< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

98/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقینشانه سلامتی قلب (5)

وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[1]

در تبیین این فراز نورانی، اشاره شد که از خصوصیات بندگان صالح خدا، داشتن قلب سلیم است. همچنین گذشت که نشانه سلامتی قلب این است که از ادراکات و احساسات سودمند و سازنده برخوردار است و هر چه قلب انسان درک و احساس مفیدتری داشته باشد، صالح‌تر است.

تا کنون نمونه‌هایی از ادراکات حصولی و حضوری قلب را بیان نمودیم. اینک به چند نمونه از احساسات قلب سلیم نیز اشاره می‌گردد.

در میان احساسات سازنده و سودمند قلبی، اصلی‌ترین و مهم‌ترین آن، احساس تمایل به حق است. قلب سالم میل به جانبداری از حق دارد، هم حق می‌گوید و هم حق را از هر کسی می‌پذیرد.

این احساس در فرهنگ قرآن و حدیث «شرح صدر» نامیده می‌شود:

﴿فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ﴾.[2]

خداوند هر كس را كه بخواهد راهنمايى كند، دلش را براى [پذيرش] اسلام مى‌گشايد.

شرح صدر به معنای افزایش ظرفیت روحی برای احساساتی که وارد قلب می‌شود، در مقابل ضیق صدر که به معنای کم‌ظرفیتی و عدم گنجایش قلب است. در نهج البلاغه از امیر مؤمنان(علیه‌السلام) روایت شده که فرمود:

إنَّ هذِهِ القُلوبَ أوعِيَةٌ؛ فَخَيرُها أوعاها.[3]

این دل‌ها ظرف‌هایند و بهترین آن‌ها، جای‌گیرترینِ آن‌هاست.

در روایتی از امام صادق(علیه‌السلام) در تبیین شرح صدر اسلامی آمده که می‌فرماید:

إنَّ اللَّهَ إذا أرادَ بِعَبدٍ خَيراً شَرَحَ صَدرَهُ لِلإِسلامِ، فَإِذا أعطاهُ ذلِكَ أنطَقَ لِسانَهُ بِالحَقِّ وعَقَدَ قَلبَهُ عَلَيهِ فَعَمِلَ بِهِ، فَإِذا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ ذلِكَ تَمّ لَهُ إسلامُه‌.[4]

خداوند، هر گاه خیر بنده‌ای را بخواهد، ظرفیت اسلام‌پذیری‌اش را می‌افزاید و هر گاه این [نعمت‌] را به او دهد، زبانش را به حق گویا می‌سازد و دلش را بر آن گره می‌زند تا حق را به کار ‌بندد. پس هر گاه خداوند، این صفات را در او گرد آورد، اسلامش کامل است‌.

اسلام حق است، یعنی تسلیم شدن در برابر حق و مسلمان کامل کسی که کاملا تسلیم حق باشد.

در روایت دیگری از آن حضرت آمده:

إِنَ‌ القَلبَ‌ لَيَتَجَلجَلُ فِي‌ الجَوفِ‌ يَطلُبُ الحَقَّ فَإِذَا أَصَابَهُ اطمَأَنَّ وَ قَرَّ، ثُمَّ تَلَا... هذِهِ الآيَةَ: ﴿فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلام﴾[5] .[6]

همانا قلب در درون [آدمی‌] به دنبال حق می‌گردد و چون به آن رسید، آرام و قرار می‌گیرد. سپس حضرت این آیه را تلاوت کرد... «پس کسی را که خدا بخواهد هدایت کند سینه‌اش را برای [پذیرش] اسلام گشاده می‌سازد».

بحث فقهی

موضوع: تروک احرام ـ تقبیل النساء (5)

یادآوری

در مباحث تروک احرام، بحث در فرع دوم از فروع مربوط به حرمت زنان، یعنی بوسیدن آنان بود. در جلسات قبل، حکم تکلیفی آن را بررسی نمودیم و به این نتیجه رسیدیم که هر چند روایات، دلالت روشنی بر حرمت تقبیل ندارند ـ چون ملازمه‌ای میان حرمت و وضع کفاره در مواردی که بدون عنوان «کفاره» آمده، نیست ـ؛ ولی با در نظر گرفتن قول قدما مثل شیخ طوسی که آن را مطلقا حرام دانسته‌اند، ما به قدر متیقن آن اکتفا نموده و بوسیدن با قصد لذت یا بوسیدن همراه با خروج منی را حرام دانستیم.

حکم وضعی بوسیدن همسر در حال احرام

حضرت امام و برخی از فقها از جمله محشین تحریر الوسیلة، حکم تکلیفی و وضعی «تقبیل» را یک‌جا بیان کرده‌اند؛ ولی برخی، در اینجا حکم تکلیفی آن را بیان نموده و حکم وضعی آن را به بحث کفارات موکول کرده‌اند.

به نظر می‌رسد با توجه به اینکه روایات آنها یکی است و در واقع، از روایات مربوط به حکم وضعی، حکم تکلیفی آن استنباط شده است، بهتر است همین جا به بحث کفاره تقبیل در حال احرام نیز پرداخته شود.

نظر فقها

در این رابطه اختلاف نظر زیادی میان فقها مخصوصا فقهای معاصر وجود دارد. حضرت امام(رحمة‌الله‌علیه) در بخشی از مسئله سوم از مسائل مربوط به تروک احرام می‌فرماید:

لو قبّل امرأة بشهوة فكفارته بدنة، و إن كان بغير شهوة فشاة و إن كان الأحوط بدنة.[7]

اگر زنى را از روى شهوت ببوسد، كفاره‌اش یک شتر است، و اگر بدون شهوت باشد، یک گوسفند است. اگر چه احتياط یک شتر است.

ایشان حکم تقبیل را به طور مطلق مطرح نموده و میان تقبیل همسر، اجنبیه و محارم تفاوتی قائل نشده است.

آیت الله خویی که حکم تکلیفی و وضعی را در یک مسئله مطرح نموده، می‌فرماید:

لا يجوز للمحرم تقبيل زوجته عن شهوة، فلو قبّلها و خرج منه المني فعليه كفّارة بدنة أو جزور، و كذلك إذا لم يخرج منه المني على الأحوط، و أمّا إذا لم يكن التقبيل عن شهوة فكفارته شاة.[8]

برای مُحرم جایز نیست که همسرش را از روی شهوت ببوسد، پس اگر او را [از روی شهوت] بوسید و این کار موجب خروج منی شد، باید شتری را به عنوان کفاره بدهد، همچنین اگر موجب خروج منی نشود نیز بنا بر احتیاط باید چنین کند؛ ولی اگر بوسیدن از روی شهوت نباشد، کفاره آن یک گوسفند است.

از نظر ایشان بنا بر احتیاط، قید خروج منی تأثیری در نوع کفاره ندارد، از این رو، می‌توان گفت ایشان با حضرت امام، هم‌نظر است.

نظر فقهای معاصر زنده را از حاشیه مسئله 319 مناسک حج حضرت امام می‌خوانیم. متن این مسئله که دقیقا همان نظر ایشان در تحریر است، چنین است:

اگر زنی را از روی شهوت ببوسد،‌ کفاره آن یک شتر است و اگر بدون شهوت ببوسد کفاره آن یک گوسفند است و احتیاط مستحب آن است که یک شتر کفاره بدهد.[9]

آیت الله زنجانی میان موارد مختلف، تفصیل داده است و می‌فرماید:

اگر محرم، همسرش را با قصد لذت ببوسد کفاره آن یک شتر است، مگر این که عمل، بعد از اتمام سعی عمره یا حج تمتع باشد که گوسفند کافی است و اگر بدون قصد لذت ببوسد کفاره ندارد مگر منی خارج شود که باید یک گوسفند قربانی کند و اگر غیر همسر را ببوسد ـ مَحرم باشد یا نامَحرم ـ کفاره ندارد.[10]

آیت الله سیستانی در اینکه کفاره بوسیدن از روی شهوت، شتر باشد، خروج منی را شرط کرده است، می‌فرماید:

اگر مرد مُحرم همسرش را از روی شهوت ببوسد و منی از او خارج شود لازم است یک شتر بدهد، ولی اگر منی خارج نشود، بعید نیست که یک گوسفند کفاره دادن کافی باشد.[11]

ایشان در حاشیه بخش دوم مسئله، یعنی حکم بوسیدن بدون شهوت که کفاره آن یک گوسفند بیان شد، گوسفند بودن کفاره آن را بنابر احتیاط واجب دانسته است.[12]

آیت الله صافی و آیت الله نوری نیز در حاشیه همین بخش، می‌فرمایند:

در این صورت بنا بر احتیاط واجب یک شتر باید کفاره بدهد.[13]

در واقع از نظر این دو بزرگوار، کفاره بوسیدن زنان (اعم از همسر و غیر آن) یک شتر است.

آیت الله سبحانی و مقام معظم رهبری نظرشان مانند حضرت امام است، فقط آیت الله سبحانی در حاشیه حکم بوسیدن از روی شهوت که کفاره آن یک شتر بیان شد، این مطلب را تصریح نموده که: «خواه منی از او خارج بشود یا نشود».[14] مقام معظم رهبری نیز بحث بوسیدن غیر همسر را اضافه نموده است، می‌فرماید:

کفاره بوسیدن همسر اگر با شهوت باشد، شتر است و اگر بدون شهوت باشد گوسفند و ظاهراً بوسیدن غیر همسر مانند مادر و فرزند حرام نیست و کفاره هم ندارد.[15]

آیت الله مکارم نیز با حضرت امام هم‌نظر است، ولی هر دو حکم را بنا بر احتیاط دانسته است. در اینکه کفاره بوسیدن شهوانی، شتر است، می‌فرماید: «بنا بر احتیاط واجب»[16] و در مورد بوسیدن غیر شهوانی نیز می‌فرماید:

احتیاط آن است که بوسیدن بدون قصد لذت را ترک کند و اگر ببوسد یک گوسفند کفاره بدهد.[17]

به طور خلاصه می‌توان نظرات مختلف را اینگونه ترسیم نمود:

امام خمینی: کفاره تقبیل (اعم از همسر و اجنبیه):

* به قصد لذت = شتر

* بدون قصد لذت = گوسفند، احتیاط مستحب شتر

آیت الله صافی و آیت الله نوری: کفاره تقبیل (اعم از همسر و اجنبیه):

* به قصد لذت = شتر

* بدون قصد لذت = شتر، (احتیاط واجب)

آیت الله خویی: کفاره تقبیل همسر:

* به قصد لذت:

ـ با امناء = شتر

ـ بدون امناء = شتر (احتیاط واجب)

* بدون قصد لذت = گوسفند

آیت الله سیستانی: کفاره تقبیل همسر:

* به قصد لذت:

ـ با امناء = شتر

ـ بدون امناء = گوسفند

* بدون قصد لذت = گوسفند (احتیاط واجب)

آیت الله زنجانی:

الف) کفاره تقبیل همسر:

* به قصد لذت

ـ پیش از اتمام سعی = شتر

ـ پس از اتمام سعی = گوسفند

* بدون قصد لذت

ـ با امناء = گوسفند

ـ بدون امناء = کفاره ندارد

ب) تقبیل غیر همسر (اعم از مَحرم یا نامَحرم) = کفاره ندارد

بر این اساس، می‌توان گفت:

کفاره تقبیل همسر از روی شهوت، از نظر همه این آقایان یک شتر است، فقط آیت الله سیستانی آن را مشروط به خروج منی نمود و آیت الله زنجانی زمان آن را به پیش از اتمام سعی مقید کرد.

کفاره تقبیل همسر بدون قصد لذت، از نظر اکثر آقایان یک گوسفند است ـ فقط آیت الله زنجانی آن را مشروط به خروج منی نمود ـ؛ ولی آیت الله صافی و نوری آن را بنابر احتیاط واجب یک شتر دانستند.

در باره تقبیل اجنبیه از میان فقهایی که در این باره اظهار نظر نمودند، برخی آن را دارای کفاره دانستند، ولی آیت الله زنجانی مطلقا و آیت الله خامنه‌ای در خصوص محارم معتقدند کفاره ندارد.

در اینجا ابتدا حکم تقبیل همسر را بررسی نموده و سپس به حکم تقبیل اجنبیه اشاره می‌نماییم.

تعارض روایات

آنچه سبب این اختلاف نظر شده، تعارض به حسب ظاهر روایات است. در این میان، دو روایت صحیحه است که جمع میان آنها موجب پدید آمدن این نظرات شده است.

یکی صحیحه «حلبی» است که در وسائل صدر آن تقطیع شده و ما در جلسه قبل متن کامل آن را از الکافی خواندیم. متن آن طبق نقل وسائل چنین است:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يَضَعُ يَدَهُ مِنْ غَيْرِ شَهْوَةٍ عَلَى امْرَأَتِهِ إِلَى أَنْ قَالَ قُلْتُ: الْمُحْرِمُ يَضَعُ يَدَهُ بِشَهْوَةٍ قَالَ يُهَرِيقُ دَمَ شَاةٍ قُلْتُ فَإِنْ قَبَّلَ قَالَ هَذَا أَشَدُّ يَنْحَرُ بَدَنَةً.[18]

«حلبی» در این روایت که راویانش همه از اجلّاء هستند، می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) پرسيدم: مُحرم مى‌تواند دستش را بدون شهوت به همسرش بزند؟... گفتم: می‌تواند با شهوت به او دست بزند؟ فرمود: بايد يک گوسفند قربانى كند. گفتم: اگر او را ببوسد چه‌؟ فرمود: اين سخت‌تر است، بايد یک شتر قربانى كند.

روایت دیگر، صحیحه «ابو سیار» است که می‌فرماید:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ أَبِي سَيَّارٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا أَبَا سَيَّارٍ إِنَّ حَالَ الْمُحْرِمِ ضَيِّقَةٌ فَمَنْ قَبَّلَ امْرَأَتَهُ عَلَى غَيْرِ شَهْوَةٍ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ وَ مَنْ قَبَّلَ امْرَأَتَهُ عَلَى شَهْوَةٍ فَأَمْنَى فَعَلَيْهِ جَزُورٌ وَ يَسْتَغْفِرُ رَبَّهُ الْحَدِيثَ.[19]

این روایت در واقع دو سند دارد و هر دوی آنها صحیح است. «أبو سیار مسمع بن عبد الملک» می‌گوید:

امام صادق(علیه‌السلام) به من فرمود: اى ابا سيّار! حكم مُحرم سخت است. پس هركس در حالی که محرم است همسرش را بدون شهوت ببوسد باید یک گوسفند قربانى كند و هر محرمى همسرش را با شهوت ببوسد و منی از او خارج شود، بر اوست كه یک شتر قربانى كند و از پروردگارش طلب آمرزش نمايد... .

ظاهر روایت اول این است که کفاره هر نوع تقبیلی یک شتر است، یعنی فرقی ندارد تقبیل بدون شهوت باشد یا با شهوت و در صورت دوم، بدون امناء باشد یا با امناء؛ ولی طبق ظاهر روایت دوم، کفاره تقبیل بدون شهوت، یک گوسفند است و کفاره تقبیل از روی شهوت و با امناء، یک شتر. این روایت در باره تقبیل از روی شهوت و بدون امناء ساکت است.

مشهور فقها اطلاق صحیحه «حلبی» از جهت شهوانی و غیر شهوانی بودن را حمل بر تقبیل از روی شهوت نموده‌اند؛ ولی در باره اطلاق آن به جهت امناء و عدم امناء اختلاف شده که آیا با صحیحه «ابو سیار» که مقید به امناء شده، قید می‌خورد یا نه؟

برای حل این تعارض سه راه حل ارائه شده است:

راه حل اول

راه حل اول این است که مقصود از تقبیل در صحیحه «حلبی»، تقبیل از روی شهوت و بدون امناء باشد و میان «بَدَنة» و «جزور» نیز تفاوت قائل شویم. بر این اساس:

الف) کفاره تقبیل با شهوت و بدون خروج منی، «بَدَنَة» یعنی یک شتر چاق است که وارد سال ششم شده است.

ب) کفاره تقبیل با شهوت و همراه خروج منی، «جزور» یعنی یک شتر معمولی است که وارد سال ششم شده است.

ج) کفاره تقبیل بدون شهوت، یک گوسفند است.

اشکال

مبنای این راه حل، تفصیل میان «جزور» و «بدنة» است، در حالی که اولاً کسی میان این دو، تفصیل نداده است، ثانیاً طبق این تفصیل باید کفاره تقبیل با إمناء که سخت‌تر است، «بدنة» باشد که چاق‌تر است و کفاره تقبیل بدون امناء «جزور» باشد، ولی در این دو روایت عکس آن آمده است. ثالثاً در برخی روایات، هر دوی آنها به عنوان کفاره جماع ذکر شده‌اند که نشان می‌دهد، از جهت کفاره بودن تفاوتی میان آنها نیست.

در یک روایت می‌فرماید:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ وَقَعَ عَلَى امْرَأَتِهِ قَبْلَ أَنْ يَطُوفَ طَوَافَ النِّسَاءِ قَالَ عَلَيْهِ جَزُورٌ سَمِينَةٌ الْحَدِيثَ.[20]

و در روایت دیگر می‌فرماید:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ وَهْبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَتَى امْرَأَتَهُ مُتَعَمِّداً وَ لَمْ يَطُفْ طَوَافَ النِّسَاءِ قَالَ عَلَيْهِ بَدَنَةٌ وَ هِيَ تُجْزِي عَنْهُمَا.[21]

راه حل دوم

آیت الله خویی می‌فرماید: طبق قاعده باید اطلاق صحیحه «حلبی» را با صحیحه «ابو سیار» که قید «فأمنی» دارد، مقید کنیم و بگوییم: کفاره تقبیل از روی شهوت به شرطی یک شتر است که همراه با خروج منی باشد؛ ولی اگر بدون امناء باشد، مانند تقبیل بدون شهوت، یک گوسفند کافی است؛ ولی به دو دلیل نمی‌توان صحیحه «حلبی» را با صحیحه «ابو سیار» تقیید نمود:

یک. ترتب امناء بر تقبیل، نادر است ـ زیرا غالبا چنین است که با بوسیدن، منی از کسی خارج نمی‌شود ـ و روایت را نمی‌توان بر فرد نادر حمل نمود.[22]

دو. با تقیید صحیحه «حلبی» به امناء، مفهوم صدر و ذیل روایت هم‌خوانی نخواهد داشت، زیرا حکم تقبیل با حکم لمس یکسان می‌شود، در حالی که طبق فرمایش امام(علیه‌السلام) باید حکم تقبیل سخت‌تر باشد (هَذَا أَشَدُّ). صدر روایت بر این دلالت دارد که کفاره لمس با شهوت، یک گوسفند است و وقتی ذیل آن را با روایت «مسمع» تقیید کردیم و در وجوب شتر، امناء را هم شرط کردیم، مفهومش این است که کفاره تقبیل با شهوت و بدون امناء، نیز یک گوسفند است و این با «أشد» بودن نمی‌سازد.

ایشان در شرح متن مسئله خود که پیش‌تر خواندیم، پس از توضیح حکم تکلیفی، می‌فرماید:

أمّا من حيث الحكم الوضعي و وجوب الكفّارة ففي بعض الروايات أنّها بدنة كصحيحة الحلبي «قلت: فان قبّل، قال: هذا أشد ينحر بدنة» و في بعض آخر «و من قبّل امرأته على شهوة فأمنى فعليه جزور». كصحيحة مسمع و من ثمّ أطلق بعضهم و لم يقيده بالامناء كالمحقق في الشرائع، و بعض قيّد وجوب البدنة بالامناء حملًا للمطلق على المقيد، و احتطنا احتياطاً وجوبياً في المتن في وجوب البدنة و إن لم يخرج منه المني، و هو في محلِّه إن لم يكن أقوى، و الوجه في ذلك: أن حمل المطلق و هو رواية الحلبي على المقيّد و هو خبر مسمع و إن كان ممّا يقتضيه القاعدة و مقتضاه وجوب الجزور فيما إذا أمنى بعد التقبيل، و البدنة و الجزور شي‌ء واحد، و إنّما سمي الجزور بدنة لسمنه و كبر جثته، و لكن التقييد في المقام بعيد جدّاً لأمرين:أحدهما: أن ترتب الامناء على مجرد التقبيل عن شهوة نادر جدّاً فحمل الرواية على هذه الصورة حمل على الفرد النادر.

ثانيهما: لو قيّدنا التقبيل في صحيح الحلبي بالامناء ينافي صدر الرواية، لأن مقتضى الصدر ثبوت الكفّارة على المس بشهوة، فقال: فيه دم شاة ثمّ سأله عن القبلة فقال: هذا أشد ينحر بدنة و مقتضاه أنّ التقبيل في نفسه أشد، و لو حملناه على صورة الامناء فلازمه أشديته لأجل الامناء، لا لأشدية نفس القبلة، مع أنّ الظاهر أنّ التقبيل بنفسه أشد، فلو كان في التقبيل وحده بدون الامناء شاة لكان حكمه متحداً مع الصدر، مع أنّ الظاهر أنّ حكمه يختلف عن الصدر لكونه أشد في نفسه عن المس، فالحكم بالبدنة أو جزور إن لم يكن أقوى فلا ريب في كونه أحوط. و أمّا التقبيل بلا شهوة فعليه دم شاة كما ورد في صحيح مسمع.[23]

اما از جهت حکم وضعی و وجوب کفاره، پس در بعضی از روایات، آن را «بدنة» دانسته است، مانند صحیحه «حلبی» که در آن آمده: «قُلْتُ: فَإِنْ قَبَّلَ؟ قَالَ هَذَا أَشَدُّ يَنْحَرُ بَدَنَةً» و در برخی دیگر [«جزور» آمده] می‌فرماید: «مَنْ قَبَّلَ امْرَأَتَهُ عَلَى شَهْوَةٍ فَأَمْنَى فَعَلَيْهِ جَزُورٌ» مانند صحیحه «مسمع ابو سیار». به همین جهت، بعضی از فقها مانند محقق حلی در شرائع آن را بدون مقید کردن به امناء، به صورت مطلق بیان کرده‌اند و عده‌ای از باب حمل مطلق بر مقید، وجوب «بدنة» را به امناء مقید نموده‌اند. ما نیز در متن احتیاط کردیم و وجوب «بدنه» را حتی در صورت عدم خروج منی، احتیاط واجب دانستیم. این احتیاط اگر اقوا نباشد، خوب است، به این دلیل که هر چند مقتضای قاعده این است که مطلق، یعنی روایت «حلبی» بر مقید، یعنی روایت «مسمع» حمل شود و بگوییم: وجوب «جزور» در جایی است که بعد از بوسیدن، منی نیز خارج شود ـ «بدنة» با «جزور» نیز یک چیز است، و فقط به «جزور» به خاطر چاقی و بزرگی جثه‌اش، «بدنة» گفته شده است ـ ولیکن قید زدن در اینجا به دو دلیل بسیار بعید است:

یک: ترتب امناء بر مجرد بوسیدن از روی شهوت، بسیار کم اتفاق می‌افتد. از این رو، حمل روایت به این صورت، حمل بر فرد نادر می‌شود.

دو: اگر تقبیل در صحیحه «حلبی» را به امناء مقید کنیم، با صدر روایت ناسازگار می‌شود، زیرا مقتضای صدر روایت، ثبوت کفاره در صورت لمس کردن همسر از روی شهوت است که فرمود: باید یک گوسفند قربانی کند، سپس از حکم بوسه سؤال کرد که فرمود: «اين سخت‌تر است، بايد یک شتر قربانى كند». مقتضای این جمله این است که بوسیدن فی نفسه شدیدتر [از لمس] باشد، اما اگر ما آن را به بوسیدن همراه با خروج منی حمل نماییم، لازمه‌اش شدیدتر بودن بوسه به جهت امناء است نه شدیدتر بودن خود بوسه، در حالی که ظاهرش این است که بوسیدن به خودی خود شدیدتر است. پس اگر در بوسیدن به تنهایی و بدون امناء قربانی کردن یک گوسفند واجب باشد، حکم بوسیدن با حکمی که در صدر روایت آمده یکسان می‌شود، در حالی که ظاهرش این است که حکم آن با آنچه در صدر روایت آمده، متفاوت است، زیرا بوسه به خودی خود شدیدتر از لمس است. بنابراین، حکم به قربانی «بدنه» یا «جزور» [در مطلق بوسیدن از روی شهوت] اگر اقوا نباشد، بدون شک احوط است. اما حکم بوسیدن بدون شهوت، قربانی کردن یک گوسفند است، همان گونه که در صحیحه «مسمع» آمده است.

اشکال

نتیجه این راه حل این است که قید «فأمنی» در صحیحه «ابو سیار» مفهوم ندارد، لذا تأثیری در حکم ندارد؛ ولی اگر چنین باشد، بیان آن از سوی امام(علیه‌السلام) لغو خواهد بود! بنابراین، به نظر ما وجود این قید نشان می‌دهد که مفهوم دارد، ولی چنانکه خواهیم گفت، با دلیل دیگر اثبات کنیم که مفهوم آن حجیت ندارد.

راه حل سوم

برخی برای حل این تعارض، سراغ جمع دلالی رفته‌اند. به این صورت که صحیحه «حلبی» را بر استحباب حمل نماییم، در نتیجه اگر تقبیل با شهوت و با امناء باشد، طبق صحیحه «ابو سیار» واجب است یک شتر قربانی کند؛ ولی اگر تقبیل با شهوت و بدون امناء باشد، طبق صحیحه «حلبی» مستحب است یک شتر قربانی کند.

اشکال

چنین حملی خلاف ظاهر است و عرف این را نمی‌فهمد، پس جمع عرفی نیست.

بر این اساس، به نظر ما همان طور که خواهیم گفت، امناء و عدم امناء دخالتی در حکم ندارد، اما نه به آن جهت که آیت الله خویی فرمود که قید «فأمنی» اصلا مفهوم ندارد، بلکه به جهت روایتی دیگر در این باب که تصریح می‌کند در تقبیل بدون امناء نیز شتر واجب است. از این رو، ما نیز مانند حضرت امام و اکثر فقها می‌گوییم: اگر تقبیل از روی شهوت باشد، چه با امناء و چه بدون آن، کفاره‌اش یک شتر است و اگر بدون شهوت باشد، کفاره‌اش یک گوسفند است.

صاحب ریاض این مطلب و همچنین اینکه این قول، قول اکثر فقهاست را به خوبی توضیح داده است.

فرمایش صاحب ریاض

مرحوم سید علی طباطبائی حائری که از روایت «حلبی» به صحیحه و از روایت «ابو سیار» به حسنه تعبیر نموده است، معتقد است که اولا تفصیل میان تقبیل شهوانی و غیر شهوانی در روایت «ابو سیار»، صحیحه را مقید می‌کند، ثانیاً قید «فأمنی» در روایت حسنه دلیل نمی‌شود که تقبیل شهوانی را مشروط به امناء کنیم، زیرا در روایتی دیگر تصریح شده که حتی بدون امناء نیز شتر واجب است. متن این روایت چنین است:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ] عَنْهُمْ (عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا) عَنْ سَهْلٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَبَّلَ امْرَأَتَهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَالَ عَلَيْهِ بَدَنَةٌ وَ إِنْ لَمْ يُنْزِلْ وَ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَأْكُلَ مِنْهَا.[24]

«علی بن أبی حمزه بطائنی» می‌گوید:

از امام کاظم(علیه‌السلام) در باره شخصی پرسیدم كه در حال احرام، همسرش را مى‌بوسد؟ فرمود: باید یک شتر قربانى كند، اگرچه انزال نشود و برای او جايز نيست که از گوشت آن قربانى بخورد.

اگرچه «بطائنی» از رؤوس واقفیان است، ولی نقل «بزنطی» از وی نشان می‌دهد که قبل از فساد مذهبش از او نقل کرده است، از این رو به نظر ما روایت صحیحه است؛ ولی صاحب ریاض این روایت را ضعیف دانسته است، با این حال معتقد است ضعف آن به خاطر عمل اصحاب جبران می‌شود. ایشان می‌فرماید: نص آن، ظاهر روایت «ابو سیار» در اشتراط امناء را دفع می‌کند.

متن فرمایش ایشان که در شرح این عبارت محقق حلی وارد شده که: «لو قبّلها بشهوة كان عليه جزور» چنین است:

لو قبّلها [أی: أهله] بشهوة كان عليه جزور للصحيح المتقدم المتضمن لقوله: قلت: فإن قبّل؟ قال: «هذا أشدّ ينحر بدنة» و سياقه ظاهر في التقبيل بشهوة، مضافاً إلىٰ أنه الغالب المنصرف إليه الإطلاق. مضافاً إلىٰ الحسن: «إن قبّل امرأته علىٰ غير شهوة و هو محرم فعليه دم شاة، و إن قبّل امرأته علىٰ شهوة فأنزل فعليه جزور و ليستغفر». و به يقيّد الصحيح علىٰ تقدير ثبوت إطلاقه. لكن ظاهره اشتراط الإنزال في الجزور، كما عليه الحلّي و الديلمي‌ و ابن زهرة و غيرهم. و لكن الأكثر لم يشترطوه؛ و لعلّه للخبر: في رجل قبّل امرأته و هو محرم: «عليه بدنة و إن لم ينزل». و إطلاقه ينزل علىٰ التقبيل بشهوة لما مرّ، و هو صريح في لزوم البدنة مع عدم الإمناء، و الحسنة ظاهرة في اشتراطه بالمفهوم الضعيف، و اللازم دفع الظاهر بالنص، و ضعف السند لعلّه مجبور بعمل الأكثر، مع أن ضعفه بسهل و هو سهل، و بالبطائني و قد ادّعىٰ الشيخ إجماع الطائفة علىٰ العمل بخبره.[25]

اگر او [یعنی همسرش] را از روی شهوت ببوسد، باید یک شتر قربانی کند، به دلیل روایت صحیحه‌ای که گذشت و در آن آمده بود: «گفتم: اگر او را ببوسد چه؟ فرمود: اين سخت‌تر است، بايد یک شتر قربانى كند». [هرچند مطلق است؛ ولی] سیاق آن ظهور در بوسیدن از روی شهوت دارد، افزون بر آنکه غالباً بوسه به قصد شهوت است، اطلاق نیز انصراف به مورد غالب دارد. علاوه بر آن، در روایت حسنه‌ای آمده است: «اگر در حال احرام همسرش را بدون شهوت ببوسد باید یک گوسفند قربانى كند و اگر همسرش را با شهوت ببوسد و منی از او خارج شود، باید یک شتر قربانى كند و استغفار کند». در نتیجه، روایت صحیحه ـ بر فرض ثبوت اطلاقش ـ با این روایت، مقید می‌گردد. البته ظاهر این روایت این است که در وجوب شتر، انزال منی شرط است، همان گونه که ابن ادریس و دیلمی و ابن زهره و دیگران، چنین گفته‌اند؛ ولی اکثر فقها آن را شرط نمی‌دانند، شاید به خاطر این روایت باشد که در باره مردی که در حال احرام، همسرش را بوسیده می‌فرماید: «باید یک شتر قربانى كند، اگرچه انزال نشود». اطلاق این روایت به همان دلایلی که در باره صحیحه گفتیم، بر بوسه از روی شهوت حمل می‌شود. این روایت در لزوم قربانی کردن شتر در صورت تقبیل بدون امناء، «صراحت» دارد، اما روایت حسنه با مفهومش که مفهوم ضعیفی است، در اشتراط امناء در وجوب شتر، «ظهور» دارد و روشن است که ظاهر با نص، دفع می‌شود. ضعف سند آن را نیز می‌توان با عمل اکثر علما بر طبق آن، جبران نمود، چه اینکه ضعف آن اگر به خاطر «سهل» باشد، امر سهل و آسانی است [و قابل چشم‌پوشی] و اگر به خاطر «بطائنی» باشد، شیخ طوسی ادعای اجماع نموده که فقها به روایاتش عمل می‌کنند.

ایشان در ادامه، درباره حکم تقبیل بدون شهوت نیز می‌فرماید:

هذا إن قبّلها بشهوة، و إن قبّلها بغير شهوة فشاة؛ للحسنة المتقدمة السالمة عما يصلح للمعارضة، سوىٰ إطلاق الصحيح و غيره، و قد مرّ اختصاصه بحكم السياق و غيره بالتقبيل بشهوة.[26]

اینها همه در صورتی بود که همسرش را از روی شهوت ببوسد، اما اگر او را بدون شهوت ببوسد، یک گوسفند باید بدهد، دلیل آن، روایت حسنه‌ای است که گذشت و در این بخش معارضی غیر از اطلاق روایت صحیحه و غیر آن ندارد، ولی همان طور که گفتیم این اطلاق را به حکم سیاق و ادله دیگر، به بوسیدن با شهوت مقید می‌کنیم.

فرمایش ایشان تتمه‌ای دارد که آن را در جلسه آینده می‌خوانیم.

غفر الله لنا و لکم ان شاء الله


[9] مناسک حج (محشی)، امام خمینی، ص191، مسئله 319، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[10] همان، حاشیه 2.
[11] همان.
[12] ر. ک: همان، حاشیه 3.
[13] همان.
[14] ر. ک: همان، حاشیه 2.
[15] همان، حاشیه 3.
[16] همان، حاشیه 2.
[17] همان، حاشیه 3.
[22] مقرر: گفتنی است که آیت الله فاضل بر همین مبنا، صحیحه «ابو سیار» را به گونه‌ای حمل نموده که نتیجه آن عدم ثبوت کفاره برای تقبیل بدون شهوت و عدم حرمت آن است. ایشان معتقد است: هر چند ظاهر صدر روایت که فرمود: «مَنْ قَبَّلَ امْرَأَتَهُ عَلَى غَيْرِ شَهْوَةٍ»، تقبیل بدون شهوت است؛ ولی به قرینه مقابله ذیل آن که فرمود: «مَنْ قَبَّلَ امْرَأَتَهُ عَلَى شَهْوَةٍ فَأَمْنَی»، مقصود، تقبیل با شهوت اما بدون امناء است. افزون بر قرینه مقابله، لازمه حمل صدر روایت بر ظاهرش این است که روایت، متعرض فرد غالب، یعنی تقبیل همسر با شهوت و بدون امناء نشده باشد، بلکه فقط حکم تقبیل بدون شهوت و تقبیل با شهوت و همراه امناء را بیان کرده باشد که خیلی کم اتفاق می‌افتند، در حالی که چنین چیزی بعید است، خصوصا با در نظر گرفتن ادامه روایت که کفاره مسّ با شهوت را گوسفند و مسّ بدون شهوت را بدون کفاره دانسته است. ر. ک: تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة ـ الحج، محمد الفاضل اللنکرانی (1428 ق)، ج3، ص357 و نیز ص420.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo