< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

99/08/05

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقیراز ناکامی‌های دنیوی اولیای الهی (2)

وَ ارزُقني فَوزَ المَعاد.[1]

در تبیین این فراز نورانی اشاره شد که آیات و روایات فراوانی به روشنی دلالت دارند که اسلام دین دنیا و آخرت است. یعنی اگر جامعه اسلامی به وظایف دینی خود عمل کند، هم کامیابی دنیا نصیب او خواهد شد و هم کامیابی آخرت.

بر این اساس، هر کس بهتر به وظایف دینی خود عمل کند، سعادتمندتر است، این در حالی است که می‌بینیم زندگی اولیای الهی بویژه اهل‌بیت(علیهم‌السلام) که از همه بهتر به وظایف خود عمل می‌نمودند، توأم با مشقت و بلا بوده است. آیا این دو مطلب با هم تنافی ندارند؟

در پاسخ این پرسش اشاره شد که از دو زاویه می‌توانیم این مسئله را تبیین کنیم:

یک زاویه، تفاوت مفهوم کامیابی و ناکامی اولیای الهی با غیر ایشان از اهل بلا و مصیبت است. در جسله پیشین توضیح دادیم که بلاها و مصیبت‌هایی که در این دنیا به اولیای الهی می‌رسد، مصداق ناکامی نیست، بلکه در حقیقت زمینه فراهم آمدن سعادت اخروی آنهاست، از این رو، در زیارت اربعین سید الشهدا (علیه‌السلام) شهادت ایشان که اوج سختی و مصیبت است، کرامت و سعادت دانسته شده است.

این مقام، مقامی است که موجب شد در میان ائمه(علیهم‌السلام) چندین ویژگی به ایشان اختصاص یابد. محمد بن مسلم از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) نقل کرده که فرمودند:

إنَّ اللّهَ تَعالى عَوَّضَ الحُسَينَ(علیه‌السلام) مِن قَتلِهِ أن جَعَلَ‌ الإِمامَةَ في‌ ذُرِّيَّتِهِ‌، وَ الشِّفاءَ في تُربَتِهِ، و إجابَةَ الدُّعاءِ عِندَ قَبرِهِ، و لا تُعَدُّ أيّامُ زائِريهِ جائِيا وراجِعا مِن عُمُرِهِ.[2]

خداوند متعال، در عوض كشته شدن حسين(علیه‌السلام)، امامت را در نسل او، و شفا را در خاك مرقد او، و اجابت دعا را نزد قبر او قرار داد و مدّت زمان زيارت زائرانش در رفتن و باز گشتن، از عمرشان حساب نمى‌شود.

از همین باب است که از نگاه سیّد بن طاوس، اگر لزوم پيروى از فرمان قرآن و سنّت نبود، اظهار محبّت نسبت به اهل بیت(علیهم‌السلام) ايجاب مى‌كرد كه به دليل منزلت والايى كه به واسطه شهادت، نصیب امام حسین(علیه‌السلام) شد، اظهار مسرّت و شادمانى كنيم. وى مى‌نويسد:

اگر نبود كه پوشيدن لباس سوگوارى و مصيبت، به خاطر از ميان رفتن نشانه‌هاى هدايت و تأسيس پايه‌هاى گم‌راهى، و تأسّف بر سعادتى كه از دست داديم و افسوس بر چنين شهادتى، پيروى كردن از فرمان قرآن و سنّت است، ما در برابر آن نعمت بزرگ، لباس شادى و خوش‌حالى مى‌پوشيديم، ولی چون در بى‌تابى و سوگوارى، خشنودىِ صاحب روز معاد نيز هست و نيكان در آن، غرضى دارند، ما لباس عزا پوشيديم و همواره اشك ريختيم و به چشم‌هايمان گفتيم: «همواره بگِرييد» و به دل‌هايمان گفتيم: «همانند زنانِ جوان از دست داده، ماتم بگيريد».[3]

بحث فقهی

موضوع: تروک احرام: آمیزش در احرام حج (3)

یادآوری

بحث در مسئله دوم از مسائل مربوط به تروک احرام بود، یعنی آنجا که از روی علم و عمد در احرام حج، با همسرش آمیزش کند.

حضرت امام برای فرضی که پیش از وقوف در عرفات یا پس از آن و قبل از وقوف در مشعر، چنین عملی انجام شود، چهار حکم بیان نمود. اولین حکم، بطلان حج بود که عرض کردیم، تعبیر دقیق‌تر فساد حج است که در روایات و کلام بسیاری از بزرگان به کار رفته است.

ممکن است، گفته شود مقصود از فساد، همان بطلان و عدم صحت است، چه اینکه در برخی روایات آمده است: «الرَّفَثُ فَسَادُ الْحَجِّ»؛[4] ولی اشاره شد که با توجه به چند قرینه می‌گوییم مقصود، فساد به معنای نفی کمال است نه نفی صحت.

قرائن حمل فساد بر نفی کمال

چند قرینه وجود دارد بر این که مقصود از «فساد» در اینجا «نفی کمال» است نه «نفی صحت».

قرینه اول

روایاتی که دلالت دارند حج اول او حجة الاسلام است و حج دوم، حج عقوبتی است نه حج قضا. مثل صحیحه زرارة که قبلا آن را خوانده بودیم. می‌فرماید:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مُحْرِمٍ غَشِيَ امْرَأَتَهُ وَ هِيَ مُحْرِمَةٌ قَالَ جَاهِلَيْنِ أَوْ عَالِمَيْنِ قُلْتُ أَجِبْنِي فِي الْوَجْهَيْنِ جَمِيعاً قَالَ إِنْ كَانَا جَاهِلَيْنِ اسْتَغْفَرَا رَبَّهُمَا وَ مَضَيَا عَلَى حَجِّهِمَا وَ لَيْسَ عَلَيْهِمَا شَيْ‌ءٌ وَ إِنْ كَانَا عَالِمَيْنِ فُرِّقَ بَيْنَهُمَا مِنَ الْمَكَانِ الَّذِي أَحْدَثَا فِيهِ وَ عَلَيْهِمَا بَدَنَةٌ وَ عَلَيْهِمَا الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا بَلَغَا الْمَكَانَ الَّذِي أَحْدَثَا فِيهِ فُرِّقَ بَيْنَهُمَا حَتَّى يَقْضِيَا نُسُكَهُمَا وَ يَرْجِعَا إِلَى الْمَكَانِ الَّذِي أَصَابَا فِيهِ مَا أَصَابَا قُلْتُ فَأَيُّ الْحَجَّتَيْنِ لَهُمَا قَالَ الْأُولَى الَّتِي أَحْدَثَا فِيهَا مَا أَحْدَثَا وَ الْأُخْرَى عَلَيْهِمَا عُقُوبَةٌ.[5]

«زرارة» می‌گوید: از ایشان(علیه‌السلام) در باره محرمی پرسيدم که با همسر محرمه‌اش آمیزش کرده است. فرمود: جاهل بوده‌اند یا [حرام بودن این کار را] می‌دانسته‌اند؟ گفتم: هر دو صورت را پاسخ دهيد. فرمود: اگر ناآگاهانه اين كار را انجام داده‌اند از پروردگارشان طلب آمرزش كنند و بر همان حج خود باقى مى‌مانند و چيزى بر عهده آنها نيست، ولی اگر آگاهانه انجام داده‌اند، از همان مکانی كه مرتکب آن كار شده‌اند، میان‌شان جدایی صورت می‌گیرد و بر عهده [هر یک از] آنهاست که یک شتر قربانی کنند و بر عهده آنهاست که سال آينده حج انجام دهند، پس [در حج دوم نیز] هرگاه به مكانی كه آن كار را انجام داده‌اند، رسیدند بين آنها جدايى مى‌افتد تا مناسكشان را به پايان برسانند و به همان مكانى كه آن كار را انجام داده بودند، بازگردند. گفتم: كدام حج براى آنها حساب مى‌شود؟ فرمود: حج اولى كه در آن، آن كار را كرده بودند، و حج ديگر به عنوان عقوبت بر آنهاست.

شاهد، بخش پایانی این روایت است که تصریح می‌کند حج اولی که فاسد شده، حجی است که برای آنها حساب می‌شود و حج دوم، عقوبت است، اگر فساد به معنای فساد حقیقی و نفی صحت بود، حج اول نباید به شمار می‌آمد و حج دوم، قضای آن محسوب می‌شد.

همچنین این روایت:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُوتُ فَيُوصِي بِحَجَّةٍ فَيُعْطَى رَجُلٌ دَرَاهِمَ يَحُجُّ بِهَا عَنْهُ فَيَمُوتُ قَبْلَ أَنْ يَحُجَّ ثُمَّ أُعْطِيَ الدَّرَاهِمُ غَيْرَهُ فَقَالَ إِنْ مَاتَ فِي الطَّرِيقِ أَوْ بِمَكَّةَ قَبْلَ أَنْ يَقْضِيَ مَنَاسِكَهُ فَإِنَّهُ يُجْزِي عَنِ الْأَوَّلِ قُلْتُ فَإِنِ ابْتُلِيَ بِشَيْ‌ءٍ يُفْسِدُ عَلَيْهِ حَجَّهُ حَتَّى يَصِيرَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ أَ يُجْزِي عَنِ الْأَوَّلِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ لِأَنَّ الْأَجِيرَ ضَامِنٌ لِلْحَجِّ قَالَ نَعَمْ.[6]

برخی «اسحاق بن عمار» را فطحی مذهب دانسته و روایت را موثقه می‌دانند ولی به نظر ما وی «اسحاق بن عمار الصیرفی» است که «علی التحقیق» امامی و ثقه است، بنا بر این، روایت صحیحه است. وی می‌گوید:

از امام(علیه‌السلام) در باره مردى پرسیدم که از دنیا رفته و وصيّت کرده كه حجّى از جانب او انجام شود. پس به فردى چند درهم مى‌دهند كه به نيابت از او حج را انجام دهد، اما او پيش از انجام حج از دنيا مى‌رود. سپس درهم‌ها را به فرد ديگرى مى‌دهند. [وظيفه چيست‌؟] فرمود: اگر نايب در راه يا در مكّه پيش از انجام اعمال حج بميرد، همان برای میت نخستين كفايت مى‌كند. گفتم: اگر گرفتار مشكلى شود كه حج او فاسد شود و حجّى در سال آينده به عهده او بيايد، آيا باز از میت اول، كفايت مى‌كند؟ فرمود: آرى. گفتم: چون اجير ضامن حج است‌؟ فرمود: آرى.

از اینکه حج فاسد برای میت اول کفایت می‌کند، معلوم می‌شود آن حج فاسد، باطل نبوده بلکه نقص داشته که با کفاره و حج سال آینده جبران می‌گردد.

قرینه دوم

گاهی فساد در موردی به کار رفته که فقها بر صحت آن اتفاق نظر دارند، در این موارد قطعا فساد در نفی کمال به کار رفته است، مانند صحیحه «حمران بن اعین»:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ كَانَ عَلَيْهِ طَوَافُ النِّسَاءِ وَحْدَهُ فَطَافَ مِنْهُ خَمْسَةَ أَشْوَاطٍ ثُمَّ غَمَزَهُ بَطْنُهُ فَخَافَ أَنْ يَبْدُرَهُ فَخَرَجَ إِلَى مَنْزِلِهِ فَنَقَضَ ثُمَّ غَشِيَ جَارِيَتَهُ قَالَ يَغْتَسِلُ ثُمَّ يَرْجِعُ فَيَطُوفُ بِالْبَيْتِ طَوَافَيْنِ تَمَامَ مَا كَانَ قَدْ بَقِيَ عَلَيْهِ مِنْ طَوَافِهِ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ لَا يَعُودُ وَ إِنْ كَانَ طَافَ طَوَافَ النِّسَاءِ فَطَافَ مِنْهُ ثَلَاثَةَ أَشْوَاطٍ ثُمَّ خَرَجَ فَغَشِيَ فَقَدْ أَفْسَدَ حَجَّهُ وَ عَلَيْهِ بَدَنَةٌ وَ يَغْتَسِلُ ثُمَّ يَعُودُ فَيَطُوفُ أُسْبُوعاً.[7]

«حمران» می‌گوید: از امام باقر(علیه‌السلام) در باره مردی پرسیدم که [از اعمال حج یا عمره مفرده] فقط طواف نساء بر عهده اوست و او پس از انجام پنج شوط از آن، دچار دل درد می‌گردد. از ترس اینکه خودش را نجس نکند [طواف را رها کرده و] به منزلش می‌رود و قضاء حاجت می‌کند و با کنیزش نیز آمیزش می‌کند [تکلیف او چیست؟] فرمود: غسل کند و باز گردد و دو شوط دیگر از آنچه از طوافش باقی مانده بود را به جا آورد و استغفار کند و چنین کاری را تکرار نکند؛ ولی اگر پس از انجام سه شوط از طواف نساء بیرون رود و جماع کند، حج او باطل می‌شود و باید شتری نیز کفاره دهد و باید غسل کند، سپس برگردد و هفت شوط طواف نساء را نیز به جا آورد.

آمیزش در اثنای طواف نساء در احرام حج، قطعا پس از وقوف در مشعر است و بر اساس روایات معتبر، همه فقها آمیزش در چنین فرضی را موجب فساد حج نمی‌دانند، از این رو باید عبارت «فقد أفسد حجه» را که در این روایت بیان شده است، بر نفی کمال حمل نمود نه نفی صحت.

همچنین است، مفهوم فساد در روایتی که در جلسه پیشین به عنوان دلیل دوم فساد خوانده شد.

قرینه سوم

قرینه سوم، همین حکم به وجوب اتمام مناسک است که همه فقها آن را بیان کرده‌اند. اگر فساد در اینجا به معنای بطلان و نفی صحت بود، اتمام مناسک معنا نداشت. پس حکم به وجوب اتمام، یعنی حج ناقص است و قابل ترمیم.

قرینه چهارم

روایتی که دلالت می‌کند حج پس از دادن کفاره، صحیح است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ أَنَّهُ سَأَلَ الصَّادِقَ ع عَنْ رَجُلٍ وَاقَعَ امْرَأَتَهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَالَ عَلَيْهِ جَزُورٌ كَوْمَاءُ فَقَالَ لَا يَقْدِرُ فَقَالَ يَنْبَغِي لِأَصْحَابِهِ أَنْ يَجْمَعُوا لَهُ وَ لَا يُفْسِدُوا حَجَّهُ.[8]

شیخ صدوق به اسنادش از «ابو بصیر» نقل می‌کند که:

وی از امام صادق(علیه‌السلام) در باره مردی پرسید که در حال احرام با همسرش آمیزش کرده است. فرمود: بر عهده او یک شتر درشت کوهان است. ابو بصیر گفت: وی توانایی آن را ندارد. فرمود: شایسته است که همراهانش به کمک او گرد آیند و نگذارند حج او فاسد گردد.

ظاهر این روایت این است که حج پس از ادای کفاره، فاسد نیست، پس وقتی در روایات دیگر، حکم به فساد می‌شود، باید آن را بر فساد غیر حقیقی حمل کنیم.

بنا بر این، با در نظر داشتن این قرائن، مفهوم فساد در این بحث را فساد نسبی می‌دانیم نه حقیقی، در نتیجه ما نیز همان تعبیری را به کار می‌بریم که در روایات به کار رفته است و می‌گوییم: حج کسی که پیش از وقوف در مشعر، این عمل را عامدا و عالما انجام دهد، فاسد است، به این معنا که نقصان دارد و با ادای کفاره کامل می‌شود و علاوه بر اینکه باید اعمال آن را به پایان برساند، باید در سال آینده نیز به عنوان عقوبت حج دیگری انجام دهد.

بر این اساس، معلوم می شود نه تعبیر «بطلان» که حضرت امام در تحریر الوسیلة به کار برد، دقیق است و نه تعبیر «صحت» یا «عدم فساد» که برخی از مراجع فعلی در حاشیه مناسک حج به کار برده‌اند. آیت الله سبحانی در حاشیه مسئله 316 می‌فرماید:

اگر وقوع تا قبل از وقوف مشعر واقع شود، احکام چهارگانه مترتب است: الف) حج او صحیح است، ولی به شرحی که می آید هم عقوبت و هم کفاره دارد... .[9]

همچنین آیت الله زنجانی می‌فرماید:

در هیچ یک از دو صورت (یعنی آمیزش قبل از وقوف در عرفات و آمیزش پس از آن و پیش از وقوف در مشعر)، حج، فاسد نمی‌شود، لیکن سه امر واجب می گردد... .[10]

طبق روایات، چنین حجی فاسد است و نباید بگوییم صحیح است یا فاسد نیست، بلکه می‌گوییم فاسد است، اما فساد به معنای فساد حقیقی نیست.

غفر الله لنا و لکم ان شاء‌ الله


[3] «و لولا امتثال أمر السنة و الكتاب، في لبس شعار الجزع و المصاب، لأجل ما طمس من أعلام الهداية، و أسس من أركان الغوایة، و تأسفاً على ما فاتنا من تلك السعادة، و تلهفاً على أمثال تلك الشهادة، و إلا كنا قد لبسنا لتلك النعمة الكبرى أثواب المسرة و البشری. و حيث أن في الجزع رضىً لسلطان المعاد، و غرضاً لأبرار العباد، فها نحن قد لبسنا سربال الجزوع، و آنسنا بإرسال الدموع، و قلنا للعيون: «جودی بتواتر البكاء»، و للقلوب: «جدی جد ثواكل النساء». الملهوف، السید بن طاووس الحلی (664 ق)، ص83.
[9] مناسک حج، امام خمینی (محشی)، ص189 ادامه حاشیه 3 در صفحه قبل، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[10] مناسک حج، امام خمینی (محشی)، ص189 ادامه حاشیه 3 در صفحه قبل، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo