< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

97/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقیاجتناب از کبائر

وَ لَيْسَ عِنْدِي مَا يُوجِبُ لِي مَغْفِرَتَكَ، وَ لَا فِي عَمَلِي مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَكَ وَ مَا لِي بَعْدَ أَنْ حَكَمْتُ عَلَى نَفْسِي إِلَّا فَضْلُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ [1]

پیش از این به یکی از عوامل زمینه ساز مغفرت الهی (بخشش دیگران) اشاره شد. دومین عامل زمینه ساز مغفرت الهی، «اجتناب از کبائر» است. خویشتنداری از ارتکاب گناهان کبیره زمینه غفران الهی را فراهم می‌کند.

در چند آیه از قرآن به این نکته اشاره شده است از جمله در آیه 32 سوره نجم می‌خوانیم:

﴿الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ﴾[2]

كسانى كه از گناهان بزرگ و زشت كارى‌ها جز لغزش هاى كوچك دورى مى‌كنند [مورد آمرزش‌اند] يقيناً آمرزش پروردگارت گسترده و وسيع است

به روشنی در این آیه شریفه پس از اشاره به کسانی که اهل گناهان کبیره نیستند، سخن از مغفرت خود کرده است.

در آیه 31 سوره نساء نیز می‌خوانیم:

﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ﴾[3]

اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مى‌شويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مى‌پوشانيم

در اینجا نیز تصریح شده است که پاداش دوری از گناهان کبیره، بخشش و گذشت از گناهان صغیره هست.

در آیه 37 سوره شوری نیز در وصف انسان‌های باکمال می‌خوانیم:

﴿وَ الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ﴾[4]

همان كسانى كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مى‌ورزند، و هنگامى كه خشمگين شوند عفو مى‌كنند

البته باید توجه داشت که گناه صغیره‌ای که به انجام اصرار ورزیده شود دیگر صغیره محسوب نمی‌شود بلکه در زمره گناهان کبیره قرار می‌گیرد و در طرف مقابل گناه کبیره‌ای که با استغفار همراه باشد مورد بخشش قرار خواهد گرفت. اما سوالی که در اینجا مطرح می‌شود آن است که کدام گناه، کبیره تلقی می‌شود و کدام گناه، صغیره؟ روایات در این زمینه مختلفند؛ برخی به مصادیقی اشاره کرده‌اند که البته از جهت تعداد و گناهان شمرده شده با یکدیگر اختلاف دارند و برخی ضابطه و ملاکی برای کبیره بودن گناهان ارائه کرده‌اند از جمله مرحوم کلینی روایتی را در تفسیر همین آیه شریفه نقل می‌کند که گناهی کبیره محسوب می‌شود که خداوند برای انجام آن وعده آتش داده باشد. پس هر گناهی که در قرآن وعده آتش داده شده باشد، کبیره محسوب می‌شود.

بحث فقهی

موضوع: احرام بستن (غسل احرام)

یادآوری

تا کنون بحث‌های مقدماتی حج بیان شده است و از این جلسه به بعد به بحث اعمال حج ورود خواهیم کرد.

مستحبات احرام بستن

اولین کاری که حاجی باید انجام دهد «احرام بستن» است که البته برای آن مقدمات مستحبی نیز شمرده شده است که باید پیش از احرام بستن انجام شود.

از آنجا که امام خمینی(قدّس‌سرّه) به این مستحبات نپرداخته‌اند ما نیز تنها این مستحبات را می‌شماریم و تنها یکی از این مستحبات را – که درباره وجوب یا استحباب آن اختلاف نظر وجود دارد – بحث خواهیم کرد.

در عروة الوثقی[5] انجام پنج عمل پیش از احرام بستن، مستحب شمرده شده است:

اول: کوتاه نکردن موی سر از اول ماه ذی‌القعده؛

دوم: گرفتن ناخن و کوتاه کردن موی زیر بغل و پشت لب و پشت سر پیش از احرام بستن؛

سوم: غسل احرام و در صورت معذوریت تیمم بدل از آن؛

چهارم: احرام بستن پس از نماز واجب یا نافله؛

پنجم: نماز احرام (شش یا چهار یا دو رکعت).

غسل احرام؛ وجوب یا استحباب

درباره غسل احرام مشهور فقهاء حکم به استحباب و عدم وجوب این غسل کرده‌اند و البته گروهی از فقهاء نیز حکم به وجوب نموده‌اند.

لازم است به برخی از اقوال فقهاء اشاره نموده و سپس به روایات موجود در این زمینه هم بپردازیم.

اقوال فقهاء

شیخ طوسی در الخلاف معتقد است در مراسم حج، پیش از انجام نُه کار، غسل مستحب است از جمله احرام بستن. سپس به نظر فقهی شافعی اشاره می‌کند که وی دو فتوا دارد یکی در هفت موضع و دیگری در نُه موضع انجام غسل مستحب است. شیخ طوسی دلیل فتوای خود را اجماع فقهای شیعه می‌داند:

يستحب الغسل عند الإحرام، و عند دخول مكة، و عند دخول المسجد الحرام، و عند دخول الكعبة، و عند الطواف، و الوقوف بعرفة، و الوقوف بالمشعرو للشافعي فيه قولان: أحدهما: في سبع مواضع: للإحرام، و لدخول مكة، و للوقوف بعرفة، و للمبيت بالمزدلفة، و لرمي الجمار الثلاث، و لا يغتسل لرمي جمرة العقبة. و قال في القديم: لتسع مواضع هذه السبع مواضع، و لطواف الزيارة، و طواف الوداع.

دليلنا: إجماع الفرقة، و لأن ما ذكرناه مستحب بلا خلاف، و الزائد عليه ليس عليه دليل.[6]

علامه حلی در المختلف استحباب این غسل را نظر فقهی مشهور فقهاء می‌داند و به نام برخی از بزرگان اشاره می‌کند همچنین به عبارت شیخ مفید که استحباب غسل احرام را نظری بلاخلاف می‌داند تصریح می‌کند. در ادامه به نظر سید مرتضی نیز اشاره می‌کند که این غسل را مستحب اما مستحی بسیار موکد می‌داند و همین تأکید فراوان را دلیل نظر معدود فقهایی که قائل به وجوب هستند می‌داند. علامه حلی برای قائلین به وجوب این غسل، تنها به نام ابن عقیل اشاره می‌کند. علامه خود قائل به استحباب می‌گردد به دلیل اصل برائت و همچنین سهل از امام صادق(علیه‌السلام) که در بخش روایات به تفصیل بررسی خواهد شد. ایشان روایت سماعه از امام صادق(علیه‌السلام) را علاوه بر اشکال سندی، بر استحباب حمل می‌کند:

المشهور أنّ غسل الإحرام مستحب.اختاره الشيخان، حتّى أنّ المفيد رحمه اللّه قال: غسل الإحرام للحج سنّة أيضا بلا خلاف و كذا غسل إحرام العمرة، و هو اختيار ابن الجنيد، و السيد المرتضى، و سلّار، و ابن إدريس و ابن البراج، و أبي الصلاح.

و قال ابن أبي عقيل: انّه واجب. قال السيد المرتضى رحمه اللّه: الصحيح عندي أنّ غسل الإحرام سنّة لكنّها مؤكدة غاية التأكيد. فلهذا اشتبه الأمر على أكثر أصحابنا و اعتقدوا أن غسل الإحرام واجب لقوة ما ورد في تأكيده. و الحق: الاستحباب. لنا: الأصل براءة الذمة، و ما تقدم في حديث سعد عن الصادق(علیه‌السلام) حين قال: الغسل في أربعة عشر موطنا، واحد فريضة، و الباقي سنّة. احتجوا: بما رواه سماعة عن الصادق(علیه‌السلام) قال: و غسل المحرم واجب. و الجواب: المراد به شدّة الاستحباب لقوله(علیه‌السلام) في الحديث: و غسل الاستسقاء واجب و غسل يوم عرفة واجب، و غسل الزيارة واجب. مع انّ سند الحديث ضعيف.[7]

آیت الله سید محمد محقق داماد به شدت از وجوب غسل احرام دفاع می‌کند.[8] ایشان معتقد است اجماع منقول از شیخ طوسی و همچنین مشهور منقول از علامه حلی هیچکدام برای ما معتبر نمی‌باشد چراکه در طرف مقابل هم سید مرتضی معتقد است مشهور فقها حکم به وجوب غسل احرام کرده‌اند. رودررویی این دو ادعا، هر دو را برای ما بی اعتبار می‌کند و چاره‌ای نیست مگر رجوع به مفاد روایات باب که بررسی این روایات به زودی خواهد آمد.

صاحب جواهر معتقد است در مخالفت با حکم استحباب این غسل، فتوا و نظر فقهی قابل توجهی وجود ندارد. ایشان به قول بسیاری از فقهاء اشاره می‌کند و معتقد است حتی اگر در لفظ روایات چیزی باشد که بوی وجوب بدهد، باید آن را به استحباب منصرف نمود. حتی چه بسا بتوان کلمات معدود فقهای طرفدار وجوب – مثل ابن عقیل، ابن جنید و ظاهر عبارت شیخ صدوق – را نیز بر استحباب حمل نمود. مضافاً بر این که در حال حاضر – یعنی زمان صاحب جواهر – دیگر اختلاف نظری در این زمینه وجود ندارد و حتی می‌توان ادعای اجماع محصّل نمود. همچنین اگر بر فرض قائل به وجوب باشیم بسیار بعید است که کسی برای این غسل وجوب ذاتی قائل باشد، در نتیجه باید وجوب به شکل شرط صحت احرام مطرح گردد که چنین چیزی از عبارات فقهاء فهمیده نمی‌شود. علاوه بر همه این ها باید اشاره کرد که اساساً آیا انجام چنین واجبی برای حاجیان آن زمان و حتی زمان ما، راحت و ممکن است؟

غسل الإحرام إذ لا خلاف في مشروعيته في الجملة، و الأخبار به كادت تكون متواترة، بل لا خلاف محقق معتد به في خصوص استحبابه، و لذا نفاه عنه في المقنعة و حج الغنية و طهارة الوسيلة و المنتهى، بل في طهارة الغنية و عن حج الخلاف و التذكرة الإجماع عليه، كما عن ظاهر المجالس نسبته الى دين الإمامية، و عن التهذيب عندنا أنه ليس بفرض، كما عن حج التحرير ليس بواجب إجماعا، و عن ابن المنذر أجمع أهل العلم أن الإحرام جائز بغير اغتسال، و في المصابيح أن عليه الإجماع المعلوم بالنقل المستفيض و فتوى المعظم و إطباق المتأخرين. قلت: فلا ينبغي الإشكال بعد ذلك، و الأصل و السيرة القاطعة، و عده مع معلوم الاستحباب، و الحكم عليه بأنه سنة في مقابلة الفرض و الواجب الظاهر في الاستحباب، و إن حكي عن ابن أبي عقيل و ابن الجنيد الوجوب، و ربما نسب إلى ظاهر الصدوق و غيره ممن ذكر التعبير عنه أو عن إعادته بلفظ الأمر و «عليك» و نحوهما كالأخبار، و لا ريب في صرف ما وقع في الأخبار من ذلك و لفظ الوجوب أيضا و نحوها على الاستحباب، كما أنه يحتمله كلام أولئك، فلا ينبغي بسط الكلام فيه سيما بعد انقراض الخلاف فيه بحيث لا يمنع من تحصيل الإجماع و السيرة في خصوص المقام، إذ لو كان واجبا لاشترط في صحة الإحرام، لاستبعاد الوجوب النفسي، و من المستبعد بل الممتنع أن يكون ذلك كذلك، و يكون المحفوظ عند العلماء خلافه‌ مع توفر الدواعي و تكرر الحج في كل عام، مضافا إلى ما قيل من عدم تيسر الاغتسال في تلك الأوقات لسائر الناس، فتأمل.[9]

از آنچه گذشت می‌توان چنین نتیجه گرفت که «اکثر و قاطع فقهای گذشته و متأخر همه قائل به استحباب هستند».

اکنون به بررسی روایات این باب خواهیم پرداخت.

روایات غسل احرام

درباره غسل احرام سه دسته روایت وجود دارد: گروه اول روایاتی هستند که در متن آن به انجام عسل احرام امر شده است؛ گروه دوم روایاتی هستند که در صورت انجام ندادن غسل به اعاده آن دستور داده‌اند و گروه سوم روایاتی هستند که ادبیات توصیه و امر ندارند بلکه غسل احرام را به وجوب توصیف کرده‌اند. اکنون این سه گروه از روایات به تفکیک بررسی می‌شود.

گروه اول: امر به غسل احرام

در این گروه به سه روایت که در آن امر به غسل احرام شده است اشاره می‌کنیم:

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) قَالَ: إِذَا انْتَهَيْتَ إِلَى الْعَقِيقِ مِنْ قِبَلِ الْعِرَاقِ- أَوْ إِلَى الْوَقْتِ مِنْ هَذِهِ الْمَوَاقِيتِ وَ أَنْتَ تُرِيدُ الْإِحْرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَانْتِفْ إِبْطَكَ وَ قَلِّمْ أَظْفَارَكَ وَ اطْلِ عَانَتَكَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِكَ وَ لَا يَضُرُّكَ بِأَيِّ ذَلِكَ بَدَأْتَ ثُمَّ اسْتَكْ وَ اغْتَسِلْ وَ الْبَسْ ثَوْبَيْكَ الْحَدِيثَ.[10]

این روایت را کلینی[11] و شیخ صدوق[12] نقل کرده‌اند؛ کلینی با سندی که در واقع به چهار سند تحویل می‌شود و شیخ صدوق با سند خود از معاویة بن عمار که همه این اسناد صحیح و قابل اعتمادند خصوصاً اسناد کلینی که در آن یکی از مشایخ ثلاثه حضور دارند.

 

در این روایت امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید پیش از احرام ابتدا چند کار که ترتیبی بینشان نیست را انجام دهید: ازاله موهای زیر بغل، کوتاه کردن ناخن، نوره کشیدن و کوتاه کردن موی پشت لب. سپس مسواک بزن و غسل کن و لباس احرام به تن کن. در این روایت از فعل امر «اغْتَسِلْ» استفاده شده است که ظهور آن در وجوب است.

روایت دوم

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) وَ نَحْنُ بِالْمَدِينَةِ- عَنِ التَّهَيُّؤِ لِلْإِحْرَامِ فَقَالَ اطَّلِ بِالْمَدِينَةِ وَ تَجَهَّزْ بِكُلِّ مَا تُرِيدُ وَ اغْتَسِلْ وَ إِنْ شِئْتَ اسْتَمْتَعْتَ بِقَمِيصِكَ حَتَّى تَأْتِيَ مَسْجِدَ الشَّجَرَةِ.[13]

این روایت را شیخ طوسی[14] و شیخ صدوق[15] نقل کرده‌اند که سند هر دو صحیح و قابل اعتماد است.

در شهر مدینه از امام صادق(علیه‌السلام) درباره آماده شدن برای احرام سوال کردند، امام(علیه‌السلام) پاسخ دادند: توره بکشید و از اسباب سفر آنچه می‌خواهید را آماده کنید، غسل کنید و اگر خواستید تا مسجد شجره لباس معمول به تن داشته باشید.

در این روایت نیز از فعل امر «اغْتَسِلْ» استفاده شده است که ظهور آن در وجوب است.

روایت سوم

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: أَرْسَلْنَا إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) وَ نَحْنُ جَمَاعَةٌ وَ نَحْنُ بِالْمَدِينَةِ أَنَّا نُرِيدُ أَنْ نُوَدِّعَكَ فَأَرْسَلَ إِلَيْنَا أَنِ اغْتَسِلُوا بِالْمَدِينَةِ- فَإِنِّي أَخَافُ أَنْ يَعِزَّ الْمَاءُ عَلَيْكُمْ بِذِي الْحُلَيْفَةِ- فَاغْتَسِلُوا بِالْمَدِينَةِ- وَ الْبَسُوا ثِيَابَكُمُ الَّتِي تُحْرِمُونَ فِيهَا ثُمَّ تَعَالَوْا فُرَادَى أَوْ مَثَانِيَ[16]

این روایت را کلینی[17] و شیخ طوسی[18] از کلینی و همچنین شیخ صدوق[19] با اضافاتی نقل کرده‌اند؛ سند کلینی و همچنین طریق شیخ صدوق صحیح و مورد اعتماد است.

در این روایت آمده است گروهی از شیعیان هنگام خروج از مدینه برای حج، برای خداحافظی پیغامی برای امام صادق(علیه‌السلام) فرستادند. امام(علیه‌السلام) در پاسخ پیام دادند همینجا در مدینه غسل کنید چه این که می‌ترسم در ذوالحلیفه آب برای غسل کردن‌تان وجود نداشته باشد، سپس لباس احرام بپوشید و به صورت تکی یا دو نفر دو نفر به ذوالحلیفه بیایید.

گروه دوم: امر به اعاده غسلروایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ(علیه‌السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَغْتَسِلُ لِلْإِحْرَامِ ثُمَّ يَنَامُ قَبْلَ أَنْ يُحْرِمَ قَالَ عَلَيْهِ إِعَادَةُ الْغُسْلِ[20]

این روایت را کلینی[21] با سندی صحیح و شیخ طوسی[22] از کلینی نقل کرده است. از امام رضا(علیه‌السلام) درباره کسی که غسل احرام انجام داده اما پیش از احرام بستن به خواب رفته است، پرسیدند، امام(علیه‌السلام) فرمودند دوباره غسل خود را اعاده کند. آیا اگر غسل احرام صرفاً یک امر مستحب بود، امام(علیه‌السلام) امر به اعاده آن می‌کردند؟

روایت دوم

عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(علیه‌السلام) قَالَ: إِذَا اغْتَسَلَ الرَّجُلُ وَ هُوَ يُرِيدُ أَنْ يُحْرِمَ فَلَبِسَ قَمِيصاً قَبْلَ أَنْ يُلَبِّيَ فَعَلَيْهِ الْغُسْلُ[23]

این روایت را کلینی[24] با سندی صحیح که در آن بزنطی از مشایخ ثلاثه و محمد بن مسلم از اصحاب اجماع حضور دارند و شیخ طوسی[25] از کلینی نقل کرده است.

امام باقر(علیه‌السلام) می‌فرماید اگر کسی غسل احرام انجام دهد اما پیش از تلبیه، لباس دوخته به تن کند، باید دوباره غسل احرام بجا آورد.

روایت سوم

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) عَنْ رَجُلٍ اغْتَسَلَ لِلْإِحْرَامِ ثُمَّ لَبِسَ قَمِيصاً قَبْلَ أَنْ يُحْرِمَ قَالَ قَدِ انْتَقَضَ غُسْلُهُ[26]

این روایت را کلینی[27] و شیخ طوسی[28] از کلینی نقل کرده است. سند این روایت به دلیل حضور قاسم بن محمد – که واقفی ثقه هست – موثق شمرده می‌شود.

محتوای روایت مانند روایت پیشین است. اینجا باید این نکته را متذکر شد که این دو روایت اخیر – که دستور به اعاده غسل بودند – را صاحب وسائل الشیعه تحت «بَابُ أَنَّ مَنِ اغْتَسَلَ لِلْإِحْرَامِ ثُمَّ لَبِسَ قَمِيصاً اسْتُحِبَّ لَهُ إِعَادَةُ الْغُسْل‌» آورده است که نشان می‌دهد ایشان از این روایات، وجوب غسل احرام را استفاده نکرده‌اند.

روایت چهارم

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ أَبِي الْحَسَنِ(علیه‌السلام) رَجُلٌ أَحْرَمَ بِغَيْرِ صَلَاةٍ أَوْ بِغَيْرِ غُسْلٍ جَاهِلًا أَوْ عَالِماً مَا عَلَيْهِ فِي ذَلِكَ وَ كَيْفَ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَصْنَعَ فَكَتَبَ يُعِيدُهُ[29]

این روایت را شیخ طوسی[30] در تهذیب و کلینی با اندکی اختلاف در کافی[31] و هر دو با سند صحیح نقل کرده‌اند.

در این روایت از امام رضا(علیه‌السلام) درباره کسی که نماز یا غسل احرام را عالماً یا جاهلاً پیش از احرام بستن انجام نداده است سوال می‌شود و امام(علیه‌السلام) پاسخ می‌دهند باید اعاده کند.

گروه سوم: توصیف غسل احرام به وجوبروایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْن‌ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) عَنْ غُسْلِ الْجُمُعَةِ- فَقَالَ وَاجِبٌ فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ إِلَّا أَنَّهُ رُخِّصَ لِلنِّسَاءِ فِي السَّفَرِ لِقِلَّةِ الْمَاءِ وَ قَالَ غُسْلُ الْجَنَابَةِ وَاجِبٌ وَ غُسْلُ الْحَائِضِ إِذَا طَهُرَتْ وَاجِبٌ وَ غُسْلُ الِاسْتِحَاضَةِ وَاجِبٌ إِذَا احْتَشَتْ بِالْكُرْسُفِ فَجَازَ الدَّمُ الْكُرْسُفَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ غُسْلُ النُّفَسَاءِ وَاجِبٌ وَ غُسْلُ الْمَوْلُودِ وَاجِبٌ وَ غُسْلُ الْمَيِّتِ وَاجِبٌ وَ غُسْلُ مَنْ غَسَّلَ الْمَيِّتَ وَاجِبٌ وَ غُسْلُ الْمُحْرِمِ وَاجِبٌ وَ غُسْلُ يَوْمِ عَرَفَةَ وَاجِبٌ وَ غُسْلُ الزِّيَارَةِ وَاجِبٌ إِلَّا مِنْ عِلَّةٍ وَ غُسْلُ دُخُولِ الْبَيْتِ وَاجِبٌ وَ غُسْلُ دُخُولِ الْحَرَمِ يُسْتَحَبُّ أَنْ لَا تَدْخُلَهُ إِلَّا بِغُسْلٍ وَ غُسْلُ الْمُبَاهَلَةِ وَاجِبٌ وَ غُسْلُ الِاسْتِسْقَاءِ وَاجِبٌ وَ غُسْلُ أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مُسْتَحَبٌّ وَ غُسْلُ لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ سُنَّةٌ وَ غُسْلُ لَيْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ سُنَّةٌ لَا تَتْرُكْهَا لِأَنَّهُ يُرْجَى فِي إِحْدَاهُنَّ لَيْلَةُ الْقَدْرِ- وَ غُسْلُ يَوْمِ الْفِطْرِ- وَ غُسْلُ يَوْمِ الْأَضْحَى سُنَّةٌ لَا أُحِبُّ تَرْكَهَا وَ غُسْلُ الِاسْتِخَارَةِ يُسْتَحَبُّ[32]

این روایت را شیخ طوسی[33] و شیخ صدوق[34] با اندکی اختلاف نقل کرده‌اند که البته درباره جمله مورد نظر ما «غُسْلُ الْمُحْرِمِ وَاجِبٌ» یکسان هستند. کلینی[35] نیز این روایت را گزارش نموده است اما در متن وی به چند غسل اشاره‌ای نشده است که یکی از آن‌ها غسل احرام است.

محتوای روایت نیازی به توضیح ندارد چه این که امام(علیه‌السلام) غسل‌های مستحب و واجب را شمرده‌اند و در این بین غسل احرام از غسل‌های واجب شمرده شده است.

روایت دوم

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) قَالَ: الْغُسْلُ فِي سَبْعَةَ عَشَرَ مَوْطِناً مِنْهَا الْفَرْضُ ثَلَاثَةٌ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْفَرْضُ مِنْهَا قَالَ غُسْلُ الْجَنَابَةِ وَ غُسْلُ مَنْ غَسَّلَ مَيِّتاً وَ الْغُسْلُ لِلْإِحْرَامِ[36]

این روایت را شیخ طوسی[37] در تهذیب گزارش نموده است. سند این روایت را همگی راویان ثقه امامی تشکیل می‌دهند به جز حلقه اتصال یونس بن عبدالرحمن به امام صادق(علیه‌السلام) که از آن با تعبیر «عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ» یاد شده است. با توجه به این که یونس بن عبدالرحمن از اصحاب اجماع است، این روایت برای کسانی که نقل اصحاب اجماع را مایه اعتبارمندی روایت می‌دانند، معتبر بوده و مشکل سندی نخواهد داشت. محتوای روایت نیز بسیار صریح و روشن است، هفده غسل وجود دارد که تنها سه تای آن واجب است و از جمله آن سه تا، غسل احرام است.

ان شاءالله ادامه بحث را در جلسه آینده پی خواهیم گرفت.

غفر الله لنا و لکم ان شاء الله


[8] کتاب الحج، السيد محمد المحقق الداماد (1388 ق)، ج2، ص92.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo