< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

96/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی

مصونیت از کسالت در عبادت (3)

و لا تَبتَلِيَنّي بِالكَسَلِ عَن عِبادَتِك‌.[1]

نکته سوم در تبیین این فراز نورانی، این است که گاه سستی و کاهلیِ در عبادت، یکی از کیفرها و عقوبت‌های الهی است. این که انسان، گاهی احساس می‌کند حالِ عبادت و انس با خدا ندارد ـ طبق آنچه در روایات آمده است ـ نوعی کیفر الهی است و باید ببیند چه کار خلافی از او سر زده که خداوند این کیفر را متوجه او کرده است.

در روایتی که از امام باقر (علیه السّلام) نقل شده است، می‌خوانیم:

إنَّ للَّهِ عُقُوباتٌ‌ فِى‌ القُلُوبِ‌ و الأبدانِ: ضَنكٌ فِى المَعِيشَةِ و وَهنٌ فِى العِبادَةِ، و ما ضُرِبَ عَبدٌ بِعُقُوبَةٍ أعظَمَ مِن قَسوَةِ القَلبِ.[2]

به تحقيق كه خداوند كيفرهايى به جهت ارتكاب گناهان در جسم و جان انسان دارد، مانند سختى زندگى و سستى در عبادت، ولى هيچ كيفرى بزرگ‌تر از قساوت قلب نيست.

خداوند متعال، به خاطر گناهان کیفرهای مختلفی به انسان می‌دهد، گاه دل انسان عقوبت می‌شود، گاه بدن او گرفتار کیفر الهی می‌گردد، مثلا مشکلات و مصائبی که برای انسان‌های عادی رخ می‌دهد، کیفر گناهان اوست، چه اینکه می‌فرماید:

﴿ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ﴾.[3]

و آنچه مصيبت كه به شما مى‌رسد به خاطر اعمالى است كه به دست خود كرده‌ايد.

البته مصایب اولیای الهی، جنبه کیفر ندارد؛ بلکه موجب ترفیع مقام آنهاست.

همچنین اینکه انسان گاه در انجام عبادت کسل می‌شود و مثلا حال ندارد برای نماز شب بیدار شود، از جمله عقوبت‌هایی است که بر اثر ارتکاب گناهان، گرفتارش شده است. در روایتی وارد شده که شخصی آمد خدمت امیر المؤمنین (علیه السّلام) و عرض کرد: «از خواندن نماز شب محروم شده‌ام» حضرت فرمود:

أنتَ رَجُلٌ قد قَيَّدَتكَ‌ ذُنوبُكَ‌.[4]

تو کسی هستى كه گناهانت تو را به بند كشيده‌اند.

بالاتر از همه این عقوبات، قساوت قلب است. کسی که دلش به خاطر گناه سخت شده، چون نمی‌تواند بیماری روحی خود را تشخیص دهد، به فکر توبه و علاج آن نمی‌افتد، لذا انسان تا به این مرحله نرسیده، به محض اینکه دید در انجام عبادت سست شده، باید به اعمال خود رجوع کند تا منشأ این بی‌حالی و کسالت را بیابد و توبه کند.

بحث فقهی

موضوع: اقسام حج (3)

یادآوری

بحث در این بود که مراد از «حاضر» در آیه شریفه: ﴿ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ﴾ که وظیفه‌اش حج تمتع نیست، چه کسی است؟ و در مقابل، «بادی» که وظیفه‌اش حج تمتع است، به چه کسانی اطلاق می‌گردد؟

گفتیم فقهای اهل سنت در تعیین «حاضر» پنج قول دارند: 1 ـ کسی که در مکه و پیرامون آن تا قبل از مواقیت زندگی می‌کند؛ 2 ـ اهل حرم؛ 3 ـ اهل مکه؛ 4 ـ کسی که در مکه و پیرامون آن تا نزدیک‌ترین میقات زندگی می‌کند؛ 5 ـ کسی که در مکه و پیرامون آن تا فاصله‌ای که حضور در نماز جمعه بر او واجب است، زندگی می‌کند.

و در میان فقهای شیعه نیز دو قول وجود دارد: 1 ـ قول شیخ طوسی و من تبع ایشان که اهل مکه تا فاصله دوازده میلی (بیست کلیومتری) پیرامون آن را «حاضر» می‌دانند؛ 2 ـ قول عده‌ای دیگر از فقها از جمله معاصرین که اهل مکه تا فاصله چهل و هشت میلی (هشتاد کلیومتری) پیرامون آن را «حاضر» می‌دانند.

ادامه روایات

برای انتخاب یکی از این دو قول، سراغ روایات رفتیم و گفتیم روایات این باب به چهار دسته تقسیم می‌شود. دسته اول و دوم این روایات را خواندیم، یعنی روایاتی که صراحتاً محدوده را 48 میل می‌دانست و روایاتی که علاوه بر مکه از مکان‌های خاصی مانند «ذات عرق»، «عسفان»، «مَرّ»، «سَرِف» و «بُستان» نام برده بود که برای اهالی آنها، انجام حج تمتع جایز نیست و چون این مناطق همه در همان محدوده 48 میلی قرار داشتند، منافاتی میان این دو دسته از روایات وجود نداشت. اینک دو دسته دیگر را می‌خوانیم.

دسته سوم: روایات دال بر «دون المیقات»

سومین دسته از روایات، دو روایتی است که محدوده مناطقی که به اهل آن «حاضر» اطلاق می‌شود را مکه تا قبل از میقات‌ها تعیین می‌کند.

روایت اول

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِه‌] عَنْهُ [موسی بن القاسم] عَنْ أَبِي الْحَسَنِ النَّخَعِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي ﴿حٰاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ﴾ قَالَ مَا دُونَ الْمَوَاقِيتِ إِلَى مَكَّةَ فَهُوَ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ لَيْسَ لَهُمْ مُتْعَةٌ.[5]

شیخ طوسی به اسنادش از «موسی بن قاسم» و او از «ابو الحسن ایوب بن نوح النخعی» که هر دو امامی، ثقه و جلیل هستند و او از «محمد بن ابی عمیر» و او از «حماد بن عثمان» که هر دو از اصحاب اجماع هستند و او از «عبیدالله بن علی الحلبی» که امامی، ثقه و جلیل است، نقل نموده است؛ لذا روایت صحیحه است. «حلبی» می‌گوید:

امام صادق (علیه السّلام) درباره [آیه] «ساکنان مسجدالحرام» فرمود: [مراد اهالی] مناطق قبل از میقات‌ها تا مکه است، آنها ساکنان مسجدالحرام هستند که انجام حج عمره برایشان جایز نیست.

روایت دوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ‌] بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي ﴿حٰاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ﴾ قَالَ مَا دُونَ الْأَوْقَاتِ إِلَى مَكَّةَ.[6]

شیخ طوسی به اسنادش از «احمد بن محمد بن عیسی» و او از «حسین بن سعید الاهوازی» که هر دو امامی، ثقه و جلیل هستند و او از «محمد بن ابی عمیر» و او از «حماد بن عثمان» که هر دو از اصحاب اجماع هستند، نقل نموده است؛ لذا این روایت نیز صحیحه است. «حماد» می‌گوید:

امام صادق (علیه السّلام) درباره [آیه] «ساکنان مسجدالحرام» فرمود: [مراد اهالی] مناطق قبل از میقات‌ها تا مکه است.

«اوقات» و «مواقیت» هر دو به یک معنا است؛ اما سؤال در معنای «مَا دُونَ الْمَوَاقِيتِ» و «مَا دُونَ الْأَوْقَاتِ» است. دو احتمال در این باره وجود دارد:

1 ـ «دون کل واحد من المواقیت»، یعنی ملاک، مناطق قبل از هر میقات است که در این صورت نزدیک‌ترین میقات که «یلمم» باشد حدود 48 میل (80 کیلومتر) تا مکه فاصله دارد؛ و دورترین آن یعنی «جحفه» حدود 114 میل (190 کیلومتر) فاصله دارد.

2 ـ «دون کل المواقیت» یعنی ملاک، مناطق قبل از «اقرب المواقیت» است که در این صورت با روایات دال بر 48 میل، تطبیق می‌کند.

ظاهراً احتمال دوم صحیح است، زیرا طبق احتمال اول، باید به صورت مفرد می‌فرمود: «ما دون المیقات» نه «ما دون المواقیت» یا «الاوقات».

گفتنی است، برخی نیز احتمال تقیه‌ای بودن این روایات را داده‌اند، زیرا از جمله اقوال اهل سنت، «دون المواقیت» یا «اقرب المواقیت» بود.[7]

دسته چهارم: روایت دال بر 18 میل

دسته چهارم، روایتی است که «حاضر» را به کسی که منزلش تا هیجده میلی اطراف مکه است، تفسیر نموده است، یعنی تا سی کیلومتری پیرامون آن. می‌فرماید:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوب‌] عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ذٰلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حٰاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ﴾ قَالَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ عَلَى ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِيلًا مِنْ بَيْنِ يَدَيْهَا وَ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِيلًا مِنْ خَلْفِهَا وَ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِيلًا عَنْ يَمِينِهَا وَ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِيلًا عَنْ يَسَارِهَا فَلَا مُتْعَةَ لَهُ مِثْلُ مَرٍّ وَ أَشْبَاهِهِ.[8]

شیخ کلینی از «علی بن ابراهیم» که امامی، ثقه و جلیل است و او از پدرش «ابراهیم بن هاشم» که «علی التحقیق» امامی و ثقه است و او از «حماد بن عیسی» که از اصحاب اجماع است و او از «حریز بن عبدالله السجستانی» که امامی و ثقه است، نقل نموده است. پس روایت صحیحه است. «حریز» می‌گوید:

امام صادق (علیه السّلام) درباره این سخن خدای متعال «آن براى ‌كسى است که خانواده‌اش، ساکن مسجدالحرام نباشند»، فرمود: کسی که منزلش در فاصله 18 میلی از روبرو یا 18 میلی از پشت سر یا 18 میلی از طرف راست یا 18 میلی از طرف چپ قرار داشته باشد، نمی‌تواند حج تمتع به جا آورد، مثل منطقه «مَرّ» و مانند آن.

این روایت مخالف با روایاتی است که قبلا خواندیم، لذا صاحب وسائل پس از نقل آن می‌نویسد:

هَذَا غَيْرُ صَرِيحٍ فِي حُكْمِ مَا زَادَ عَنْ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِيلًا فَهُوَ مُوَافِقٌ لِغَيْرِهِ فِيهَا وَ فِيمَا دُونَهَا فَيَبْقَى تَصْرِيحُ حَدِيثِ زُرَارَةَ وَ غَيْرِهِ بِالتَّفْصِيلِ سَالِماً عَنِ الْمُعَارِضِ. [9]

این روایت در مورد حکم بیش از 18 میلی [ساکت است و] صراحتی ندارد، پس این روایت در محدوده 18 میلی و کمتر از آن با روایات دیگر موافق است، لذا در مورد بیش از این مقدار، روایت زراره و غیر آن، بدون معارض باقی خواهد ماند.

صاحب وسائل قول به 48 میل را پذیرفته و برای اینکه این روایت را ردّ نکند، آن را اینگونه توجیه کرده است که این روایت فقط حکم کسی که در 18 میلی قرار دارد را فرموده؛ ولی درباره بیش از آن تا 48 میل ساکت است و چون «اثبات شی، نفی ما عدا» نمی‌کند، میان این روایت با روایات دیگر تعارضی وجود ندارد.

ولی این حمل، حمل قابل قبولی نیست، زیرا ظاهر روایت در مقام تحدید و اندازه‌گیری است و طبق آن، وظیفه کسی که در بیش از 18 میلی زندگی می‌کند، حج تمتع است و به او «حاضر» اطلاق نمی‌شود؛ در حالی که کسی چنین فتوایی نداده است.

احتمال ضعیفی هم داده شده که « ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِيلًا» تصحیف شده باشد، یعنی در اصل، «عشر»، «اربعین» بوده است![10]

جمعبندی

در جمع‌بندی این روایات می‌گوییم:

در مورد روایت آخر که دال بر 18 میل بود، چون کسی طبق آن فتوا نداده و از عمل به آن اعراض شده، از حجیت ساقط است .

دسته دوم و سوم نیز با دسته اول، یعنی صحیحه زاررة که بر 48 میل دلالت داشت، تطبیق شد و میان آنها منافاتی نبود، بنابراین ما باشیم و روایات، باید همان قول 48 میل را انتخاب کنیم.

دلیل قول 12 میل

درباره قول 12 میل، یعنی قول شیخ طوسی و عده‌ای دیگر از فقها که کم هم نیستند، هیچ روایتی نداریم؛ بلکه آنها همان روایت 48 میل را به چهار قسمت تقسیم می‌کنند و به ساکنان شعاع 12 میلی از مکه، «حاضر» اطلاق کرده‌اند.

در اینجا روایت «زرارة» را بار دیگر می‌خوانیم تا ببینیم می‌توان از آن چنین مطلبی فهمید یا خیر. «زارة» می‌گوید:

قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ ﴿ذٰلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حٰاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ﴾ قَالَ يَعْنِي أَهْلُ مَكَّةَ لَيْسَ عَلَيْهِمْ مُتْعَةٌ كُلُّ مَنْ كَانَ أَهْلُهُ دُونَ ثَمَانِيَةٍ وَ أَرْبَعِينَ مِيلًا ذَاتِ عِرْقٍ وَ عُسْفَانَ كَمَا يَدُورُ حَوْلَ مَكَّةَ فَهُوَ مِمَّنْ دَخَلَ فِي هَذِهِ الْآيَةِ وَ كُلُّ مَنْ كَانَ أَهْلُهُ وَرَاءَ ذَلِكَ فَعَلَيْهِمُ الْمُتْعَةُ.[11]

از امام باقر (علیه السّلام) درباره این سخن خدای متعال در کتابش پرسیدم که «آن براى ‌كسى است که خانواده‌اش، ساکن مسجدالحرام نباشند»، فرمود: یعنی بر اهل مکه حج تمتع واجب نیست. هر کسی که خانواده‌اش در کمتر از فاصله چهل و هشت میلی باشد، [اهل مناطق] «ذات عِرق» و «عسفان» و بقیه مناطق پیرامون مکه در همین شعاع، از کسانی هستند که این آیه شاملشان می‌شود [یعنی اهل مکه محسوب می‌شوند که وظیفه‌شان تمتع نیست]؛ ولی هر کس که خانواده‌اش بیرون از آن باشد، پس بر آنهاست که حج تمتع به جا آورند.

این روایت بر تقسیم 48 میل بر چهار قسم، دلالتی ندارد، و ظاهر آن همان 48 میل است؛ ولی عده‌ای از فقها از جمله صاحب جواهر قول 12 میل را تقویت کرده‌اند، از این رو، فرمایش ایشان را می‌خوانیم تا ببینیم نظر ایشان قابل دفاع است یا خیر؟

فرمایش صاحب جواهر

ایشان پس از ذکر طرفداران دو قول که آن را در جلسه قبل خواندیم، ابتدا برای هر دو قول، دلیل و مؤیدی می‌آورد، دلیل قول 12 میل را در ادامه می‌خوانیم، برای قول 48 میل نیز به روایات، خصوصاً صحیحه زرارة استناد می‌نماید؛ ولی پس از نقل روایت دال بر 18 میل و بقیه روایات این باب، نصوص را دارای تشویش و اشکال می‌داند. ایشان در ادامه وجه جمعی را که ابن ادریس برای جمع میان دو قول ذکر کرده، بیان نموده و آن را مستفاد از کلمات شیخ طوسی و برخی دیگر از قدما می‌داند و در نهایت، با بیان چند مؤید، قول 12 میل را تقویت می‌نماید.

دلیل ایشان در اثبات قول 12 میل چنین است:‌

لعل الأول لنص الآية على أنه فرض من لم يكن حاضري المسجد الحرام، و مقابل الحاضر هو المسافر، و حد السفر أربعة فراسخ كما حررناه في محله.[12]

شاید قول اول [12 میل] صحیح باشد، به دلیل نص آیه که حج تمتع را وظیفه کسی می‌داند که حاضر نباشد، در حالی که در مقابل حاضر، مسافر است، و حد سفر نیز ـ همان طور که در جای خود ثابت شد ـ چهار فرسخ است.

اشکال

تقریبا همه محشین عروة به این استدلال اشکال کرده‌اند که:

اولا حد سفر، چهار فرسخ نیست؛ بلکه هشت فرسخ است. چهار فرسخ برای کسی که می‌خواهد برود و بازگردد؛ ولی مسافت شرعی هشت فرسخ است.

ثانیا در مقابل «مسافر»، «حاضر» نیست؛ بلکه «مقیم» است. «حاضر» اصطلاحی است که بعد از نزول آیه معروف شد و روایات هم آن را معنا کرده‌اند و گفته‌اند مراد 48 میل است.

صاحب جواهر، پس از ذکر روایات این باب، وجه جمع ابن ادریس را اینگونه نقل می‌نماید:

حاول ابن إدريس رفع الخلاف بين الأصحاب بتقسيط الثمانية و الأربعين على الجوانب، فقال: «و حده من كان بينه و بين المسجد الحرام ثمانية و أربعون ميلا من اربع جوانب البيت من كل جانب اثنى عشر ميلا».[13]

ابن ادریس اختلاف میان اصحاب را با تقسیم 48 میل بر چهار طرف، رفع نموده و می‌گوید: «حدّ حاضر، کسی است که میان او و میان مسجدالحرام در همه چهار جهت کعبه 48 میل فاصله باشد، یعنی از هر جهت، 12 میل».

سپس اضافه می‌کند:

و لعله استشعره مما في محكي المبسوط، و هو كل من كان بينه و بين المسجد الحرام اثني عشر ميلا من جوانب البيت، و الاقتصاد من كان بينه و بين المسجد من كل جانب اثني عشر ميلا، و ما عن الحلبي «و اما القران و الافراد ففرض أهل مكة و حاضريها و من كان داره اثني عشر ميلا من اي جهاتها كان» و أصرح من ذلك ما عن التبيان «ففرض التمتع عندنا هو اللازم لكل من لم يكن من حاضري المسجد الحرام، و هو من كان على اثنى عشر ميلا من كل جانب إلى مكة ثمانية و أربعين ميلا» بل عن ابن الربيب موافقته على هذا التنزيل، و جعل من الصريح فيه قول الصدوق: «و حد حاضري المسجد أهل مكة و حواليها على ثمانية و أربعين ميلا» و نحوه كلامه في الهداية و الأمالي و ان كان فيه ما فيه.[14]

شاید این وجه جمع را از آنچه از مبسوط حکایت شده به دست آورده که [حاضر] هر کسی است که میان او و مسجدالحرام از جهات مختلف کعبه 12 میل باشد، یا آنچه از اقتصاد حکایت شده که [حاضر] کسی که میان او و مسجد از هر طرف 12 میل باشد. همچنین از آنچه از حلبی نقل شده که «اما قران و افراد وظیفه اهل مکه و حاضران در آن و هر کسی است که خانه‌اش 12 میلی آن باشد از هر جهتی که باشد» و صریح‌تر از آن، عبارتی است که در التبیان آمده که «حج تمتع نزد ما بر هر کسی که حاضر نباشد، لازم است و او کسی است که از هر جهت در فاصله 12 میلی تا مکه باشد، یعنی 48 میل»؛ بلکه از ابن ربیب نقل شده که این وجه جمع را موافق قرآن دانسته و حتی قول شیخ صدوق را نیز صریح در آن دانسته است که فرموده: «حدّ حاضر، کسی است که اهل مکه و پیرامون آن تا 48 میلی آن باشد» همچنین قول او در دو کتاب الهدایة و الامالی، البته حمل قول صدوق بر این وجه جمع قابل قبول نیست.

صاحب جواهر در ادامه، همه این اقوال را مؤید مطلبی دانسته که در تأیید قول 12 میل بیان نمود. ایشان قبلاً و پس از ذکر دلیلی که بیان شد، برای آن مؤیدی آورده[15] که در اینجا آن را تکرار می‌کند و علاوه بر آن، مؤیدات دیگری را نیز به آن اضافه می‌فرماید که در اینجا مجموع این مؤیدات و پاسخ آنها را می‌خوانیم:

مؤید اول

ذلك كله يؤيد ما قلناه من الرجوع الى إطلاق ما دل على وجوب التمتع مع الاقتصار على الفرد المتيقن من الملحق بالحضور، و هو من الاثنى عشر ميلا فما دون.[16]

این [اقوال] همه آنچه را قبلا گفتیم تأیید می‌کند که باید با رجوع به اطلاق روایاتی که بر وجوب تمتع دلالت دارد، بر فرد متیقن از کسانی که ملحق به حاضر می‌شود، اکتفا نمود و آن از 12 میل به پایین است.

یعنی، اطلاق روایات دلالت دارند که حج تمتع بر همه افراد واجب است، قدر متیقن از کسانی که از این اطلاق خارج می‌شوند، اهل مکه و کسانی هستند که تا 12 میلی مکه زندگی می‌کنند؛ ولی کسانی که در فاصله بیش از آن، هستند، تحت اطلاقات باقی می‌مانند.

اشکال

اولاً تمسک به اطلاق و قدر متیقن در جایی است که نص و دلیل مفسر نداشته باشیم؛ در حالی که روایت صراحتاً «حاضر» را به اهل مکه و کسانی که تا 48 میلی زندگی می‌کنند، تفسیر نموده است، لذا این سخن، اجتهاد در مقابل نص است.

ثانیاً همان طور که آیت الله خویی فرموده: این روایات از این جهت اطلاقی ندارد، یعنی از جهت ثبوت حج تمتع بر هر مکلفی، بلکه آنها ناظر به حکم نائی است، یعنی در ردّ سخن اهل سنت وارد شده‌اند که انجام حج افراد و قران را برای نائی نیز جایز می‌دانند، این روایات می‌فرمایند: بر نائی در حجه الاسلام فقط باید حج تمتع انجام دهد ، قران و افراد جایز نیست .[17]

مؤید دوم

بل لعل ذلك هو المتعارف في التجوز بالحضور و الموافق لحواليها، بخلاف الثمانية و أربعين ميلا المنافية للحضور حقيقة و تجوزا.[18]

بلکه شاید فاصله 12 میلی در مجازی بودن حضور متعارف و موافق با حوالی مکه باشد بر خلاف فاصله 48 میلی که با حضور حقیقی و مجازی منافات دارد.

یعنی عبارت «حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» حقیقتاً در مورد کسانی به کار می‌رود که در مکه ساکن باشند؛ و اگر بخواهیم مجازاً آن را بر کسانی که در اطراف مکه هم ساکن هستند، اطلاق کنیم، بین 12 میل و 48 میل، آنچه را عرف به عنوان مجاز می‌فهمد، فاصله کمتر است نه بیشتر.

اشکال

اولاً عرف 12 میل را هم از حاضر نمی‌فهمد، ثانیاٌ وقتی بحث دلیل پیش آید، باید هر چه در دلیل توسعه داده می‌شود آن را قبول کنیم و دلیل بر فاصله 48 میلی دلالت دارد نه 12 میلی.

مؤید سوم

بل قوله (عليه السلام): «دون عسفان و ذات عرق»‌ الذين قد عرفت انهما على مرحلتين يؤيد الاثنى عشر ميلا، لعدم القائل بغيرها مما هو دون الثمانية و أربعين ميلا.[19]

بلکه این عبارت در روایت که فرمود: «قبل از عسفان و [قبل از] ذات عرق» که گفتیم در فاصله دو مرحله‌ای از مکه قرار دارند، نیز فاصله 12 میلی را تأیید می‌کند، زیرا در فاصله کمتر از 48 میلی کسی غیر از 12 میل را نگفته است.

اشکال

همان طور که قبلا گفتیم: این روایت، روایت دوم زرارة است و با روایت اول زرارة یکی است و روایت اول، بنا به دلایلی، دقیق‌تر و کامل‌تر است، پس ملاک عمل، روایت اول است که در آن به جای «دُونَ عُسْفَانَ وَ دُونَ ذَاتِ عِرْقٍ»، «ذَاتِ عِرْقٍ وَ عُسْفَانَ» آمده بود و در این صورت، با قول 48 میلی تطبیق می‌کند.

مؤید چهارم

بل يؤيده أيضا خبر الثمانية عشر فإنه أقرب إليها من الثمانية و أربعين بل لعله من الاثنى عشر ميلا التقريبية.[20]

بلکه قول 12 میلی را روایت دال بر فاصله 18 میلی تأیید می‌کند، زیرا 18 میل به 12 میل نزدیک‌تر است تا به 48 میل، بلکه شاید 18 میل همان 12 میل تقریبی است.

اشکال

این سخن نیز با توجه به وجود تصریح بر 48 میل جایی ندارد. علاوه بر اینکه 18 میل با 12 میل، 10 کیلومتر اختلاف دارد و حتی به صورت تقریبی نیز نمی‌توان آنها را یکی دانست.

مؤید پنجم

كما أنه قد يؤيد ما ذكره ابن إدريس معلومية عدم كون الثمانية و أربعين ميلا من مجاز الحضور فضلا عن حقيقته، فلا ريب في أن الأقوى التحديد بالاثني عشر.[21]

کما اینکه ممکن است آنچه ابن ادریس فرموده نیز این قول را تأیید کند که روشن است که نمی‌توان حتی به صورت مجاز بر کسی که در فاصله 48 میلی قرار داد، حاضر اطلاق کرد، چه رسد به اینکه حقیقتاًً بر او اطلاق گردد. بنا بر این، شکی در اقوا بودن فاصله 12 میلی نخواهد بود.

اشکال

اشکال این سخن نیز همان است که در مؤید دوم گذشت که حقیقتاً حاضر فقط بر اهل مکه اطلاق می‌شود، و اطلاق حاضر بر غیر او مجاز است و دیگر فرقی نمی‌کند چه قدر فاصله داشته باشد، چه 12 میل باشد، چه 48 میل؛ پس با وجود روایت صریح در تعیین 48 میل، جایی برای این بحث‌ها وجود ندارد.

نظریه مختار

با توجه به روایات مفسره آیه، ما نیز مانند حضرت امام و بقیه معاصرین، همان فاصله 48 میلی را معتبر می‌دانیم، یعنی هر کس در مکه یا تا فاصله 80 کیلومتری آن ساکن باشد، وظیفه‌اش حج قران و افراد است؛ و کسی که خارج از این محدوده زندگی می‌کند، وظیفه‌اش حج تمتع است.

غفر الله لنا و لکم ان شاء الله


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo