< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

98/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقینشانه بیماری قلب (2)

وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[1]

صحبت در تبیین ویژگی‌های عباد صالح خدا بود،‌ بندگانی که از صلاح قلب و سلامتی دل برخوردار هستند. نقطه مقابل این افراد، بیماران معنوی هستند. بیماری قلب نیز مانند سلامتی آن، نشانه‌هایی دارد که در جلسه قبل، مورد اشاره قرار گرفت.

مهم‌ترین نشانه بیماری دل این است که انسان ظرفیت پذیرش حق از او سلب می‌شود. یعنی در اثر کارهای زشتی که انجام داده است، نه تنها ظرفیت پذیرش حق را ندارد؛ بلکه از حق نفرت پیدا می‌کند. این افراد به تعبیر قرآن کریم، دچار «ضیق صدر» می‌شوند:

﴿... وَ مَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِى ٱلسَّمَاءِ﴾.[2]

و هر کس را که بخواهد گمراه کند، سینه‌اش را سخت، تنگ می‌دارد گویی در آسمان بالا می‌رود.

امام صادق(علیه‌السلام) نیز طبق نقل، می‌فرماید:

و إذا لَم يُرِدِ اللَّهُ بِعَبدٍ خَيراً وَكَلَهُ إلى‌ نَفسِهِ و كانَ صَدرُهُ ضَيِّقاً حَرَجاً، فَإِن جَرى‌ عَلى‌ لِسانِهِ حَقٌّ لَم يَعقِد قَلبَهُ عَلَيهِ، و إذا لَم يَعقِد قَلبَهُ عَلَيهِ لَم يُعطِهِ اللَّهُ العَمَلَ بِه‌.[3]

و هرگاه خداوند برای بنده‌ای خیر نخواهد، او را به خودش واگذارد و سینه‌اش سخت، تنگ شود، به طوری که اگر بر زبانش حقّی جاری شود، دل به آن نبندد و چون به آن دل نبسته، خداوند توفیق عمل به آن را به او ندهد.

ممکن است کسی که مبتلا به بیماری «ضیق صدر» شده، حق را به زبان بگوید، ولی در باطن از آن متنفر است و آن را باور ندارد، از این رو، نمی‌تواند به آن عمل کند.

بالاتر از عدم پذیرش حق و تنفر از آن، این است که قلب در اثر آلودگی‌های روانی، تمایل به پذیرش باطل پیدا می‌کند. این احساس را قرآن کریم، «شرح صدر کفری» نامیده است:

﴿مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَـٰنِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالاْءِيْمَانَ وَ لَـٰكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ ٱللَّهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾.[4]

هر کس پس از ایمان به خدا کفر ورزد ـ به جز آنکه وادار به کفرگویی شده‌ ولی دلش به ایمان آرام است؛ یعنی آن کسانی که کفر را با سینه باز پذیرفته ـ مورد خشم الهی‌اند و عذابی سترگ خواهند داشت.

هنگامی که ظرفیت دل برای پذیرش باطل به تناسب آلودگی‌های آن، افزایش یابد، روشن‌ترین حقایق را انکار می‌کند به جای ایمان به حق، به باطل ایمان می‌آورد:

﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا بِالْبَاطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللَّهِ أُولٰئِكَ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ﴾.[5]

و آنان که به باطل ایمان آورده و به خداوند کفر ورزیده‌اند، زیانکارند.

دوری از حق و تمایل به باطل، موجب می‌شود انسان به مرحله‌ای برسد که از یاد خدا هم نفرت داشته باشد:

﴿وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُون‌﴾.[6]

و چون خداوند به یکتایی یاد شود، دل‌های آنان که به آخرت ایمان ندارند، متنفر می‌شود و چون جز او را [که به پرستش گرفته‌اند] نام بَرند، ناگهان شاد می‌شوند.

بحث فقهی

موضوع: تروک احرام ـ لمس النساء

یادآوری

بحث در دومین مورد از مصادیق تروک احرام، یعنی زنان بود. در جلسات قبل، مباحث مربوط به جماع، تقبیل و نظر بیان شد. پیش از ورود به فرع بعدی یعنی حکم لمس زنان در حال احرام، تتمه‌ای را راجع به کفاره نگاه به اجنبیه در صورتی که همراه امناء باشد، بیان می‌کنیم.

تتمه کفاره نظر به اجنبیه در حال احرام

اگر مُحرم از روی شهوت به زنی غیر از همسر خودش نگاه کند و انزال شود، همه می‌گویند کفاره دارد، اما در اینکه کفاره آن چیست، اختلاف نظر بود.

نظر مشهور فقها این بود که ثروتمند باید یک شتر، متوسط یک گاو و‌ فقیر یک گوسفند بدهد.

حضرت امام فرمود: احتياط آن است كه در صورت امكان، یک شتر كفاره بدهد وگرنه یک گاو و اگر آن هم ممكن نباشد، یک گوسفند.

آیت الله زنجانی در حاشیه مناسک حج حضرت امام فرمود:

اگر به غیر همسر خود نگاه کند ـ با شهوت یا بی‌شهوت ـ و انزالش شود، اگر به دست و پای او و مانند آن نگاه کرده، یک شتر یا گاو و اگر نمی‌تواند یک گوسفند قربانی کند و اگر به ساق و عورت و مانند آن نگاه کرده، چنانچه ثروتمند است یک شتر و اگر متوسط الحال است یک گاو و اگر فقیر است یک گوسفند قربانی کند.[7]

در واقع، ایشان میان روایات جمع‌بندی نکرده است، بلکه به هر روایتی در جای خود فتوا داده است؛ ولی اشکال آن این بود که لازمه این فتوا این است که در برخی صور، کفاره نگاه کردن به عورت اجنبیه کمتر از نگاه به سایر قسمت‌های بدن او می‌شود.

از نظر ما، احتیاط حضرت امام بجا است و با هیچ یک از روایات منافاتی ندارد.

کفاره لمس نساء در حال احرام

در این فرع حکم لمس و دست زدن به بدن همسر و در آغوش گرفتن او و مانند آن بررسی می‌شود. حضرت امام در پایان مسئله سوم از مسائل تروک احرام و پس از بیان کفاره تقبیل و نظر می‌فرماید:

لو لامسها بشهوة فأمنى فعليه الكفارة، و الأحوط بدنة و كفاية الشاة لا تخلو من قوة، و إن لم يمن فكفارته شاة.[8]

اگر از روى شهوت او [زنی] را لمس كند و از او منى بيايد، كفاره بر عهده اوست و احتياط مستحب آن است که کفاره آن، یک شتر است، اگر چه کافی بودن یک گوسفند نیز خالى از قوت نيست؛ ولی اگر منى بيرون نيايد كفاره‌اش یک گوسفند است.

بنابراین، از نظر ایشان کفاره لمس با شهوت یک گوسفند است، چه با امناء و چه بدون آن، البته در صورت امناء احتیاط مستحب قربانی کردن شتر است. ایشان حکم لمس بدون شهوت را بیان ننموده است، ولی در ادامه می‌خوانیم که نصاً و فتویً لمس بدون شهوت مطلقا کفاره ندارد.

نظر آیت الله خویی در این باره چنین است:

لا يجوز للمحرم أن يمس زوجته عن شهوة، فإن فعل ذلك لزمته كفّارة، فإذا لم يكن المس عن شهوة فلا شي‌ء عليه.[9]

برای مُحرم جایز نیست که همسرش را از روی شهوت لمس کند، پس اگر چنین کرد باید کفاره بدهد؛ ولی اگر لمس او به قصد شهوت نباشد کفاره‌ای ندارد.

بنابراین، ایشان نیز ملاک وجوب کفاره را به قصد شهوت بودن لمس دانسته است، البته ایشان در متن مسئله، نوع کفاره را مشخص ننموده است.

نظر مراجع تقلید زنده را ذیل نظر حضرت امام در مناسک حج می‌بینیم. ایشان در مسئله 322 می‌فرماید:

اگر کسی با زن دست‌بازی کند به شهوت و انزالش نشود، یک گوسفند کفاره آن است و اگر انزالش شود احتیاط آن است که یک شتر کفاره بدهد، اگر چه کفایت گوسفند خالی از قوت نیست.[10]

آیت الله سبحانی در حاشیه این مسئله می‌فرماید:

[اگر به شهوت دست بزند] کفاره آن یک گوسفند است خواه منی از او خارج شود یا نشود و اگر بدون شهوت دست بزند کفاره ندارد هر چند حالتی پیش آید که منی از او خارج شود.[11]

آیت الله سیستانی نیز می‌فرماید:

اگر زن خود را با شهوت لمس نماید یا بلند کند یا در آغوش بگیرد باید یک گوسفند کفاره بدهد چه انزال شود چه نشود و اگر بدون شهوت باشد کفاره ندارد.[12]

بنابراین، این دو بزرگوار احتیاط مستحب بودن قربانی کردن یک شتر را که حضرت امام فرمود، نپذیرفته‌اند، بر خلاف آیت الله صافی که فتوا داده که باید یک شتر کفاره دهد و بر خلاف آیت الله مکارم و آیت الله نوری که آن را احتیاط واجب دانسته‌اند.[13]

صاحب ریاض در ابتدای تبیین این مسئله و پس از بیان عدم اختلاف در کفاره نداشتن لمس بدون شهوت، وجوب یک گوسفند را به عنوان کفاره لمس با شهوت، نظر اکثر فقها دانسته است:

و لو مسّها أي أهله بغير شهوة فلا شي‌ء عليه و إن أمنى، بلا خلاف فتوًى و نصاً. و إن مسّها بشهوة ف‌ عليه شاة مطلقاً أمنى أو لم يمن وفاقاً للأكثر.[14]

اگر او، یعنی همسرش را بدون قصد شهوت لمس کند، کفاره‌ای ندارد، هرچند انزال شود. در این مطلب هم به لحاظ فتوا و هم به لحاظ روایات، اختلافی نیست. و اگر او را به قصد شهوت لمس کند، باید یک گوسفند قربانی کند، مطلقا، انزال شود یا نشود، این قول، موافق نظر اکثر فقها است.

و در ادامه و هنگام جمع‌بندی روایات، بالاتر از این را مطرح نموده است، ایشان معتقد است که ضعف سندی روایت مستند قول اکثر ـ که در ادامه آن را می‌خوانیم ـ با وجود شهرت، جبران می‌گردد. شهرت عظیمی که آن را نزدیک به اجماع دانسته است، از این رو، در باره قول مخالف می‌نویسد:

هو قوي متين، لولا جبر ضعف الخبر بالشهرة العظيمة التي تكاد تبلغ الإجماع.[15]

این قول، قوی و متین بود، اگر ضعف روایت با شهرت عظیمی که نزدیک است به اجماع برسد، جبران نمی‌شد.

صاحب جواهر نیز این قول را که کفاره لمس با شهوت، حتی در صورت عدم امناء یک گوسفند است، قول اکثر بلکه مشهور فقها دانسته است.[16]

مستند قول مشهور

برای اثبات قول مشهور به چندین روایت استناد شده است که در اینجا سه مورد از آنها را می‌خوانیم:

یک. صحیحه «مسمع ابو سیار»

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ أَبِي سَيَّارٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا أَبَا سَيَّارٍ إِنَّ حَالَ الْمُحْرِمِ ضَيِّقَةٌ إِلَى أَنْ قَالَ وَ مَنْ مَسَّ امْرَأَتَهُ بِيَدِهِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ عَلَى شَهْوَةٍ فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى امْرَأَتِهِ نَظَرَ شَهْوَةٍ فَأَمْنَى فَعَلَيْهِ جَزُورٌ وَ مَنْ مَسَّ امْرَأَتَهُ أَوْ لَازَمَهَا عَنْ غَيْرِ شَهْوَةٍ فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ.[17]

در این روایت صحیحه، «مسمع ابو سیار» می‌گوید:

امام صادق(علیه‌السلام) به من فرمود: اى ابا سيّار! حكم مُحرم سخت است... هر مُحرمی که به همسرش از روی شهوت دست بزند، باید یک گوسفند قربانی کند و هر [مُحرمی] که به همسرش از روی شهوت نگاه کند و منی از او خارج شود، بر عهده او یک شتر است و هر [مُحرمی] که همسرش را بدون شهوت لمس کند یا او را در آغوش گیرد، چیزی بر او نیست.

در این روایت تصریح شده است که کفاره مس از روی شهوت، یک گوسفند است و مس بدون شهوت، کفاره ندارد.

دو. صحیحه «حلبی»

صاحب وسائل این صحیحه را تقطیع نموده است و بخشی از آن را به عنوان حدیث دوم از باب هفدهم ابواب «کفارات الاستمتاع فی الاحرام» آورده که در بحث تقبیل آن را خواندیم و بخشی دیگر را به عنوان حدیث اول از باب هجدهم همین باب ذکر نموده است. ما با ترکیب نمودن این دو بخش، متن کامل آن را می‌آوریم:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يَضَعُ يَدَهُ مِنْ غَيْرِ شَهْوَةٍ عَلَى امْرَأَتِهِ قَالَ نَعَمْ يُصْلِحُ عَلَيْهَا خِمَارَهَا وَ يُصْلِحُ عَلَيْهَا ثَوْبَهَا وَ مَحْمِلَهَا قُلْتُ أَ فَيَمَسُّهَا وَ هِيَ مُحْرِمَةٌ قَالَ نَعَمْ. قُلْتُ: الْمُحْرِمُ يَضَعُ يَدَهُ بِشَهْوَةٍ قَالَ يُهَرِيقُ دَمَ شَاةٍ قُلْتُ فَإِنْ قَبَّلَ قَالَ هَذَا أَشَدُّ يَنْحَرُ بَدَنَةً.[18]

راویان این حدیث همه از اجلّاء هستند. «حلبی» می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) پرسيدم: مُحرم مى‌تواند دستش را بدون شهوت به همسرش بزند؟ فرمود: آری، مى‌تواند روسری، لباس و محمل او را درست كند. گفتم: آيا مى‌تواند به همسر محرمش دست بزند؟ فرمود: آری. گفتم: می‌تواند با شهوت به او دست بزند؟ فرمود: بايد يک گوسفند قربانى كند. گفتم: اگر او را ببوسد چه‌؟ فرمود: اين سخت‌تر است، بايد یک شتر قربانى كند.

در این روایت نیز، هم از مس بدون شهوت سؤال شده است و هم از مس با شهوت و فقط در صورت دوم، یک گوسفند را به عنوان کفاره وضع نموده است.

سه. صحیحه «محمد بن مسلم»

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ حَمَلَ امْرَأَتَهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى قَالَ إِنْ كَانَ حَمَلَهَا أَوْ مَسَّهَا بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الشَّهْوَةِ فَأَمْنَى أَوْ لَمْ يُمْنِ أَمْذَى أَوْ لَمْ يُمْذِ فَعَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ فَإِنْ حَمَلَهَا أَوْ مَسَّهَا لِغَيْرِ شَهْوَةٍ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ.[19]

«محمد بن مسلم» در این روایت صحیحه[20] می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) در باره مرد مُحرمی پرسیدم كه همسر خود را [برای پایین آوردن از محمل] در آغوش گرفته است، سپس منى یا مذى از او تراويده است. فرمود: اگر او را با کمترین قصد شهوت حمل يا لمس كند، چه منى از او خارج شود يا نشود، و چه مذى از او بتراود يا نتراود، باید قربانی کند؛ ولی اگر او را بدون شهوت حمل یا مس نماید، منی یا مذی هم از او خارج شود، چیزی بر عهده او نیست.

گفتنی است، شیخ صدوق نیز شبیه این مضمون را به اسنادش از «محمد بن مسلم» روایت نموده است و در آن به جای «فَعَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ»، فرموده: «دَمُ شَاةٍ».[21] بنابراین، اگر مس به قصد شهوت باشد، باید یک گوسفند بدهد و اگر بدون شهوت باشد، کفاره‌ای ندارد.[22]

در این روایت نیز علاوه بر تفصیل میان مس به قصد شهوت و بدون آن، تصریح نموده که فرقی میان انزال و عدم انزال نیز نمی‌باشد.

روایت معارض

همان طور که ملاحظه شد دو روایت نخست، به لحاظ امناء و عدم آن اطلاق داشت، ولی در صحیحه پر بحثِ «معاویة بن عمار» که در فرع «تقبیل» قرائت شد، ثبوت کفاره در جایی دانسته شده که مس از روی شهوت و همراه امناء باشد. در این روایت آمده بود:

إِنْ حَمَلَهَا مِنْ غَيْرِ شَهْوَةٍ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ إِنْ حَمَلَهَا أَوْ مَسَّهَا بِشَهْوَةٍ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى فَعَلَيْهِ دَمٌ وَ قَالَ فِي الْمُحْرِمِ يَنْظُرُ إِلَى امْرَأَتِهِ أَوْ يُنْزِلُهَا بِشَهْوَةٍ حَتَّى يُنْزِلَ قَالَ عَلَيْهِ بَدَنَةٌ.[23]

اگر او را در حال احرام بدون شهوت در آغوش بگیرد و از او منى و يا مذى بيرون آيد، چيزى بر عهده او نيست، ولی اگر او را از روی شهوت در آغوش بگیرد يا لمس كند و منى و يا مذى از او بيرون آيد، بر عهده او یک قربانی است. همچنین در باره مُحرمی که از روی شهوت به همسرش نگاه کرده یا او را در آغوش گرفته تا اینکه انزال شده است، فرمود: بر عهده او یک شتر است.

همان طور که پیش از این اشاره شد، از نظر صاحب ریاض تقیید اطلاق دو صحیحه «مسمع» و «حلبی» با این روایت، متین است و در این صورت، مس از روی شهوت اگر همراه امناء باشد کفاره‌اش گوسفند است نه مطلقا. و اگر گفته شود: در روایت سوم، یعنی خبر «محمد بن مسلم» تصریح شده بود که فرقی میان امناء و عدم امناء نیست؛ می‌فرماید: سند آن ضعیف است؛ ولی در عین حال، ایشان معتقد است که چون ضعف سندش با شهرت فتوایی جبران می‌شود باید آن را بر این صحیحه، یعنی صحیحه «معاویة بن عمار» ترجیح دهیم. بنابراین، یا آن را طرح می‌کنیم یا حمل بر استحباب می‌کنیم یا حمل بر استمناء که وجه اخیر بهتر است.[24]

ولیکن به نظر ما ـ علاوه بر آنکه روایت «محمد بن مسلم» را صحیحه می‌دانیم ـ صحیحه «معاویة بن عمار» مشکل دلالی دارد و نمی‌توان بدان استناد نمود، زیرا:

اولاً به دلیل عطف امذاء بر امناء معلوم می‌شود که امناء دخالتی در حکم ندارد، چون امذاء حکم خاصی ندارد.

ثانیاً در این روایت برای مس از روی شهوتی که همراه امناء باشد دو کفاره بیان شده است، یک بار فرمود: «إِنْ حَمَلَهَا أَوْ مَسَّهَا بِشَهْوَةٍ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى فَعَلَيْهِ دَمٌ» که ظاهرش وجوب قربانی کردن گوسفند است و سپس در مورد مُحرمی که «يَنْظُرُ إِلَى امْرَأَتِهِ أَوْ يُنْزِلُهَا بِشَهْوَةٍ حَتَّى يُنْزِلَ» فرمود: «عَلَيْهِ بَدَنَةٌ»، یعنی یک شتر باید قربانی کند. با در نظر گرفتن هر دو فقره، معلوم می‌شود که فقره اخیر در این ظهور دارد که بیشتر شدن کفاره به خاطر امناء است نه اصل کفاره، به همین جهت، دلالتی بر مدخلیت امناء در وجوب کفاره ندارد.

در این صورت، جمع میان دو فقره این گونه است که در هر حال، اگر مس از روی شهوت باشد مطلقا کفاره دارد، ولی اگر مس شهوانی و بدون قصد امناء باشد و بی اختیار انزال شده باشد، گوسفند کافی است؛ و اگر مس شهوانی و به قصد امناء بوده باشد ـ چنانکه ظاهر «حتی یُنزل» چنین است ـ کفاره آن، یک شتر است.

برای حلّ تنافی این دو فقره دو راه حل دیگر نیز بیان شده که در ادامه می‌آید.

ثالثاً بر فرض ظهور این روایت بر دخیل بودن امناء، از ظهور آن به دلیل تصریح صحیحه «محمد بن مسلم» دست می‌کشیم، زیرا روشن است که صراحت بر ظهور مقدم است.

بر این اساس، ما نیز مانند مشهور، ملاک وجوب کفاره در مس را قصد شهوت و عدم آن می‌دانیم و در صورت اول، کفاره آن را یک گوسفند می‌دانیم، چه امنا صورت بگیرد چه نگیرد.

در پایان این بحث، به دو راه حل دیگر برای جمع میان دو فقره صحیحه «معاویة بن عمار» اشاره می‌گردد:

یک: فقره دوم بر استحباب حمل شود، یعنی در صورتی که مس از روی شهوت و همراه امناء باشد، واجب است یک گوسفند قربانی کند، اگر چه مستحب است یک شتر بدهد. این وجهی است که حضرت امام آن را پذیرفت، زیرا فرمود: «لو لامسها بشهوة فأمنى فعليه الكفارة، و الأحوط بدنة و كفاية الشاة لا تخلو من قوة».

دو: هر فقره بر ظاهرش حمل شود، بنابراین، طبق فقره اول، کفاره مس با شهوت و همراه امناء یک گوسفند است و بر اساس فقره دوم و طبق نسخه‌ای که با واو آمده است: (يَنْظُرُ إِلَى امْرَأَتِهِ وَ يُنْزِلُهَا)، اگر مس همراه نگاه کردن باشد و هر دو از روی شهوت و با امناء باشند، کفاره آن یک شتر است.

برخی هم معتقدند: هیچ یک از این راه حل‌ها عرفی نیست، بلکه میان دو فقره صحیحه «معاویة بن عمار» تنافی باقی است و در این صورت، این روایت خصوصا با توجه به تنافی‌ای که قبلا در بحث تقبیل میان صدر و ذیل آن گذشت، مجمل می‌شود و صحاح دیگر که ملاک کفاره را همان شهوت می‌دانستند مبیّن آن. بنابراین، صحاح دیگر که کفاره را یک گوسفند می‌دانستند، بدون معارض خواهند بود و این همان قول مشهور است.

کفاره ملاعبه با همسر در حال احرام

یکی از مصادیق استمتاع از زنان، ملاعبه است که حضرت امام متعرض آن نشده است؛ ولی برخی از آقایان حکم آن را نیز بیان کرده‌اند از جمله آیت الله خویی که در این باره می‌فرماید:

إذا لاعب المحرم امرأته حتّى يمني لزمته كفّارة بدنة.[25]

اگر مُحرم با همسرش ملاعبه کند تا انزال شود، باید یک شتر کفاره بدهد.

برخی از محشین مناسک حج نیز ذیل مسئله مسّ، حکم ملاعبه را مطرح نموده‌اند. آیت الله سیستانی می‌نویسد:

اگر با زن خود ملاعبه نماید و انزال شود باید یک شتر کفاره بدهد و اگر نمی‌تواند باید یک گوسفند کفاره بدهد.[26]

مقام معظم رهبری نیز می‌فرماید:

کفاره ملاعبه منتهی به امناء در حال احرام، یک شتر است.[27]

دلیل

دلیل این حکم، روایتی است که در باب 14 از «ابواب الاستمتاع فی الاحرام» آمده است. عنوان باب چنین است:

بَابُ أَنَّ مَنْ لَاعَبَ أَهْلَهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ حَتَّى يُنْزِلَ لَزِمَهُ بَدَنَةٌ دُونَ الْحَجِّ مِنْ قَابِلٍ.[28]

بابی در اینکه اگر مُحرم با همسرش ملاعبه کند تا انزال شود، باید شتری کفاره دهد، هرچند لازم نیست سال بعد، دو باره حج نماید.

متن تنها روایت این باب چنین است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَعْبَثُ بِأَهْلِهِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ حَتَّى يُمْنِيَ مِنْ غَيْرِ جِمَاعٍ أَوْ يَفْعَلُ ذَلِكَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ مَا ذَا عَلَيْهِمَا قَالَ عَلَيْهِمَا جَمِيعاً الْكَفَّارَةُ مِثْلُ مَا عَلَى الَّذِي يُجَامِعُ.[29]

این روایت صحیحه است. «عبد الرحمان بن حجاج» می‌گوید:

از امام کاظم(علیه‌السلام) در باره مرد مُحرمى پرسیدم که با همسر خود ملاعبه مى‌كند تا اینكه بدون آنکه نزدیکی کرده باشد، انزال شود یا مردی که این کار را در ماه رمضان انجام داده است، چه حكمى دارند؟ فرمود: بر هر دو كفاره‌ای مانند كفاره فردى است كه با همسرش آميزش مى‌كند.

صاحب وسائل پس از نقل این روایت، این مطلب را یادآور شده که همین روایت را کلینی نیز با دو سند و خود شیخ طوسی با سندی دیگر از امام صادق(علیه‌السلام) نقل کرده‌اند. همچنین برخی روایات باب هفتم بر عدم وجوب حج در سال آینده، دلالت دارد.

مقصود، این روایت صحیحه است که می‌فرماید:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ مُحْرِمٍ وَقَعَ عَلَى أَهْلِهِ فِيمَا دُونَ الْفَرْجِ قَالَ عَلَيْهِ بَدَنَةٌ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ ...[30]

«معاویة بن عمار» می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) در باره مرد مُحرمی پرسیدم که با همسرش بدون دخول، نزدیکی نموده است، فرمود: بر عهده او یک شتر است؛ ولی لازم نیست سال بعد دو باره حج انجام دهد...

غفر الله لنا و لکم إن شاء الله


[7] مناسک حج مطابق با فتاوای امام خمینی و مراجع، ص۱۹۲، حاشیه 2، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (۱۳۹۷ش).
[10] مناسک حج مطابق با فتاوای امام خمینی و مراجع، ص193، مسئله322، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (۱۳۹۷ش).
[11] مناسک حج مطابق با فتاوای امام خمینی و مراجع، ص193، حاشیه 1، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (۱۳۹۷ش).
[12] مناسک حج مطابق با فتاوای امام خمینی و مراجع، ص193، حاشیه 1، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (۱۳۹۷ش).
[13] ر. ک: مناسک حج مطابق با فتاوای امام خمینی و مراجع، ص193، حاشیه 2، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (۱۳۹۷ش).
[16] ر. ک: جواهر الكلام فی شرح شرائع الإسلام، محمد حسن النجفی (1226 ق)، ج20، ص389.. ایشان پس از ذکر روایات مستند قول مشهور می‌نویسد: «من هذه النصوص يعلم الوجه فيما ذكره المصنف و غيره بل الأكثر بل المشهور من أنه لو مسها بشهوة كان عليه شاة و لو لم يمن»
[20] تهذیب الأحکام، الشیخ الطوسی (460 ق)، ج5، ص326، ح33. در سند این روایت آمده است: شیخ طوسی به اسنادش از «موسی بن قاسم» که امامی، ثقه و جلیل است و او از «بطائنی» که از سران واقفیه است و او از «حماد بن عیسی» که از اصحاب اجماع است و او از «حریز بن عبدالله» که امامی، ثقه و جلیل است و او از «محمد بن مسلم» که از اصحاب اجماع است، نقل نموده است. بنابراین، همه راوایان غیر از «بطائنی» از اجلّا هستند، و چون راوی از «بطائنی»، «حماد» است، معلوم می‌شود که پیش از فساد مذهبش از وی روایت کرده است، به همین جهت، ضعف او در این سند مشکلی ایجاد نمی‌کند. افزون بر آنکه شیخ طوسی همین روایت را با این سند که هیچ مشکلی ندارد نیز نقل نموده است: «عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَلَاءٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم‌».
[22] گفتنی است که مورد همه این روایات، لمس همسر است و اشاره‌ای به غیر همسر نشده است، چه اینکه در اکثر فتاوا نیز چنین است؛ ولی در برخی از آنها لمس زنان به طور مطلق، مطرح شده است. شاید بتوان از طریق اولویت حکم مس اجنبیه را نیز مشخص نمود.
[26] مناسک حج مطابق با فتاوای امام خمینی و مراجع، ص193، حاشیه 1، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (۱۳۹۷ش).
[27] مناسک حج مطابق با فتاوای امام خمینی و مراجع، ص193، حاشیه 2، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (۱۳۹۷ش).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo