< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

95/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی

توفیق بسط عدل

اللّهُمّ صَلِّ على‌ محمّدٍ و آلِهِ، و حَلِّني بحِلْيَةِ الصالِحينَ‌، و ألبِسْنِي زِينَةَ المُتّقينَ في بَسطِ العَدل‌.[1]

در تبیین اولین زینت از زینت‌های اهل تقوا که گستردنِ عدالت بود، گفتیم عدالت در مفهوم کلی و عام آن به معنای رعایت جایگاه امور است، از این رو، عدل قانون نظام هستی است که اگر رعایت نشود، شیرازه و اساس نظام هستی، از بین خواهد رفت.

در این دعا برای درخواست زینت عدالت، از کلمه «بسط» استفاده شده است که در آیه ﴿وَ اللهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسُط﴾[2] در برابر «قبض» به کار رفته است، یعنی خداوند، قابض و باسط هر چیزی است؛ البته قبض و بسط در هر چیزی معنای مناسب خودش را دارد؛ پس معنای قبض و بسط رزق و روزی با معنای قبض و بسط فکر یا روح فرق دارد.

«بسط عدل»، آن هم عدل در معنای عام آن، بیان‌گر دامنه بسیار وسیع عدالت است در مقابل «قبض عدل» که به معنای محدود کردن عدالت در زمینه‌ای خاص می‌باشد. ممکن است کسی از نظر فردی عادل باشد؛ ولی از نظر خانوادگی ظالم باشد یا مثلا به لحاظ خانودگی عادل باشد؛ ولی از نظر اجتماعی یا سیاسی یا اقتصادی ظالم باشد. اینگونه افراد قبض عدل دارند در برابر کسی که از هر لحاظ عدالت را رعایت نماید.

بنا بر این، هم عدل و هم در مقابل آن، ظلم معانی متعددی خواهد داشت و می‌توان آنها را به انواع مختلف از جمله عدل و ظلم اعتقادی، فردی، اجتماعی و مانند آنها تقسیم نمود.

پس عدل اعتقادی «توحید» است که در مقابل ظلم اعتقادی یعنی «شرک» قرار دارد:

﴿یَا بُنَیَّ لا تُشْرِكْ بِالله إنَّ الشِّرکَ لَظُلْمٌ عَظِیم﴾[3]

پسرم به خدا شرک نورز که شرک ظلم بزرگی است.

عدل در عقیده این است که انسان آفریدگار را در اعتقاد خود در جایگاه خود قرار دهد. جایگاه واقعی خداوند در اعتقاد این است که او یکی است و اگر کسی برای خدا شریکی قائل شود، آن جایگاه را در اعتقاد خود رعایت نکرده است.

همچنین عدل فردی، تجاوز نکردن به حقوق خود است به اینکه از انجام کاری که برای جسم یا جان او ضرر دارد، پرهیز کند، بنابراین اگر کسی مرتکب چنین کاری شد ، در واقع به خود ظلم کرده است. حضرت آدم و همسرش حوّا پس از خوردن از آن شجره ممنوعه گفتند:

﴿رَبَّنَا ظَلَمْنَا أنْفُسَنَا﴾[4]

آنها با تعدی به حق خویشتن، دچار ظلم فردی شدند.

تعدی کردن به حقوق دیگران هم می‌شود ظلم اجتماعی، در برابر عدل اجتماعی. کسی که جایگاه حقوق دیگران را رعایت نکند، دچار ظلم اجتماعی شده است، مثلا حقوق کارگر که باید در جیب خود او برود، اگر در جیب کارفرما یا دیگری رفت، در جایگاه خودش قرار نگرفته است و به او ظلم شده است، چنانچه در قرآن درباره عدم رعایت حق یتیمان می‌فرماید:

﴿إنَّ الَّذِینَ یأکُلوُنَ الأَمْوالَ الیَتَامَی ظُلْمَاً إنَّما یَأکُلوُنَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً﴾[5]

در حقيقت، كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى‌خورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى‌برند.

بنا بر این، بسط عدل به این معناست که انسان در همه این زمینه‌ها اهل عدالت باشد و جایگاه امور را از هر لحاظ رعایت کند.

 

بحث فقهی

موضوع: حج بذلی (9)

یادآوری

بحث در مسئله سی و سوم تحریر از مسائل شرط استطاعت بود که آیا در حج بذلی، هزینه قربانی بر عهده باذل است یا «مبذول له»؟ حضرت امام و صاحب عروة هر دو فرمودند: ظاهر آن است که بر عهده باذل می‌باشد. آیت الله خویی هم که همین نظر را قبول دارند، در این باره دو مطلب فرمودند، یکی اینکه همان طور که در حج استطاعتی هزینه قربانی از عناصر استطاعت محسوب می‌شود و اگر شخص هزینه حج را به استثنای هزینه قربانی داشته باشد، مستطیع نیست، در حج بذلی هم هزینه قربانی جزو مخارجی است که باذل باید آن را بذل کند و اگر باذل قبول نکند که هزینه قربانی را بپردازد، حج بر «مبذول له» واجب نمی‌شود.

مطلب دوم هم این بود که اگر باذل ابتدا قبول کرد که علاوه بر هزینه حج، پول قربانی را بدهد؛ ولی هنگام قربانی، پشیمان شد و پول آن را نداد، در اینجا اتمام حج بر «مبذول له» واجب است، لذا اگر خودش پول قربانی را دارد، باید از پول خودش آن را تهیه کند، و اگر ندارد، باید بدل آن یعنی روزه را انجام دهد، بر خلاف آنجا که پس از احرام، از اصل بذل، رجوع کند که گفتیم به نظر ایشان، لازم نیست آن را به اتمام برساند.

اشکال به فرمایش آیت الله خویی

ولی هر دو مطلب ایشان مورد خدشه قرار گرفته است.

اشکال اول

در مورد مطلب اول این طور اشکال شده است که ادله استطاعت مثل ﴿مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً﴾ یا «یَقدِرُ عَلَی مالٍ یُحَجَّ بِه» و مانند آنها بر شرط بودن استطاعت دلالت دارند، اما اینکه چه چیزی جزو حج است و چه چیز نیست را باید از جای دیگر به دست آورد. پس برای اثبات اینکه چه چیز شرط است یا اینکه چه چیز بدل دارد، باید سراغ ادله بیانیه برویم.

دلیل وجوب قربانی و بدل آن در حج آفاقی هم این آیه شریفه است:

﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَ‌ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقاب﴾‌[6]

در این آیه ابتدا بحث احصار مطرح شده است، سپس از جمله «فَإِذا أَمِنْتُمْ...» می‌فرماید: هنگامى كه [از بيمارى و دشمن] در امان بوديد، هر كس با اتمام عمره، حجّ را آغاز كند، آنچه از قربانى [شتر، گاو یا گوسفند] براى او ميسّر است [ذبح كند]. و هر كه قربانی نيافت [به اینکه پول آن را نداشت یا اصلا قربانی وجود نداشت ] ، سه روز در ايام حجّ ، و هفت روز هنگامى كه باز مى‌گرديد، روزه بدارد. اين، ده روز كامل است. البتّه اين براى كسى است كه خانواده او، نزد مسجد الحرام ساكن نباشد [یعنی اهل مكّه و اطراف آن نباشد؛ بلکه حج او حج آفاقی باشد].

حال سؤال این است که آیا از این آیه چنین برداشت می‌شود که توانایی قربانی کردن هم از عناصر حج است یا آنچه شرط است جامع بین قربانی و روزه است؟ در صورت اول، اگر کسی هزینه انجام حج را دارد؛ ولی توان تهیه قربانی را نداشته باشد، مستیطع محسوب نمی‌شود؛ ولی در صورت دوم، کسی که پول قربانی را ندارد، اما توانایی روزه گرفتن را به جای قربانی داشته باشد هم مستطیع محسوب می‌شود.

عده‌ای از فقها مثل آیت الله خویی و ظاهراً حضرت امام می‌فرمایند: داشتن پول قربانی از عناصر حج است و اگر کسی نداشته باشد، مستطیع نیست، لذا در بحث ما نیز اگر باذل آن را بذل نکند، حج واجب نمی‌شود، پس در صورت بذل هزینه حج، هزینه قربانی نیز بر عهده باذل است.

ولی به نظر ما آیه اگر ظهور نداشته باشد، اطلاق دارد و شامل کسی که توانایی قربانی ندارد، ولی توانایی روزه گرفتن دارد هم می‌شود، چنانچه اگر فرض شود که زمانی در مکه اصلا هیچ گونه قربانی یافت نشود، نه شتر، نه گاو و نه گوسفند، در این صورت، حج ساقط نمی‌شود؛ بلکه بر کسانی که توانایی بدل آن یعنی روزه را دارند، واجب است.

همچنین آیه از این جهت هم اطلاق دارد که چه از ابتدا پول قربانی را نداشته باشد، چه در هنگام قربانی کردن، فرقی ندارد، پس تنها شامل صورتی که ابتدا پول قربانی را داشته و سپس موقع قربانی مثلا پولش را دزد برده باشد، نمی‌شود؛ بلکه شامل کسی که از اول هزینه حج به استثنای پول قربانی را داشته باشد هم می‌شود.

علاوه بر اطلاق آیه این صحیحه هم می‌تواند دلیل این مطلب باشد:

بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ تَمَتَّعَ فَلَمْ يَجِدْ مَا يُهْدِي حَتَّى إِذَا كَانَ يَوْمُ النَّفْرِ وَجَدَ ثَمَنَ شَاةٍ أَ يَذْبَحُ أَوْ يَصُومُ قَالَ بَلْ يَصُومُ فَإِنَّ أَيَّامَ الذَّبْحِ قَدْ مَضَتْ.[7]

شیخ طوسی به اسنادش از «أحمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی» که از مشایخ ثلاث است و او از «عبدالکریم بن عمرو» که «امامی ثقة جلیل» است و او از «ابو بصیر الاسدی» نقل می‌کند که یا از امام باقر (علیه السّلام) یا از امام صادق (علیه السّلام) در باره مردی سؤال کردم که حج تمتع انجام داده است؛ ولی پولی برای قربانی نداشته است تا اینکه در روز حرکت، پول گوسفندی به او می‌رسد، آیا گوسفند ذبح کند یا روزه بگیرد؟ فرمود: روزه بگیرد، زیرا ایام ذبح گذشته است.

در این روایت نیز وجوب حج تمتع برای کسی که پول قربانی را نداشته است، فرض شده است.

به هر حال، با توجه به آنچه بیان شد، مشکل است که بگوییم کسی که همه هزینه انجام حج را دارد و فقط پول قربانی را ندارد، مستطیع نیست و حج بر او واجب نیست.

اشکال دوم

اشکال دیگر مربوط به مطلب دومی است که ایشان فرمودند. متن فرمایش ایشان چنین است:

لو بذل ثمن الهدي و التزم به ثمّ رجع و عدل عنه فلا ريب في وجوب إتمام الحجّ على المبذول له، و ليس حاله كما إذا رجع الباذل عن بذله بعد الإحرام في عدم وجوب الإتمام... و الحاصل: لا يسقط عنه الحجّ لأنه متمكن من الإتمام، فإنّ ما أتى به من الأعمال السابقة فقد أتى به بعنوان حجّ الإسلام فهو متمكن من إتمام الحجّ بالعنوان الذي أوقعه أوّلًا و عليه الهدي أو بدله، و إذا أتمّه بشراء الهدي فله الرجوع إلى الباذل، لأنه ضامن لأنه هو الذي أوقعه في هذه الأعمال و كان إتيانها بأمره و إذنه و إن كان له الرجوع فيما بذله بمقدار الهدي، لما عرفت من أن ضمان المصارف لا ينافي جواز الرجوع فيما بذله.[8]

اگر قبول کند که پول قربانی را بذل کند و ملتزم شود که آن را بدهد؛ ولی [هنگام قربانی کردن] رجوع کند و آن را ندهد، شکی نیست که اتمام حج بر «مبذول له» واجب است، و این مورد مانند آنجا نیست که باذل پس از احرام از بذلش رجوع کند که اتمام حج واجب نبود... خلاصه اینکه در صورت قبول بذل هزینه قربانی از طرف باذل و رجوع او پس از شروع مناسک، حج از «مبذول له» ساقط نمی‌شود، زیرا او در این هنگام می‌تواند حج را تمام کند، چون اعمالی را که تا آن وقت انجام داده، به عنوان حجة الاسلام انجام داده است و اینک می‌تواند با قربانی کردن [با پول خودش] یا انجام بدل آن [یعنی روزه] همان حج را به اتمام برساند، بنا بر این، اگر آن را با خرید قربانی از پول خودش، تمام کرد، می‌تواند به بارل رجوع کند و پولش را بگیرد، زیرا باذل ضامن است، چون او بوده که [با قبول هزینه قربانی] وی را در این اعمال قرار داده است و حج آمدنش با امر و اذن او بوده است، اگر چه [قبلا هم گفتیم که] باذل حق رجوع در آنچه که به مقدار قربانی داده است، دارد، زیرا ضامن بودن در برابر مصارف حج منافاتی با رجوع در آنچه بذل کرده است، ندارد [پس فایده آن تنها در این است که عین آن چیزی را که بذل کرده بوده است، بر می‌گرداند؛ ولی طبق قاعده تسبیب، ضامن است و باید پول آن را بدهد].

اشکالی که به ایشان شده است این است که طبق فرمایش شما، دلیل بدلیت تنها شامل کسی می‌شود که از ابتدا استطاعت قربانی داشته است به اینکه از ابتدا باذل همه هزینه حج را به او عرضه کند؛ طبق این مبنا، وقتی موقع قربانی، باذل پشیمان شود و پول آن را ندهد، معلوم می‌شود از ابتدا استطاعت قربانی را نداشته است، پس دلیل بدلیت شامل حال او نمی‌شود، لذا بقیه اعمال بر او واجب نخواهد بود.

بنا بر این، همان طور که وقتی پس از احرام، باذل از اصل بذلش رجوع می‌کرد، به دلیل کشف اینکه از ابتدا مستطیع نبوده است، دیگر اتمام حج بر او واجب نبود، در اینجا هم با رجوع از بذل هزینه قربانی، معلوم می‌شود از ابتدا استطاعت قربانی را نداشته است اتمام حج بر او واجب نخواهد بود.

بله طبق نظر کسانی که دلیل بدلیت را شامل کسی که وسط کار هم پول قربانی به او بذل می‌شود، می‌دانند؛ در اینجا پس از رجوع باذل، اگر خودش پول دارد، با هزینه خودش قربانی می‌کند و اگر ندارد، به جای آن روزه می‌گیرد و حجش را تمام می‌کند.

در مورد، رجوع باذل پس از احرام نیز، چون به نظر آیت الله خویی حقیقت حج واجب غیر از حج مستحب، پس حتی اگر بعد از رجوع باذل، خودش به اندازه اتمام حج پول داشته باشد، لازم نیست آن را تمام کند، زیرا آنچه انجام شده به عنوان حجة الاسلام انجام شده است و آنچه از این به بعد انجام می‌شود، چون معلوم شده از ابتدا مستطیع نبوده است، به عنوان حج مستحبی انجام می‌شود .

بنابراین ، در حجّ بذلی پول قربانی اگر جزء استطاعت باشد و پرداخت نشود توسط باذل ، در هر دو صورت ، حجّ او مجزی نیست . و اگر جزء استطاعت نباشد ، در هر دو صورت حجّ انجام شده ، مجزی است ، نمی توان میان این دو صورت تفکیک کرد .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo