< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

97/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقیفقر فراگیر

وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعِي وَ لَا أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِي‌.[1]

پیش از این گذشت که «فقر» در فرهنگ قرآن و حدیث معانی مختلفی دارد. آیات و روایات مرتبط با «فقر» را می‌توان به چند دسته تقسیم نمود. گروهی از این متون دینی به موضوع «فقر فراگیر» یا به تعبیر دیگر موضوع «فقیر شدن جامعه»، اختصاص دارد که بدان اشاره کوتاهی می‌شود. از این مفهوم در ادبیات امروز با تعابیری چون «تورم»، «نابسامانی‌های اقتصادی» و مانند آن یاد میشود.

این گروه از متون دینی ما، «فقر فراگیر» را از جمله‌ی نِقم و مجازات خداوند سبحان می‌شمارد.

در آیه 12 سوره مبارکه نحل به صراحت گرسنگی و ناامنی فراگیر، نتیجه کفران نعمت مردم شمرده می‌شود:

وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُون

در روایات نیز این معنا به خوبی دیده می‌شود. از جمله در روایتی که کلینی با سند خود از امام علی(علیه‌السلام) نقل می‌کند که پیامبر مکرم(صلّ‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند هرگاه خدای متعال بر امتی غضب کند ولی عذاب خاص خود را بر آنان نازل نکند، علایم خشم الهی به شکل مشکلاتی چون: «گرانی و تورم»، «کم شدن آبادانی»، «تجارت بدون سود»، «رشد نیافتن میوه‌ها»، «کم شدن منابع آب»، «کم شدن بارندگی» و «تسلط اشرار بر امور جامعه» در آن امت بروز میکند.

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه‌السلام): «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّ‌الله‌علیه‌وآله): إِذَا غَضِبَ اللَّهُ عَلى‌ أُمَّةٍ، وَ لَمْ يُنْزِلْ بِهَا الْعَذَابَ، غَلَتْ أَسْعَارُهَا، وَ قَصُرَتْ أَعْمَارُهَا، وَ لَمْ تَرْبَحْ تُجَّارُهَا، وَ لَمْ تَزْكُ ثِمَارُهَا، وَ لَمْ تَغْزُرْ أَنْهَارُهَا، وَ حُبِسَ عَنْهَا أَمْطَارُهَا، وَ سُلِّطَ عَلَيْهَا شِرَارُهَا»[2]

البته این که گرانی و تورم از علایم خشم و مجازات الهی است به معنای نفی زشتی عمل گرانفروشان و مفسدان اقتصادی برهم زننده نظم اقتصادی جامعه نیست. زشتی عمل اینان و مجازاتشان در وقت مقرر، به جای خود باقی است، اما این نکته هم نباید مورد غفلت قرار گیرد که دچار شدن جامعه‌ای به مشکل «فقر فراگیر»، از علایم ناخشنودی خداوند از آن جامعه خواهد بود.

در آیه 84 سوره مبارکه هود نیز، حضرت شعیب در توصیف اهل مدین می‌فرماید: إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ؛ در توضیح این عبارت از امام صادق(علیه‌السلام) روایت شده است که مراد حضرت شعیب ارزانی موجود در فضای اقتصادی اهل مدین بوده است:

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ: رَفَعَهُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ» قَالَ: «كَانَ سِعْرُهُمْ رَخِيصاً»[3] .

ابن عباس نیز همین معنا را در تفسیر این عبارت آورده است و انذار حضرت شعیب در پایان همین آیه شریفه را نیز به معنای انذار از گرانی دانسته است:

عن ابن عباس: إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ قال: رخص السعر. وَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ قال: غلاء سعر [4] .

بحث فقهی

موضوع: احکام مواقیت (احرام پیش از میقات)

یادآوری

در بین مباحث احکام حج، مباحثی در باره مرگ مغزی و پیوند اعضاء طی دوازده جلسه گذشته مطرح شد.[5] پیش از این، میقات‌های پنجگانه عمره حج و دیگر میقات‌های خاص را بررسی کردیم؛ اینک، بحث را درباره احکام مواقیت پی می‌گیریم.

احرام بستن پیش از میقاتطرح مسأله

از جمله مسایل پرکاربرد در موضوع احرام بستن، جواز یا ممنوعیت احرام بستن پیش از میقات است، به تعبیر دیگر سوال مبتلا به این است که آیا میتوان پیش از میقات احرام بست و دیگر در میقات حضور نیافت؟ یا برای احرام بستن حضور در یکی از میقات‌ها الزامی است؟

حضرت امام در اولین مسئله از مسائل مربوط به احکام مواقیت می‌نویسد:

لا يجوز الإحرام قبل المواقيت، و لا ينعقد‌، و لا يكفي المرور عليها محرما، بل لا بد من إنشائه في الميقات، و يستثنى من ذلك موضعان: أحدهما- إذا نذر الإحرام قبل الميقات، فإنه يجوز و يصح و يجب العمل به، و لا يجب تجديد الإحرام في الميقات و لا المرور عليها[6]

از نظر امام خمینی(قدّس‌سرّه) احرام پیش از میقات نه جایز است و نه منعقد میشود و با عبور با حالت احرام از میقات، نیز این مشکل حل نمی‌شود؛ بلکه باید احرام در خود میقات انشاء شود. تنها در دو صورت این حکم استثناء می‌شود: یکی در صورت نذر و دیگری در صورت خوف از دست دادن عمره رجبیه. اگر فردی نذر کرده باشد که پیش از میقات احرام ببندد، باید به نذر خود عمل کند و احرام او نیز صحیح خواهد بود چه این که اصل چنین نذری نیز جایز است. همچنین به تجدید احرام در میقات و حتی به عبور از میقات هم نیازی نیست.

پس از نظر ایشان اولاً «احرام پیش از میقات» جایز نیست مگر در دو استثناء و ثانیاً «مرور در حال احرام از میقات» مجوز احرام پیش از میقات نخواهد بود.

اقوال فقهاء

جایز نبودن احرامِ پیش از میقات، از مسلّمات مذهب امامیه است، البته اهل سنت در این مسأله اختلاف نظر دارند. فتوای برخی از بزرگان را مرور می‌کنیم:

شیخ طوسی در الخلاف

شیخ طوسی در الخلاف فتوای خود را چنین بیان می‌کند که احرام پیش از میقات جایز نیست و اگر هم کسی چنین کند احرامش منعقد نمی‌شود مگر این که نذر کرده باشد. سپس فتوای اهل سنت را این گونه گزارش می‌کند که ابوحنیفه احرام پیش از میقات را نه تنها صحیح که حتی افضل می‌داند. شافعی نیز در این مسأله دو فتوا دارد یکی مانند فتوای ابوحنیفه است و دیگری آن است که احرام از میقات فضیات دارد اما احرام پیش از میقات نیز منعقد می‌شود.

شیخ طوسی فتوای خود را به سه دلیل مستند می‌کند: اول اجماع فقهای شیعه؛ دوم اصل برائت ذمه با این توضیح که احرام در میقات قطعاً صحیح بوده و منعقد می‌شود اما برای انعقاد احرام پیش از میقات دلیلی وجود ندارد و اصل برائت ذمه جاری می‌گردد؛ سوم سیره نبوی در احرام بستن در خود میقات، چه این که اگر احرام بستن پیش از میقات صحیح بود و یا حتی فضیلتی داشت پیامبر(صلّ‌الله‌علیه‌وآله) بدان اقدام می‌نمود.

لا يجوز الإحرام قبل الميقات،فإن أحرم لم ينعقد إحرامه إلا أن يكون نذر ذلك.و قال أبو حنيفة: الأفضل أن يحرم قبل الميقات. و للشافعي فيه قولان: أحدهما مثل قول أبي حنيفة. و الثاني: الأفضل من الميقات إلا أنه ينعقد قبله على كل حال. دليلنا: إجماع الفرقة، و أيضا فالإحرام من الميقات مقطوع على صحته و انعقاده، و ليس على انعقاده قبل الميقات دليل، و الأصل براءة الذمة و أيضا لا خلاف أن النبي صلى الله عليه و آله أحرم من الميقات، و لو كان يصح قبله أو كان فيه فضل لما تركه عليه الصلاة و السلام.[7]

علامه حلی در تذکرة الفقهاء

نظر علامه در تذکره همسان با نظر امام خمینی(قدّس‌سرّه) در تحریر است. ایشام نیز احرام پیش از میقات را جایز نمی‌داند مگر در دو صورت نذر یا درک عمره رجبیه. ایشان فتوای اهل سنت را چنین گزارش می‌کند:

گروهی احرام از میقات را افضل و احرام پیش از میقات را مکروه می‌دانند مانند مالک، عمر، عثمان، حسن، عطاء، مالک، احمد و اسحاق.

از نگاه ابوحنیفه افضل آن است که هر کس از شهر خود محرم شود.

شافعی نیز دو فتوا دارد که نقل شیخ طوسی در الخلاف گذشت.

گروهی دیگر نیز از خانه خود احرام می‌بستند مانند علقمة، أسود، عبد الرحمن و أبو إسحاق.

سپس شیخ طوسی در تبیین نظر فقهای شیعه ابتدا به شیوه‌ای که قابل قبول برای اهل سنت نیز باشد چنین استدلال می‌کند که خود اهل سنت سیره نبوی را چنین گزارش کرده‌اند که ایشان از میقات محرم می‌شده‌اند و همه نیز قبول داریم که ایشان بین فعل راجح و مرجوح، فعل راجح را انجام می‌داده است. تا اینجا ثابت می‌شود احرام از میقات فعل راجح است. در روایات ایشان نیز آمده است که

«خذوا عنّي مناسككم؛

مناسکتان را از من فرا بگیرید[8] ».

نتیجه آن که پیروی از این سیره نبوی واجب است.

روایات

روایات مرتبط با این مسأله در کتاب وسائل الشیعه در ذیل عنوانی قرار گرفته است که خود نشاندهنده فتوای مؤلف کتاب نیز هست: (بَابُ عَدَمِ جَوَازِ الْإِحْرَامِ قَبْلَ الْمِيقَاتِ لِغَيْرِ النَّاذِرِ وَ مُرِيدِ عُمْرَةِ رَجَبٍ مَعَ خَوْفِ تَقَضِّيهِ‌). به اجمال به برخی از روایات این باب اشاره می‌کنیم.

روایت اول

در روایت اول این باب می‌خوانیم:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِي‌ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) قَالَ: الْإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِيتَ خَمْسَةٍ وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ(صلّ‌الله‌علیه‌وآله) - لَا يَنْبَغِي لِحَاجٍّ وَ لَا مُعْتَمِرٍ أَنْ يُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لَا بَعْدَهَا وَ ذَكَرَ الْمَوَاقِيتَ ثُمَّ قَالَ وَ لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَرْغَبَ عَنْ مَوَاقِيتِ رَسُولِ اللَّهِ(صلّ‌الله‌علیه‌وآله).

وَ رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ وَ الشَّيْخُ كَمَا مَرَّ.[9]

این روایت را شیخ صدوق[10] و کلینی[11] هر دو باسندی صحیح البته به شکل کامل و با اسامی مواقیت نقل کرده‌اند که در اینجا اسامی مواقیت، در تلخیص روایت نیامده است.

متن این روایت تصریح دارد که احرام بستن تنها از مواقیت جایز است و احرام بستن پیش و پس از میقات صحیح نخواهد بود و در پایان نیز نسبت به ترک این سیره نبوی تحذیر می‌نماید.

روایت دوم

روایت پنجم همین باب نیز روایتی صحیحه است که فردی به نام ميسر بن عبدالعزيز النخعي با حالی دگرگون و رنگی پریده بر امام صادق(علیه‌السلام) وارد می‌شود. امام(علیه‌السلام) پس از دیدن حال نزار او، از وی می‌پرسد از کجا محرم شده است؟ و او پاسخ می‌دهد از فلان نقطه. امام ادامه می‌دهند گاهی وقت‌ها فرد دنبال انجام کار نیک است اما دچار اشتباه و لغزش می‌شود. سپس از میسر می‌پرسند اگر در حال سفر نماز شکسته را کامل بخوانی مایه خوشحالی تو خواهد بود؟ پاسخ داد نه، امام فرمودند احرام پیش از میقات نیز چنین است. این تشبیه امام(علیه‌السلام) به روشنی نشان می‌دهد احرام پیش از میقات، مانند نماز کامل در سفر، مجاز نبوده و مجزی از تکلیف نیز نخواهد بود.

وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ مُيَسِّرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) وَ أَنَا مُتَغَيِّرُ اللَّوْنِ فَقَالَ لِي مِنْ أَيْنَ أَحْرَمْتَ قُلْتُ مِنْ مَوْضِعِ كَذَا وَ كَذَا فَقَالَ رُبَّ طَالِبِ خَيْرٍ تَزِلُّ قَدَمُهُ ثُمَّ قَالَ يَسُرُّكَ أَنْ صَلَّيْتَ الظُّهْرَ أَرْبَعاً فِي السَّفَرِ قُلْتُ لَا قَالَ فَهُوَ وَ اللَّهِ ذَاكَ.[12]

این روایت را کلینی[13] با همین متن گزارش کرده است و احمد بن محمد بن خالد برقی در المحاسن، با این زیادت نقل کرده است که وقتی راوی می‌گوید از کدام نقطه محرم شده است امام(علیه‌السلام) تصریح می‌کنند که این نقطه از مواقیت معروف حج نیست.[14]

روایت سوم

در روایت دیگری از امام صادق(علیه‌السلام) نیز انعقاد احرام خارج از میقات به صراحت رد شده است. در این روایت می‌خوانیم:

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السلام) فِي حَدِيثٍ وَ مَنْ أَحْرَمَ دُونَ الْوَقْتِ فَلَا إِحْرَامَ لَهُ.[15]

این روایت را کلینی[16] و شیخ طوسی[17] در تهذیبین گزارش نموده‌اند که البته در گزارش این سه کتاب تعبیر «دُونَ الْمِيقَاتِ» آمده است نه «دُونَ الْوَقْتِ». صاحب وسائل با این که تصریح می‌کند این روایت را از همین سه کتاب اخذ کرده است اما لفظی که گزارش نموده است با هر سه تفاوت دارد.

ان شاءالله ادامه بحث را در جلسه بعد با توضیح و بررسی دو استثناء این حکم، ادامه خواهیم داد.

غفر الله لنا و لکم ان شاء الله


[5] مقرّر: گفتنی است، بخش کوتاهی از ابتدای این جلسه نیز در باره جمع‌بندی مباحث مربوط به پیوند اعضاء بود که به انتهای جلسه قبل منتقل شد.
[8] السنن الكبرى، بيهقي (485 ق)، ج5، ص125.
[16] الکافی، الشیخ الکلینی (329 ق)، ج8، ص348، ح7133، ط ـ دار الحدیث.
[17] تهذیب الأحکام، الشیخ الطوسی (460 ق)، ج5، ص52.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo