< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

98/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقیمیانه‌روی (2)

و مَتِّعني بِالاقتِصاد‌.[1]

در تبیین این فراز نورانی اشاره شد که در فرهنگ قرآن و حدیث کلمه «اقتصاد» در دو معنا به کار رفته است: یکی میانه‌روی در هزینه‌های زندگی و دیگری میانه‌روی در همه امور.

معنای نخست، ریشه در چند آیه از آیات قرآن دارد. یکی همان آیه 67 سوره فرقان است که در جلسه قبل قرائت شد. در روایتی که مرحوم کلینی آن را نقل می‌کند امام صادق (علیه‌السلام) این آیه را با تمثیلی زیبا تفسیر نموده است. راوی می‌گوید: امام صادق(علیه‌السلام) این آیه را خواند، سپس مُشتى سنگريزه را در چنگ فشرد و فرمود:

هذَا الإِقتارُ الَّذي ذَكَرَهُ اللّهُ في كِتابِهِ.

اين، همان تنگ گرفتن است كه خداوند در كتابش بيان كرده است.

سپس مُشتى ديگر برگرفت و همه آن را واگشود و فرمود:

هذَا الإِسرافُ.

اين، اسراف است.

پس از آن، مشتى ديگر گرفت و قدرى از آن را گشود و قدرى را بسته نگاه داشت و فرمود:

هذَا القَوامُ.[2]

اين، راه ميانه است.

مرحوم صدوق نیز نقل می‌کند که شخصی به نام عیاشی می‌گوید: از امام رضا(علیه‌السلام) پرسیدم: هزینه برای خانواده تا چه میزانی رواست؟ در پاسخ فرمود:

بَينَ المَكروهَينِ.

راهى ميان دو روش ناپسند.

گفتم: فدايت شوم! به خدا سوگند كه من آن دو روش ناپسند را نمى‌شناسم.

فرمود:

بَلى يَرحَمُكَ اللّهُ! أما تَعرِفُ أنَّ اللّهَ عز و جل كَرِهَ الإِسرافَ و كَرِهَ الإِقتارَ فَقالَ: ﴿وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً﴾؟![3]

چرا؛ مى‌شناسى خدايت رحمت كناد! آيا نمى‌دانى كه خداوند، از اسرافكارى و تنگ‌گيرى، بيزارى جُسته و فرموده است: «آنان كه انفاق مى‌كنند، نه اسراف مى‌ورزند و نه تنگ مى‌گيرند؛ بلكه راهى ميانه در پيش مى‌گيرند».

آیه دیگری که بر این معنا دلالت دارد، این آیه است که خطاب به پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) می‌فرماید:

﴿وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‌ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً﴾.[4]

و دست خويش به گردنت مبند [و بخل نورز و امساك مكن‌] و آن را يكسره مگشاى [و به گزاف و زياده‌روى، بخشش مكن‌]؛ زيرا [در اين صورت،] نكوهيده و درمانده مى‌نشينى.‌

مرحوم کلینی در شأن نزول این آیه با سندش از امام صادق(علیه‌السلام) چنین نقل می‌نماید:

عَلَّمَ اللّهُ عز و جل نَبِيَّهُ صلى الله عليه و آله كَيفَ يُنفِقُ، و ذلِكَ أنَّهُ كانَت عِندَهُ اوقِيَّةٌ مِنَ الذَّهَبِ، فَكَرِهَ أن يَبيتَ فَتَصَدَّقَ بِها، فَأَصبَحَ و لَيسَ عِندَهُ شَي‌ءٌ، و جاءَهُ مَن يَسأَلُهُ فَلَم يَكُن عِندَهُ ما يُعطيهِ، فَلامَهُ السّائِلُ، وَ اغتَمَّ هُوَ حَيثُ لَم يَكُن عِندَهُ ما يُعطيهِ، و كانَ رَحيما رَقيقا، فَأَدَّبَ اللّهُ تَعالى نَبِيَّهُ صلى الله عليه و آله بِأَمرِهِ فَقالَ: ﴿وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‌ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً﴾؛ يَقولُ: إنَّ النّاسَ قَد يَسأَلونَكَ و لا يَعذِرونَكَ، فَإِذا أعطَيتَ جَميعَ ما عِندَكَ مِنَ المالِ كُنتَ قَد حُسِرتَ مِنَ المالِ.[5]

خداوند عز و جل به پيامبرش(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آموخت كه چگونه انفاق كند و آن، چنين بود: نزد وى قدرى طلا بود و او كراهت داشت كه [با اندوخته طلا] شب را سپرى كند؛ پس آن را صدقه داد. صبحگاهان، در حالى برخاست كه نزد وى چيزى [براى صدقه دادن‌] نبود. نيازخواهى به سراغ وى آمد، امّا پيامبر، چيزى نداشت كه به او ببخشد. آن نيازخواه، به سرزنش وى پرداخت و پيامبر كه رحم‌ورز و دل‌نازك بود، اندوهگين شد كه چرا چيزى براى بخشيدن ندارد! آنگاه خداوند تعالى پيامبرش را با فرمان خويش، چنين تأديب فرمود: «و دست خويش به گردنت مبند و آن را يكسره مگشای؛ زيرا نكوهيده و درمانده مى‌نشينى». [بدين سان، به وى‌] مى‌فرمايد: مردم، گاه از تو چيزى مى‌خواهند و عذرى از تو نمى‌پذيرند؛ پس اگر همه مالى را كه دارى، از پيشْ بخشيده باشى، از مال، تهى‌دست شده‌اى [و توانِ انفاق نخواهى داشت‌].

در باره اعتدال در انفاق، روایات زیادی نیز وارد شده است.[6] به عنوان نمونه امام صادق(علیه‌السلام) طبق نقل می‌فرماید:

إنَّ القَصدَ أمرٌ يُحِبُّهُ اللّهُ عز و جل، و إنَ‌ السَّرَفَ‌ أمرٌ يُبغِضُهُ اللّهُ، حَتّى طَرحَكَ النَّواةَ؛ فَإِنَّها تَصلُحُ لِلشَّي‌ءِ، و حَتّى صَبَّكَ فَضلَ شَرابِكَ.[7]

ميانه‌روى، كارى است كه خداوند عز و جل، آن را دوست مى‌دارد، و اسراف را ناخوش مى‌دارد، حتّى دور انداختن هسته [ى ميوه‌] ات را؛ زيرا آن [نيز] به كارى مى‌آيد و حتّى دور ريختن زيادىِ نوشيدنى‌ات را.

در سیره امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه) نیز نقل شده که وقتی آب می‌خوردند اگر مقداری آب در لیوان باقی می‌ماند، آن را دور نمی‌ریختند؛ بلکه دستمال یا ظرف تمیزی روی آن قرار می‌دادند و در نوبت بعدی آن را مصرف می‌کردند.

بحث فقهی

موضوع: زمان قطع تلبیه (2)

یادآوری

بحث در مسئله دوازدهم از مسائل دومین واجب از واجبات احرام، یعنی تلبیه بود. در این مسئله، چهار فرع مطرح شده بود. فرع اول مربوط به عمره تمتع بود که در جلسه قبل بررسی شد و گفتیم باید هنگام دیدن خانه‌های مکه تلبیه را قطع کند و بنا بر احتیاط مقصود از مکه، مکه در زمان انجام عمره تمتع است.

فرع دوم

این فرع مربوط به زمان قطع تلبیه در عمره مفرده است. حضرت امام و پیش از ایشان، صاحب عروة آن را به دو صورت تقسیم کرده و فرمودند:

المعتمر عمرة مفردة يقطعها عند دخول الحرم لو جاء من خارجه و عند مشاهدة الكعبة إن كان خرج من مكة لإحرامها.[8]

كسى كه عمره مفرده بجا مى‌آورد در صورتى كه از خارج حرم مى‌آيد، تلبيه را در وقت وارد شدن به حرم قطع مى‌نمايد و در صورتی كه براى احرام آن از مكه خارج شده باشد، وقت مشاهده كعبه، آن را قطع نمايد.

آیت الله خویی در حاشیه این مطلب می‌نویسد:

بل كلّ من كان إحرامه من أدنى الحلّ.[9]

بلکه هر کس که از «أدنی الحلّ» محرم شود [هنگام مشاهده کعبه آن را قطع می‌کند].

یعنی علاوه بر کسی که داخل مکه است و برای احرام عمره مفرده از مکه خارج می‌شود، شامل کسی که خارج از مکه و قبل از میقات‌ها بوده و می‌خواهد عمره به جا آورد نیز می‌شود.

دلیل حکم اول

دلیل وجوب قطع تلبیه هنگام ورود به حرم بر عمره‌گزاری که از خارج حرم آمده است، این روایات است که در باب 45 از ابواب الإحرام آمده است. عنوان باب چنین است:

بَابُ قَطْعِ التَّلْبِيَةِ فِي الْعُمْرَةِ الْمُفْرَدَةِ عِنْدَ دُخُولِ الْحَرَمِ وَ إِنْ خَرَجَ مِنْ مَكَّةَ لِلْعُمْرَةِ فَعِنْدَ رُؤْيَةِ الْكَعْبَةِ.[10]

باب قطع تلبیه در عمره مفرده هنگام ورود به حرم و اگر برای احرام عمره از مکه خارج شده، هنگام دیدن کعبه.

معلوم می‌شود، نظر صاحب وسائل نیز با نظر حضرت امام و صاحب عروة یکسان است.

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي سَمَّالٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي‌ حَدِيثٍ قَالَ: وَ إِنْ كُنْتَ مُعْتَمِراً فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ إِذَا دَخَلْتَ الْحَرَمَ.[11]

شیخ طوسی به اسنادش از «موسی بن قاسم» که امامی، ثقه و جلیل است و او از «ابراهیم بن ابی سمّال» که واقفی، ولی ثقه است و او از «معاویة بن عمار» که امامی، ثقه و جلیل است، نقل می‌کند. بنا بر این، روایت موثقه است. «معاویة بن عمار» ضمن حدیثی از امام صادق(علیه‌السلام) روایت می‌کند که فرمود:

و اگر عمره [مفرده] بجا می‌آوری، لبیک‌گویی را هنگامی که وارد حرم شدی، قطع کن.

کلمه «معتمر» مطلق است و شامل عمره تمتع و مفرده می‌شود؛ ولیکن با توجه به روایاتی که راجع به عمره تمتع وارد شده و در آنها زمان قطع تلبیه، هنگام مشاهده بیوت مکه دانسته شد، این روایت را بوسیله آن روایات، مقید می‌کنیم و می‌گوییم: مقصود، عمره‌گذار به عمره مفرده است.

همچنین، چون ورود به حرم را فرموده، مشخص می‌شود مربوط به صورت اول، یعنی عمره‌گزاری است که در خارج از حرم مثلا در مسجد شجره محرم شده است، چنین شخصی به محض ورود به حرم باید تلبیه را ترک کند.

روایت دوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ دَخَلَ مَكَّةَ مُفْرِداً لِلْعُمْرَةِ فَلْيَقْطَعِ التَّلْبِيَةَ حِينَ تَضَعُ الْإِبِلُ أَخْفَافَهَا فِي الْحَرَمِ.[12]

شیخ طوسی به اسنادش از «موسی بن قاسم» و او از «محمد بن عمر بن یزید بیاع السابری» که امامی و علی‌التحقیق ثقه است و او از «محمد بن عُذافر الصیرفی» که امامی و ثقه است و او از پدر راوی قبل، یعنی «عمر بن یزید بیاع السابری» که امامی، ثقه و جلیل است، نقل می‌کند؛ بنا بر این، روایت صحیحه است. وی از امام صادق(علیه‌السلام) روایت کرده که فرمود:

هر کس برای انجام عمره مفرده وارد مکه می‌شود، باید هنگامی که پاهای شتر [ی که سوار شده] در حرم قرار گرفت، تلبیه را قطع کند.

روایت سوم

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يَقْطَعُ صَاحِبُ الْعُمْرَةِ الْمُفْرَدَةِ التَّلْبِيَةَ إِذَا وَضَعَتِ‌ الْإِبِلُ أَخْفَافَهَا فِي الْحَرَمِ.[13]

شیخ صدوق به اسنادش[14] از «مرازم بن حکیم الأزدی» که امامی و ثقه است، نقل می‌کند و با توجه به صحت طریق شیخ به او، روایت صحیحه است. وی از امام صادق(علیه‌السلام) روایت کرده که فرمود:

صاحب عمره مفرده هنگامی که شتر [ی که بر آن سوار است] پاهایاش را در حرم می‌گذارد، تلبیه را قطع می‌کند.

این روایت و روایت قبلی نیز مربوط به حکم صورت اول است، زیرا در آنها بحث ورود به حرم مطرح شده است، پس شامل کسی که از مکه خارج شده و از داخل حرم، محرم شده نمی‌شود. دلالتشان نیز روشن است.

روایات معارض

در برابر این روایات، سه روایت وجود دارد که به حسب ظاهر معارض آنهاست:

روایت اول

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع قُلْتُ دَخَلْتُ بِعُمْرَةٍ فَأَيْنَ أَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ قَالَ حِيَالَ الْعَقَبَةِ عَقَبَةِ الْمَدِينِينَ فَقُلْتُ أَيْنَ عَقَبَةُ الْمَدِينِينَ قَالَ بِحِيَالِ الْقَصَّارِينَ.[15]

شیخ صدوق به اسنادش[16] از «فضیل بن یسار» که از اصحاب اجماع است نقل کرده که می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) پرسیدم: وقتی در حال عمره وارد [مکه] می‌شوم، تلبيه را از كجا قطع كنم؟ فرمود: مقابل عقبه، عقبه مدنيّين. گفتم: عقبه مدنيّين كجاست؟ فرمود: روبروى [محله] قصّارين (لباس‌شوها).

در این روایت صحیحه، معیار قطع تلبیه در عمره را محلی در داخل شهر مکه دانسته است، و چون عمره مطلق است، شامل عمره مفرده نیز می‌شود، در حالی که طبق روایات قبلی، معیار، زمان ورود به حرم بود.

روایت دوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَعْتَمِرُ عُمْرَةً مُفْرَدَةً مِنْ أَيْنَ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ قَالَ إِذَا رَأَيْتَ بُيُوتَ ذِي طُوًى فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ.[17]

شیخ طوسی به اسنادش از «موسی بن قاسم» و او از «محسّن بن احمد القیسی» و او از «یونس بن یعقوب البجلی» که امامی، ثقه و جلیل است، نقل می‌کند. «محسّن بن احمد» مورد اختلاف است و آیت الله شبیری زنجانی وی را علی‌التحقیق امامی و ثقه می‌داند؛[18] ولی آیت الله خویی او را بدون توثیق می‌داند.[19] به هر حال، «یونس بن یعقوب» می‌گوید:

از امام صادق(علیه‌السلام) در باره شخصی که عمره مفرده انجام داده سؤال کردم که از کجا تلبیه را قطع کند؟ فرمود: هنگامی که خانه‌های ذی طوی را دیدی، تلبیه را قطع کن.

بر اساس این روایت نیز، معیار قطع تلبیه در عمره مفرده، بیوت ذی طوی است که اگر مقصود، عقبه ذی طوی باشد، داخل مکه است، چه اینکه در برخی از نسخه‌ها کلمه «مکه» نیز وارد شده و چنین آمده است: «إِذَا رَأَيْتَ بُيُوتَ مکّةَ ذِي طُوًى فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ».

روایت سوم

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الرَّجُلِ يَعْتَمِرُ عُمْرَةَ الْمُحَرَّمِ مِنْ أَيْنَ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ قَالَ كَانَ أَبُو الْحَسَنِ ع مِنْ قَوْلِهِ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ إِذَا نَظَرَ إِلَى بُيُوتِ مَكَّةَ.[20]

صاحب قرب الإسناد از «محمد بن الحسین بن أبی الخطاب» که امامی، ثقه و جلیل است و او از «بزنطی» که از اصحاب اجماع و از مشایخ ثلاث است، نقل می‌کند؛ بنا بر این، روایت صحیحه است. «بزنطی» می‌گوید:

از امام رضا(علیه‌السلام) در باره شخصی که عمره مفرده در ماه محرم انجام داده سؤال کردم که از کجا تلبیه را قطع کند؟ فرمود: از سخنان امام کاظم(علیه‌السلام) این است که هنگامی که نگاهش به خانه‌های مکه افتاد، تلبیه را قطع کند.

در این روایت صحیحه نیز معیار قطع تلبیه عمره مفرده، مشاهده بیوت مکه دانسته شده است.

دلیل حکم دوم

پیش از بیان جمع میان این اخبار، دلیل وجوب قطع تلبیه هنگام دیدن کعبه بر کسی که برای احرام عمره مفرده از مکه خارج شده را نیز بیان می‌کنیم و آن صحیحه «عمر بن یزید» است که می‌فرماید:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ وَ مَنْ خَرَجَ مِنْ مَكَّةَ يُرِيدُ الْعُمْرَةَ ثُمَّ دَخَلَ مُعْتَمِراً لَمْ يَقْطَعِ التَّلْبِيَةَ حَتَّى يَنْظُرَ إِلَى الْكَعْبَةِ.[21]

شیخ صدوق به اسنادش از «عمر بن یزید» نقل می‌کند که امام صادق(علیه‌السلام) ضمن حدیثی فرمود:

کسی که به قصد انجام عمره از مکه خارج شود و سپس در حال عمره وارد شود، لبیک گفتن را قطع نمی‌کند تا وقتی که به کعبه نگاه کند.

شیخ طوسی نیز همین روایت را به اسنادش از «عمر بن یزید» نقل کرده است.[22]

جمع‌بندی شیخ صدوق

شیخ صدوق قائل به تخییر شده است، یعنی کسی که عمره مفرده انجام می‌دهد مخیر است که تلبیه را هنگام ورود به حرم یا هنگام مشاهده بیوت مکه (اعم از عقبه مدنیین یا ذی طوی) و یا دیدن کعبه قطع نماید.

ایشان ذیل بابی با عنوان «بَابُ مَوَاقِيتِ الْعُمْرَةِ مِنْ مَكَّةَ وَ قَطْعِ تَلْبِيَةِ الْمُعْتَمِرِ‌» هفت روایت را به صورت مسند و مرسل نقل نموده است. نخست، همین صحیحه «عمر بن یزید» را ذکر می‌کند، سپس دو روایت به صورت مرسل مبنی بر قطع تلبیه هنگام رؤیت مسجدالحرام و ورود به ابتدای حرم نقل می‌نماید، پس از آن، صحیحه «فضیل بن یسار» را آورده که به عنوان اولین روایت معارض خواندیم و معیار را «عقبه مدنیین» می‌دانست. روایت بعدی، دومین روایت معارض، یعنی خبر «یونس بن یعقوب» است که معیار را «ذی طوی» می‌دانست، البته نقل شیخ صدوق کمی متفاوت است، چه اینکه طریق او نیز به «یونس» صحیح است. ششمین روایتی که ایشان در این باب ذکر کرده، صحیحه «مُرازم» است که قبلا آن را خواندیم و ورود به حرم را ملاک می‌دانست، آخرین روایت نیز مرسله‌ای است که قطع تلبیه را هنگام دیدن بیوت مکه می‌داند.[23]

شیخ صدوق پس از نقل این هفت روایت می‌نویسد:

هَذِهِ الْأَخْبَارُ كُلُّهَا صَحِيحَةٌ مُتَّفِقَةٌ لَيْسَتْ بِمُخْتَلِفَةٍ وَ الْمُعْتَمِرُ عُمْرَةً مُفْرَدَةً فِي ذَلِكَ بِالْخِيَارِ يُحْرِمُ مِنْ أَيِّ مِيقَاتٍ مِنْ هَذِهِ الْمَوَاقِيتِ شَاءَ وَ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ فِي أَيِّ مَوْضِعٍ مِنْ هَذِهِ الْمَوَاضِعِ شَاءَ وَ هُوَ مُوَسَّعٌ عَلَيْهِ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ‌.[24]

همه این روایات صحیح و متّفق هستند و اختلافى در آنها نيست، پس كسى كه عمره مفرده بجا مى‌آورد، مخیر است كه [اولا] در هر یک از ميقات‌های ذکرشده (جعرانه، حدیبیه و مانند آنها) كه بخواهد محرم شود، و [ثانیا] در هر كدام از اين مواضع كه بخواهد، تلبيه را قطع نمايد. و او از اين جهت در سعه و گشايش است.

جمع‌بندی شیخ طوسی

شیخ طوسی به ایشان اشکال می‌کند و به گونه‌ای دیگر میان روایات جمع می‌کند. ایشان در ابتدای بحث قطع تلبیه، می‌نویسد:

إِذَا عَايَنَ [المُحرم] بُيُوتَ مَكَّةَ وَ كَانَ قَاصِداً إِلَيْهَا مِنْ طَرِيقِ الْمَدِينَةِ قَطَعَ التَّلْبِيَةَ وَ حَدُّ بُيُوتِ مَكَّةَ عَقَبَةُ الْمَدَنِيِّينَ وَ إِنْ كَانَ قَاصِداً إِلَيْهَا مِنْ طَرِيقِ الْعِرَاقِ فَإِنَّهُ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ إِذَا بَلَغَ عَقَبَةَ ذِي طُوًى.

مُحرم در صورتی که از راه مدینه وارد مکه شده باشد، زمانی که خانه‌های مکه را می‌بیند، تلبیه را قطع می‌کند، محدوده خانه‌های مکه نیز، عقبه اهل مدینه است؛ و اگر از راه عراق وارد مکه شده باشد، تلبیه زمانی قطع می‌کند که به عقبه ذی طوی برسد.

سپس چند روایت در اثبات این مطلب، نقل نموده و می‌نویسد:

وَ أَمَّا الْمُعْتَمِرُ عُمْرَةً مُفْرَدَةً فَإِنَّهُ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ عِنْدَ الْحَرَمِ وَ قَدْ رُوِيَ أَنَّهُ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ عِنْدَ ذِي طُوًى وَ رُوِيَ أَيْضاً حِينَ يَنْظُرُ إِلَى الْكَعْبَةِ وَ رُوِيَ أَيْضاً عِنْدَ عَقَبَةِ الْمَدَنِيِّينَ وَ الْوَجْهُ فِي هَذِهِ الْأَخْبَارِ مَا سَنَشْرَحُهُ مِنْ بَعْدُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى بَعْدَ إِيرَادِنَا لِرِوَايَاتِهَا بِمَنِّ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ.

اما کسی که عمره مفرده بجا می‌آورد، باید هنگام ورود به حرم، تلبیه را قطع کند، البته برای قطع تلبیه او زمان رسیدن به ذی طوی یا هنگام دیدن کعبه یا رسیدن به عقبه اهل مدینه نیز روایت شده است. وجه جمع این روایات را پس از نقل متن آنها، به حول و قوه الهی توضیح خواهیم داد.

ایشان در ادامه چهار روایت به این ترتیب نقل می‌کند:

    1. صحیحه «عمر بن یزید» که ملاک را ورود به حرم می‌داند.

    2. خبر «یونس بن یعقوب» که ملاک را دیدن بیوت ذی طوی می‌داند و به عنوان دومین روایت معارض نقل شد.

    3. صحیحه «عمر بن یزید» که مربوط به حکم صورت دوم بود و معیار را دیدن کعبه می‌داند. ایشان هم ذیل آن می‌نویسد:

يَجُوزُ أَنْ تَكُونَ هَذِهِ الرِّوَايَةُ مُخْتَصَّةً بِمَنْ خَرَجَ مِنْ مَكَّةَ لِلْعُمْرَةِ دُونَ مَنْ سِوَاهُ.

این روایت، ‌می‌تواند مختص کسی باشد که برای احرام عمره از مکه خارج شده نه غیر او.

    4. صحیحه «فضیل بن یسار» که ملاک را «عقبه مدنیین» می‌داند و به عنوان اولین روایت معارض آن را از طریق شیخ صدوق نقل کردیم.

شیخ طوسی بعد از ذکر آخرین روایت، به عنوان جمع‌بندی می‌نویسد:

هَذِهِ الرِّوَايَةُ فِيمَنْ جَاءَ إِلَى مَكَّةَ مِنْ طَرِيقِ الْمَدِينَةِ خَاصَّةً وَ الرِّوَايَةُ الَّتِي قَالَ فِيهَا إِنَّهُ يَقْطَعُ عِنْدَ ذِي طُوًى لِمَنْ جَاءَ عَلَى طَرِيقِ الْعِرَاقِ وَ الرِّوَايَةُ الَّتِي تَضَمَّنَتْ عِنْدَ النَّظَرِ إِلَى الْكَعْبَةِ لِمَنْ يَكُونُ قَدْ خَرَجَ مِنْ مَكَّةَ لِلْعُمْرَةِ وَ لَيْسَ بَيْنَ هَذِهِ الْأَخْبَارِ تَنَافٍ حَسَبَ مَا ظَنَّهُ بَعْضُ النَّاسِ وَ حَمَلَ ذَلِكَ عَلَى التَّخْيِيرِ.[25]

این روایت، مخصوص کسی است که از راه مدینه وارد مکه شده است و روایتی که فرمود: «وقتی به ذی طوی رسید، قطع کند» برای کسی است که از راه عراق آمده باشد، و روایتی که ملاک را دیدن کعبه دانست، برای کسی است که برای احرام عمره از مکه خارج شده است. بنا بر این، بر خلاف آنچه برخی (شیخ صدوق) گمان کرده‌اند، میان این اخبار تنافی وجود ندارد و نیازی نیست که آنها را بر تخییر حمل نماییم.

جمع‌بندی آیت الله خویی

آیت الله خویی پس از ذکر روایات دالّ بر قطع تلبیه هنگام ورود به حرم برای عمره‌گزاری که از خارج حرم وارد شده است، سه روایت معارض یادشده را نقل نموده و به هر یک، پاسخ می‌دهد. ایشان در جواب اولین روایت معارض، یعنی صحیحه «فضیل بن یسار» که در آن آمده بود: «دَخَلْتُ بِعُمْرَةٍ فَأَيْنَ أَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ قَالَ حِيَالَ الْعَقَبَةِ عَقَبَةِ الْمَدِينِينَ» می‌نویسد:

أنه ليس فيها تصريح بالعمرة المفردة و إنما هي بالإطلاق، و الروايات المتقدّمة واردة في خصوص المفردة فتقيد الصحيحة و يرتفع التنافي.

در این روایت به عمره مفرده تصریح نشده، بلکه مطلق است و چون روایات قبلی [که معیار را ورود به حرم می‌دانستند] در خصوص عمره مفرده وارد شده‌اند، این روایت مقید می‌شود [به عمره تمتع]، در نتیجه تنافی رفع می‌شود.

به نظر ما نیز این جواب، جواب درستی است و نیاز نیست مثل شیخ طوسی آن را مخصوص کسانی بدانیم که از راه مدینه وارد مکه می‌شوند.

در باره دومین روایت معارض، یعنی خبری که شیخ طوسی به نقل از «یونس بن یعقوب» نقل کرده بود، اشکال سندی می‌کند و می‌نویسد:

ضعيفة بمحسّن بن أحمد، فإنه ممن لم يوثق، فالتعبير بالموثقة في غير محله.

این روایت به خاطر «محسن بن أحمد» ضعیف است، زیرا وی توثیق نشده، بنا بر این، تعبیر به موثقه برای این روایت، جا ندارد.

این اشکال نیز وارد است و اگر هم از ضعف سند، چشم‌پوشی کنیم، می‌گوییم: این روایت قدرت مقابله در برابر روایات صحیحی که تصریح به ورود حرم داشت را ندارد.

اما سومین روایت معارض، یعنی صحیحه «بزنطی» که در آن، معیار قطع تلبیه برای عمره‌ای که در ماه محرم انجام شود، دیدن بیوت مکه دانسته شد، آیت الله خویی ابتدا آن را بر صورت دوم حمل می‌نماید، یعنی آنجا که برای احرام از مکه خارج شده است؛ ولی با این حمل، مشکل دیگری پیش می‌آید و آن اینکه طبق صحیحه «عمر بن یزید» در چنین حالتی، معیار، دیدن کعبه است نه بیوت مکه؛ از این رو، می‌نویسد:

نعم يبقى شي‌ء و هو أن صحيح البزنطي جعل حدّ قطع التلبية بالنظر إلى بيوت مكّة و صحيح عمر بن يزيد المتقدّم الوارد فيمن اعتمر من أدنى الحل جعل الحد بالنظر إلى الكعبة، و لكن يمكن رفع التنافي بالتلازم بين الأمرين، فإن النظر إلى بيوت مكّة يستلزم النظر إلى الكعبة المشرفة لعلو البيت و ارتفاعه و نحو ذلك.

بله مشکل دیگری باقی است و آن، اینکه صحیحه «بزنطی» معیار قطع تلبیه را دیدن بیوت مکه قرار داد؛ ولی صحیحه «عمر بن یزید» معیار را برای عمره‌گزاری که از ادنی الحل محرم شده، دیدن کعبه قرار داد؛ ولی می‌توان با تلازم میان این دو معیار، تنافی را رفع نمود، زیرا لازمه دیدن خانه‌های مکه، دیدن کعبه مشرفه است، چراکه کعبه مرتفع و بلندتر است.

ولی به نظر می‌رسد این سخن قابل پذیرش نیست، چون اثبات چنین ملازمه‌ای دشوار و همراه تکلف است. از این رو، ظاهراً باید فرمایش آیت الله سبحانی را بپذیریم که مقصود از «عمرة المحرم»، عمره‌ای که در ماه محرم انجام می‌شود، نیست، زیرا در این صورت، باید بدون «ال» یعنی «عمرة محرم» می‌آمد؛ بلکه ظاهراً «المحرم» تصحیف «المتمتع» است که در این صورت، روایت مربوط به فرع قبلی می‌شود که معیار قطع تلبیه در عمره تمتع، مشاهده بیوت مکه بود، در نتیجه تنافی بر طرف می‌گردد.

به هر حال، از مجموع این روایات، همان نظر حضرت امام و بسیاری دیگر از فقها ثابت می‌شود که در عمره مفرده، اگر عمره‌گزار از خارج حرم وارد شود، معیار قطع تلبیه، زمان ورود به حرم است و اگر از مکه خارج شده باشد، ملاک، دیدن کعبه است.

فرع سوم

این فرع که بحث خاصی هم ندارد، مربوط به معیار قطع تلبیه برای کسی است که حج بجا می‌آورد. طبق روایاتی که در باب 44 از ابواب الإحرام آمده،[26] چنین شخصی باید تلبیه را تا ظهر روز عرفه قطع نماید، فرقی هم میان انواع سه‌گانه حج نیست.

غفر الله لنا و لکم ان شاء الله


[14] کتاب من لایحضره الفقیه، الشیخ الصدوق (381 ق)، ج‌4، ص463. ‌طریق شیخ صدوق به «مرازم» چنین است: محمد بن علی ماجيلويه ـ رضي اللّه عنه ـ عن علی بن إبراهيم، عن أبيه، عن محمد بن أبی عمير عن مرازم بن حكيم و بر اساس نرم‌افزار «درایة النور» طریق صحیحی است
[16] کتاب من لایحضره الفقیه، الشیخ الصدوق (381 ق)، ج‌4، ص441. طریق شیخ صدوق به «فضیل بن یسار» چنین است: محمّد بن موسى بن المتوكّل ـ رضي اللّه عنه ـ عن عليّ بن الحسين السعدآباديّ، عن أحمد بن أبي عبد اللّه البرقيّ، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن عمر بن اذينة، عن الفضيل بن يسار (و بر اساس نرم‌افزار «درایة النور» طریق صحیحی است
[18] ر ک: نرم‌افزار «درایة النور».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo