت الله سبحانی در این باره می‌نویسد:

قد ورد الأمر بالتفريق بينهما في الروايات و كلمات الأصحاب، لكن اختلفوا في الأمور التالية: هل التفريق واجب أو مستحب؟ هل التفريق يختصّ بصورة مطاوعة المرأة، أو يعمّ صورتي الكراهة أيضا؟ هل التفريق يختص بالحجّ الأوّل، أو يعمّ الحجّ الثاني؟

4. هل الغاية للتفريق هي العود إلى المكان الّذي أحدثا فيه ما أحدثا أو أداء المناسك كلّها، أو يكفي بلوغ الهدي محلّه؟[18]

امر به تفریق میان زوجین در روایات و کلمات فقها آمده است، هرچند در چند چیز با هم اختلاف دارند:

1. آیا تفریق و جدایی میان آنها واجب است یا مستحب؟

2. آیا این حکم اختصاص به صورتی دارد که زن هم با اختیار خود چنین کاری کرده است یا علاوه بر آن شامل صورتی که مجبور به این کار شده هم می‌شود؟

3. آیا این حکم به حج اول [که در آن جماع صورت گرفته] اختصاص دارد یا شامل حج دوم [که سال بعد انجام می‌دهد] هم می‌شود؟

4. آیا پایان جدایی برگشتن به همان مکانی است که این فعل را در آنجا مرتکب شده‌اند یا پایان انجام همه مناسک است یا زمانی که قربانی کنند؟

سپس در باره امر اول می‌نویسد:

يظهر من الشيخ استحباب التفريق حيث عبر بقوله «و ينبغي» قال: و ينبغي أن يفترقا إذا انتهيا إلى المكان الّذي أحدثا فيه ما أحدثا إلى أن يقضيا المناسك، و حدّ الافتراق أن لا يخلوا بأنفسهما إلّا و معهما ثالث. و قال في «المبسوط»: و ينبغي [أن یفترقا] إذا بلغا إلى المكان الّذي فعلا فيه ما فعلا [إلی] أن يقضيا المناسك. (إلى آخر ما ذكره في النهاية). و نقل العلّامة في «المختلف» عن علي بن بابويه وجوب التفريق في حجّة القضاء. و ظاهر «الشرائع» الوجوب قال: و عليهما أن يفترقا إذا بلغا ذلك المكان‌ حتّى يقضيا المناسك.[19]

ظاهر کلام شیخ طوسی، استحباب تفریق است، زیرا آن را با تعبیر «ینبغی» آورده است. می‌فرماید: «و شایسته است که تا وقتی به همان مکان ارتکاب این عمل برسند، از همدیگر جدا شوند تا اینکه همه مناسک خود را به جا آورند، و مقصود از جدایی این است که در جایی تنها نمانند مگر آنکه نفر سومی با آنها باشد». همچنین در المبسوط می‌نویسد: «و شایسته است از همدیگر جدا شوند تا هنگامی که به مکان ارتکاب این عمل برسند و مناسک را به جا آورند و...». علامه حلی در مختلف الشیعة از علی بن بابویه نقل کرده که تفریق را در حج دوم واجب دانسته است. ظاهر عبارت شرائع نیز وجوب تفریق است، می‌فرماید: «و بر آنهاست که از یکدیگر جدا شوند تا اینکه به همان مکان ارتکاب برسند و مناسک را به پایان برسند».

ایشان در ادامه، ظاهر روایات را نیز وجوب تفریق دانسته است.

برای روشن شدن مطلب لازم است روایات را بررسی کنیم.

روایت اول

در بخشی از صحیحه «زرارة» که چندین بار متن آن را خوانده‌ایم، آمده است:

إِنْ كَانَا عَالِمَيْنِ فُرِّقَ بَيْنَهُمَا مِنَ الْمَكَانِ الَّذِي أَحْدَثَا فِيهِ وَ عَلَيْهِمَا بَدَنَةٌ وَ عَلَيْهِمَا الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا بَلَغَا الْمَكَانَ الَّذِي أَحْدَثَا فِيهِ فُرِّقَ بَيْنَهُمَا حَتَّى يَقْضِيَا نُسُكَهُمَا وَ يَرْجِعَا إِلَى الْمَكَانِ الَّذِي أَصَابَا فِيهِ مَا أَصَابَا.[20]

اگر آگاهانه انجام داده‌اند، از همان مکانی كه مرتکب آن كار شده‌اند، میان‌شان جدایی صورت می‌گیرد و بر عهده [هر یک از] آنهاست که یک شتر قربانی کنند و بر عهده آنهاست که سال آينده حج انجام دهند، پس [در حج دوم نیز] هرگاه به مكانی كه آن كار را انجام داده‌اند، رسیدند بين آنها جدايى مى‌افتد تا مناسكشان را به پايان برسانند و به همان مكانى كه آن كار را انجام داده بودند، بازگردند.

روایت دوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ مُحْرِمٍ وَاقَعَ أَهْلَهُ قَالَ قَدْ أَتَى عَظِيماً قُلْتُ أَفْتِنِي فَقَالَ اسْتَكْرَهَهَا أَوْ لَمْ يَسْتَكْرِهْهَا قُلْتُ أَفْتِنِي فِيهِمَا جَمِيعاً قَالَ إِنْ كَانَ اسْتَكْرَهَهَا فَعَلَيْهِ بَدَنَتَانِ وَ إِنْ لَمْ يَكُنِ اسْتَكْرَهَهَا فَعَلَيْهِ بَدَنَةٌ وَ عَلَيْهَا بَدَنَةٌ وَ يَفْتَرِقَانِ مِنَ الْمَكَانِ الَّذِي كَانَ فِيهِ مَا كَانَ حَتَّى يَنْتَهِيَا إِلَى مَكَّةَ وَ عَلَيْهِمَا الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ لَا بُدَّ مِنْهُ قَالَ قُلْتُ: فَإِذَا انْتَهَيَا إِلَى مَكَّةَ فَهِيَ امْرَأَتُهُ كَمَا كَانَتْ فَقَالَ نَعَمْ هِيَ امْرَأَتُهُ كَمَا هِيَ فَإِذَا انْتَهَيَا إِلَى الْمَكَانِ الَّذِي كَانَ مِنْهُمَا مَا كَانَ افْتَرَقَا حَتَّى يُحِلَّا فَإِذَا أَحَلَّا فَقَدِ انْقَضَى عَنْهُمَا فَإِنَّ أَبِي كَانَ يَقُولُ ذَلِكَ.[21]

«علی بن ابی حمزة بطائنی» در این روایت موثقه می‌گوید:

از امام کاظم(علیه‌السلام) در باره محرمى كه با همسرش آمیزش کرده، پرسيدم. فرمود: گناه بزرگى انجام داده! گفتم: حكم آن را برایم بيان فرماييد! فرمود: آيا زن را به اين كار مجبور كرده يا مجبور نكرده است‌؟ عرض كردم: حكم هر دو مورد را بفرماييد! فرمود: اگر زنش را مجبور كرده، بر عهده اوست که دو شتر قربانى کند و اگر مجبور نكرده، يک شتر بر عهده اوست و یک شتر بر عهده زن. و از همان جايى كه آن قضيه اتفاق افتاد جدا مى‌شوند تا هنگامى كه به مكّه برسند و در سال آينده حجّى بر عهده آن دو است كه بايد انجام دهند. پرسیدم: هنگامى كه به مكّه رسيدند، آن زن همسر اوست، همان‌طور كه پيشتر همسرش بود؟ فرمود: آرى، او همسر آن مرد است همان‌طور كه پيشتر همسرش بود. پس هنگامى كه به آن جاى مورد نظر رسيدند تا هنگامى كه از احرام بيرون بيايند از هم جدا مى‌شوند هرگاه از احرام بيرون آمدند، اعمالشان صورت پذيرفته است. پدرم چنين فرموده است.

روایت سوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْمُحْرِمِ يَقَعُ عَلَى أَهْلِهِ فَقَالَ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمَا وَ لَا يَجْتَمِعَانِ فِي خِبَاءٍ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَعَهُمَا غَيْرُهُمَا حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ.[22]

«معاویة بن عمار» در این روایت صحیحه می‌گوید:

امام صادق(علیه‌السلام) در باره مُحرمی که با همسرش آمیزش کرده است، فرمود: میان زن و شوهر جدايى صورت می‌گیرد ـ و آنان نباید با هم در چادری بمانند، مگر آنكه غیر از آن دو نیز با آنان باشد ـ تا این كه قربانى به قربانگاه برسد.

روایت چهارم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُ (عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ) عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ وَقَعَ عَلَى امْرَأَتِهِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَالَ إِنْ كَانَ جَاهِلًا فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ جَاهِلًا فَعَلَيْهِ سَوْقُ بَدَنَةٍ وَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا انْتَهَى إِلَى الْمَكَانِ الَّذِي وَقَعَ بِهَا فُرِّقَ مَحْمِلَاهُمَا فَلَمْ يَجْتَمِعَا فِي خِبَاءٍ وَاحِدٍ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَعَهُمَا غَيْرُهُمَا حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ.[23]

«معاویة بن عمار» در این روایت صحیحه می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) درباره مرد محرمى پرسیدم كه با همسرش نزديكى کرده است. فرمود: اگر از مسئله آگاه نبوده، چيزى بر او نيست، ولی اگر آگاه بود بر اوست كه یک شتر براى قربانى ببرد و در سال آينده حج انجام دهد، پس وقتى به آن مكانى كه در آن نزديكى نموده بود، برسد محمل آن دو از هم جدا مى‌شود و باهم در يك خيمه نخواهند بود، مگر اين‌كه فرد ديگرى نيز با آن دو باشد تا هنگامى كه قربانى به محلش برسد.

با توجه به اختلاف موجود در روایات نسبت به پایان تفریق و نیز مشکل بودن فهم مقصود از افتراق یا تفریق، یک احتمال این است که علم آن را به خود ائمه واگذار کنیم و مانند حضرت امام حکم به وجوب یا استحباب نکنیم و سکوت کنیم و یا ارشادی بدانیم که وظیفه آنهاست که به گونه ای عمل کنند که مطمئن شوند این گناه تکرار نمی شود .

غفر الله لنا و لکم ان شاء‌ الله

 


[8] مقرر: شاید بتوان عبارت‌های: «حَتَّى يَقْضِيَا الْمَنَاسِكَ» یا «حَتَّى يَقْضِيَا نُسُكَهُمَا» در احادیث دوم، نهم و پانزدهم این باب را که پس از حکم به تفریق بیان شده‌اند، به عنوان دلیل خاص بر وجوب اتمام اعمال دانست، همان طور که مرحوم آیت الله خویی به آنها تمسک نموده است. ر. ک: موسوعة الإمام الخوئی، السید أبوالقاسم الخوئی (1413 ق)، ج28، ص365.
[14] ر. ک: مناسک حج، امام خمینی (محشی)، ص189 ادامه حاشیه 3 در صفحه قبل و حاشیه یک، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[15] یک نظر متفاوت هم از آیت الله فاضل نقل شده که می‌فرماید: «باید یک شتر و در صورت عجز یک گاو کفاره بدهد» (مناسک حج، امام خمینی (محشی)، ص189 ادامه حاشیه 3 در صفحه قبل)؛ ولی ظاهرا به اشتباه نقل شده است و باید به جای گاو، گوسفند باشد. (ر. ک: تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة ـ الحج، محمد الفاضل اللنکرانی (1428 ق)، ج3، ص410).
[16] مناسک حج، امام خمینی (محشی)، ص189 حاشیه یک، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[17] مناسک حج، امام خمینی (محشی)، ص189 ادامه حاشیه 2، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo