< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدی ری شهری - غسل جمعه

92/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی
بلا، مایه رشد مؤمن
إِنَّ اللَّهَ لَيُغَذِّي‌ عَبْدَهُ‌ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ كَمَا تُغَذِّي الْوَالِدَةُ وَلَدَهَا بِاللَّبَن.‌[1]
در این روایت نورانی طبق نقل، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرماید: خداوند بنده مؤمن خود را با بلا تغذیه می‌کند، همچنان که مادر فرزند خود را با شیر تغذیه می‌کند.
پیش از این، عرض شد که آزمایش الهی مایه رشد و تکامل انسان است. خداوند سبحان برخی از انسان‌ها را با سختی و بلا آزمایش می‌کند و برخی را با خوشی و نعمت؛ چنانچه در این آیه بدان تصریح شده است:
﴿وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ‌﴾.[2]
خداوند معمولاً انسان‌های با ایمان را با بلا و مصیبت آزمایش می‌کند؛ و انسان‌هایی که با او رابطه‌ای ندارند را با خوشی مورد آزمایش قرار می‌دهد. در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:
﴿وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ...﴾؛[3]
«و اگر بيم آن نبود كه مردم همه يك امت شوند [و همه بر كفر و شرك اتفاق كنند] همانا براى خانه‌های كسانى كه به خداى رحمان كفر مى‌ورزند سقف‌هايى از نقره مى‌ساختيم».
آزمایش با خوشی معمولاً برای کسانی است که با خدا ارتباطی ندارند؛ البته اختصاص به آنها ندارد و گاهی افراد مؤمن نیز با خوشی آزمایش می‌شوند، ولی بیشتر این گونه است که دوستان خدا با بلا مورد امتحان واقع می‌شوند. و این به خاطر آن است که بلا و سختی بیشتر انسان را متوجه خدا می‌کند، توجه به خدا هنگام بلا و سختی بیشتر است؛ ولی در خوشی‌ها معمولاً انسان دچار غفلت می‌شود.
جمله‌ای است از خلیفه دوم که می‌گوید: «بُلینا بالضرّاء فصبرنا و بُلینا بالسرّاء فلم نصبر؛[4] با سختی آزمایش شدیم، طاقت آوردیم، ولی هنگامی که با خوشی [پول و قدرت و ریاست] امتحان شدیم، صبر نکردیم و رفوزه شدیم.» این جمله بر راحت‌تر بودن امتحان با گرفتاری و سختی نسبت به امتحان با خوشی دلالت دارد.
به هر حال، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در روایت فوق، به این مطلب اشاره نموده است که بلا برای مؤمن حکم تغذیه کودک را دارد. چرا که بلا موجب رشد و تکامل جان انسان می‌شود، جان را مانند پولاد آبدیده می‌کند، همان طور که تغذیه شیر مادر باعث رشد و تکامل جسم فرزند خواهد شد. پس بلا مایه رشد روح؛ و شیر مادر مایه رشد بدن است.
خدا به ما کمک نماید تا در گرفتاری‌ها خدا را فراموش نکنیم، بلکه گرفتاری‌ها سبب رشد و تکامل ما شود.



بحث فقهی :
موضوع: بررسی روایات مسئله کفایت سایر اغسال غیر از جنابت از وضو
یادآوری :
بحث در مقام دوم، یعنی کفایت یا عدم کفایت اغسال دیگر غیر از غسل جنابت از وضو بود. در جلسه قبل گذشت که مشهور (شهرت قدمایی) قائلند که اغسال دیگر غیر از غسل جنابت مُجزی از وضو نیست. از میان قدما تنها ابی علی معروف به ابن جنید، و سید مرتضی مخالفت کرده‌اند. اما در متأخرین به ویژه از فقهای معاصر، عدّه‌ای اغسال دیگر (غیر از استحاضه) را مجزی می‌دانند.
همچنین به نقل از آقای خویی گذشت که مقتضای قاعده این است که در صورتی که قبل از ایجاد موجبات غسل‌های غیر جنابت، وضو داشته است، پس از غسل دیگر وضو لازم نیست، ولی اگر قبل از آن وضو نداشت، باید وضو بگیرد.
اما از نظر روایات، عرض شد که روایات مربوط به این بحث در دو دسته جای می‌گیرند. دسته اول که بر عدم کفایت غسل غیر از جنابت از وضو دلالت داشت، در جلسه قبل بیان شد.
دسته دوم روایات (کفایت مطلق اغسال)
این دسته از روایات در باب «أَنَّ كُلَّ غُسْلٍ يُجْزِي عَنِ الْوُضُوء» از ابواب الجنابة وسائل آمده است. از آنجا که صاحب وسائل خود قائل به کفایت همه اغسال بوده است، عنوان باب را این گونه قرار داده است و روایات مخالف را حمل بر تقیه یا استحباب می‌کند.
روایت اول:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ جَمِيعاً عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ عَوَّاضٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ الْغُسْلُ يُجْزِي عَنِ الْوُضُوءِ وَ أَيُّ وُضُوءٍ أَطْهَرُ مِنَ الْغُسْلِ[5]

شیخ طوسی از «مفید» یعنی، محمد بن محمد نُعمان مفید «إمامیٌّ ثقةّ جلیل» و استاد شیخ طوسی است، نقل می‌کند که او از «احمد بن محمد بن الحسن بن ولید» که «إمامیٌّ ثقةٌ جلیل علی التحقیق» است و او از پدرش «محمد بن الحسن بن ولید» که «إمامیٌّ ثقةٌ جلیل» است از «سعد بن عبدالله قمّی» که امامی، ثقه و جلیل است از «احمد بن محمد بن عیسی الاشعری» که «ثقةٌ جلیل» است از «الحسین بن سعید الاهوازی» که او هم «ثقةٌ جلیل» است نقل می‌کند. در اینجا سند عطف شده است، یعنی احمد بن محمد بن عیسی یک بار از حسین بن سعید؛ و یک بار از استادش «محمد بن خالد برقی» که نجاشی او را تضعیف کرده، ولی دیگران او را توثیق کرده‌اند، نقل می‌کند. حسین بن سعید و محمد بن خالد هر دو از «عبد الحمید بن عواض» که ثقه است و به دست هارون الرشید شهید شد، و او از «محمد بن مسلم» که از اصحاب اجماع است نقل می‌کند. بنابراین، سند روایت سند محکم و خوبی است همچنان که در دلالت آن نیز مشکلی نیست. محمد بن مسلم می‌گوید امام باقر (علیه السّلام) فرمود: غسل مُجزی از وضو است و چه وضویی پاک‌کننده‌تر [یا پاکیزه‌تر] از غسل است؟
روایت دوم:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَدِّهِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَمْدَانِيَّ كَتَبَ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع يَسْأَلُهُ عَنِ الْوُضُوءِ لِلصَّلَاةِ فِي غُسْلِ الْجُمُعَةِ فَكَتَبَ لَا وُضُوءَ لِلصَّلَاةِ فِي غُسْلِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ وَ لَا غَيْرِهِ[6]
شیخ طوسی با همان سند روایت قبلی تا «سعد بن عبدالله»، نقل می‌کند که سعد بن عبد الله از «الحسن بن علی بن ابراهیم بن محمد» نقل می‌کند. در حالی که این راوی، مجهول است و معلوم نیست چه کسی است؛ وی از جدّش یعنی «ابراهیم بن محمد» که می‌گویند وکیل ناحیه مقدّسه بوده و «ثقةٌ علی الظاهر» است؛ و او از «محمد بن عبد الرحمن الهمدانی» نقل می‌کند که گفت: به ابی الحسن ثالث یعنی، امام هادی (علیه السّلام) نوشتم و درباره وضو برای نماز در غسل جمعه پرسیدم (آیا در صورت انجام غسل جمعه، برای نماز وضو لازم است یا خیر؟)؛ در جواب نوشتند: نه در غسل روز جمعه و نه در دیگر غسل‌ها نیازی به وضو نیست.
این روایت با آن که سند ضعیفی دارد، اما دلالتش بر مطلب (کفایت مطلق غسل) روشن است.
روایت سوم:
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ إِذَا اغْتَسَلَ مِنْ جَنَابَتِهِ أَوْ يَوْمِ جُمُعَةٍ أَوْ يَوْمِ عِيدٍ هَلْ عَلَيْهِ الْوُضُوءُ قَبْلَ ذَلِكَ أَوْ بَعْدَهُ فَقَالَ لَا لَيْسَ عَلَيْهِ قَبْلُ وَ لَا بَعْدُ قَدْ أَجْزَأَهُ الْغُسْلُ وَ الْمَرْأَةُ مِثْلُ ذَلِكَ إِذَا اغْتَسَلَتْ مِنْ حَيْضٍ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ فَلَيْسَ عَلَيْهَا الْوُضُوءُ لَا قَبْلُ وَ لَا بَعْدُ قَدْ أَجْزَأَهَا الْغُسْلُ[7]
«و عنه» یعنی شیخ طوسی با همان سند از سعد بن عبدالله؛ از «احمد بن الحسن بن علی بن فضّال» که فطحی مذهب، ولی ثقه است (البته موقع مرگش از عقیده‌اش برگشته و امامی شده است)، از «عمرو بن سعید» که او نیز فطحی و ثقه است از «مصدّق بن صدقة» که باز فطحی است اما «ثقةٌ جلیل» است از «عمّار الساباطی» که او نیز فطحی مذهب و ثقه است نقل می‌کند. سلسله راویان این حدیث بعد از سعد بن عبدالله همه فطحی و ثقه هستند. و در مورد عمّار ساباطی آمده است که در حدیث‌های او اضطرب زیادی است،[8] یعنی در متن و یا سند آن اختلاف وجود دارد. وی می‌گوید از امام صادق (علیه السّلام) درباره مردی که غسل جنابت یا روز جمعه یا عید انجام داده است، سؤال شد که آیا قبل از غسل یا بعد از آن باید وضو بگیرد یا خیر؟ حضرت فرمود: نه نیازی به وضو نه قبل از غسل و نه بعد از آن نیست، غسل کافی است. زن هم اگر غسل حیض یا امثال آن را انجام دهد نیازی به وضو ندارد و غسل کافی است.
این روایت نیز، هم سندش موثقه است، هم دلالت آن بسیار روشن است.
روایت چهارم:
وَ عَنْهُ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَغْتَسِلُ لِلْجُمُعَةِ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ أَ يُجْزِيهِ مِنَ الْوُضُوءِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَيُّ وُضُوءٍ أَطْهَرُ مِنَ الْغُسْلِ.[9]
این روایت نیز از سعد بن عبدالله قمّی است که از «موسی بن جعفر بن وهب بغدادی» که «ثقةٌ علی التحقیق» است از «الحسن بن الحسین اللؤلؤی» که ابن ولید او را تضعیف کرده، ولی نجاشی توثیقش کرده است، ولی «ثقة علی التحقیق» است از «الحسن بن علی بن فضّال» که گفتیم فطحی و ثقه است و بعضی‌ها او را از اصحاب اجماع دانسته‌اند، از «حمّاد بن عثمان» که «ثقةٌ جلیل» و از اصحاب اجماع است، و او از فرد نامشخصی نقل می‌کند. لذا سند روایت در اینجا مرسل می‌شود. در متن روایت آمده است که امام صادق علیه السّلام در جواب سؤال از کسی که غسل جمعه یا غیر آن را انجام داده است، آیا غسلش کفایت از وضو می‌کند یا خیر؟ فرمود: چه وضویی طاهرتر از غسل است؟
روایت پنجم:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى مُرْسَلًا أَنَّ الْوُضُوءَ قَبْلَ الْغُسْلِ وَ بَعْدَهُ بِدْعَةٌ[10]
این روایت را «محمد بن احمد بن یحیی» به صورت مرسل نقل کرده است که وضو گرفتن در هر غسلی قبل از آن باشد یا بعد از آن، بدعت است.
روایت ششم:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ شَاذَانَ بْنِ الْخَلِيلِ عَنْ يُونُسَ عَنْ يَحْيَى بْنِ طَلْحَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ الْوُضُوءُ بَعْدَ الْغُسْلِ بِدْعَةٌ[11]
شیخ طوسی از «احمد بن محمد بن عیسی الاشعری» که «ثقةٌ جلیل» است؛ از «شاذان بن الخلیل» که علی الظاهر ثقه است؛ از «یونس بن عبد الرحمن» که از اصحاب اجماع است، از «یحیی بن طلحة» که مجهول است؛ از پدرش که او هم مجهول است؛ از «عبدالله بن سلیمان الصیرفی» که «علی التحقیق» ثقه است، نقل می‌کند. با توجه به این که دو نفر مجهول در سند است، روایت ضعیف است. در متن روایت آمده است که امام صادق (علیه السّلام) فرمود: وضوی بعد از غسل بدعت است.
علاوه بر شیخ طوسی، کلینی هم، همین روایت را نقل کرده است.
روایت هفتم:
قَالَ الْكُلَيْنِيُّ وَ رُوِيَ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ مِنَ الْغُسْلِ فِيهِ وُضُوءٌ إِلَّا غُسْلُ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَإِنَّ قَبْلَهُ وُضُوءاً[12]
کلینی، روایت مرسلی را این گونه نقل کرده است که هیچ غسلی وضو ندارد مگر غسل روز جمعه که قبل از آن یک وضو دارد.
روایت هشتم:
همچنین کلینی به صورت مرسل نقل کرده است که:
قَالَ وَ رُوِيَ أَيُّ وُضُوءٍ أَطْهَرُ مِنَ الْغُسْلِ[13]
روایت نهم:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ الْوُضُوءُ بَعْدَ الْغُسْلِ بِدْعَةٌ[14]
شیخ طوسی به اسنادش از «الحسین بن سعید أهوازی» که «ثقةٌ جلیل» است از «عثمان بن عیسی الکِلابی» که غیر امامی بوده، سپس امامی شده و گفته می‌شود که ظاهراً مشایخی که از او روایت نقل کردند، بعد از مستبصر شدنش بوده است و بنا بر قولی از اصحاب اجماع هم است، وی از «ابن مسکان» که «ثقةٌ جلیل» است و او از «سلیمان بن خالد الاقطع» که زیدی بوده و بعد توبه کرده و ثقه است؛ از امام باقر (علیه السّلام) نقل می‌کند که فرمود: وضوی بعد از غسل بدعت است.
روایت فوق موثقه است.
روایت دهم:
وَ قَالَ الْمُحَقِّقُ فِي الْمُعْتَبَرِ رُوِيَ مِنْ عِدَّةِ طُرُقٍ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ الْوُضُوءُ بَعْدَ الْغُسْلِ بِدْعَةٌ[15]
آخرین روایت را محقق در المعتبر نقل کرده است که امام صادق (علیه السّلام) فرمود: وضوی بعد از غسل بدعت است.
جمع‌بندی اولیه
روایات این دسته، هرچند بعضی از آنها ضعیف هستند؛ ولیکن در مجموع هم از نظر تعداد بیش از روایت دسته اول هستند، هم از نظر سند برخی دارای سند صحیح یا موثق بودند. اما قبل از اظهار نظر نهایی مناسب است، روایات اهل سنت نیز ملاحظه شوند.
رویات اهل سنت
در کتاب مدارک فقه أهل السنّة علی نهج وسائل الشیعة، که جلد دوم آن در دست انتشار است، روایاتی از اهل سنت را ذیل همین باب جمع کرده‌ایم.[16]
رویات اول:
ترمذی نقل می‌کند: «حدّثنا إسماعیل بن موسی، حدّثنا شِریک، عن أبی إسحاق، عن الأسود، عن عایشة: أنّ النّبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کان لا یتوضأ بعد الغسل»؛ عایشه می‌گوید: پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بعد از هیچ غسلی وضو نمی‌گرفت.[17]
روایت دوم:
حاکم نیشابوری می‌گوید: «حدثنی عمر بن جعفر الصری، ثنا محمد بن الحسین بن مکرم، ثنا محمد بن عبد الله بن بزیع، ثنا عبد الإعلی، ثنا عبد الله بن عمر، عن نافع، عن ابن عمر: أن النبی صلّی الله علیه و آله و سلّم سئل الوضوء بعد الغسل فقال: و أیّ وضوء أفضل مِن الغسل؟»؛[18]
از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم سؤال شد که آیا بعد از غسل وضو باید گرفت؟ فرمود: و کدام وضویی افضل از غسل است؟
روایت سوم:
طبرانی نقل کرده است که «حدثنا أسلم بن سهل الواسطی،ثنا سلیمان بن أحمد الواسطی، ثنا الولید بن مسلم، ثنا سعید بن بشیر، عن أبان بن تغلب، عن عکرمة، عن ابن عباس، قال: قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم: من توضأ بعد الغسل فلیس مِنّا»؛[19]
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: کسی که بعد از غسل وضو بگیرد از ما نیست.
روایت چهارم:
ابن ابی شیبه نقل می‌کند که «حدثنا معتمر بن سلیمان، عن أبیه، عن عطاء بن السائب، عن أبی البختری: أنّ علیّاً علیه السّلام کان یتوضأ بعد الغسل».[20]
یعنی علی علیه السّلام بعد از غسل همیشه وضو می‌گرفت. این خبر، همان است که امام صادق (علیه السّلام) پس از شنیدنش فرمود: به ایشان دروغ بسته‌اند.[21]
روایت پنجم:
عبد الرزاق می‌گوید: «عن نافع: سئل ابن عمر عن الوضوء بعد الغسل، فقال: أیّ وضوء أفضل مِن الغسل؟»[22]
این، همان روایت دومی است که از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده بود که در اینجا بدون نسبت به ایشان آورده شده است.
روایت ششم:
عبد الرزاق می‌گوید: «عن مجاهد: إذا إغتسل الرجل یوم الجمعة بعد طلوع الفجر فقد أجزأ عنه، و إن أحدث توضّأ»[23] مجاهد می‌گوید: هنگامی که شخص غسل جمعه کرد، کافی است و اگر محدِث شد وضو بگیرد.
روایت هفتم:
ابن ابی شیبه نقل می‌کند: «عن عبد الرحمن بن یزید، قال: قال رجلٌ لعبد الله: إنّ فلانة توضأت بعد الغسل، قال: لو کانت عندی لم تفعل ذلک».[24]
ظاهراً مراد عبد الله بن عمر است که به او گفته شد: فلان خانم بعد از غسل وضو گرفت؛ گفت: اگر این خانم پیش من بود چنین کاری نمی‌کرد، یعنی من برای او توضیح می‌دادم که داری خلاف انجام می‌دهی.
روایت هشتم:
ابن ابی شیبه نقل می‌کند: «عن أبی اسحاق، قال: قال رجلٌ مِن الحیّ لإبن عمر: إنّی أتوضأ بعد الغسل، قال: لقد تعمّقت»[25]
یک شخصی به ابن عمر گفت: من بعد از غسل وضو می‌گیرم؛ ابن عمر گفت: تو افراطی و تندرو هستی!. یعنی دیگر نیازی به این کار نیست.
بنابراین، روایات فوق و چند روایت دیگر از اهل سنت نیز بر کفایت مطلق غسل از وضو دلالت می‌کند.
نظر آیت الله خویی (رحمة الله علیه)
آیت الله خویی در مورد روایت اول می‌فرماید:
قد دلّت على أنّ طبيعة الغسل تغني عن الوضوء، و قد حملها بعض الفقهاء (قدس اللَّه أسرارهم) على غسل الجنابة، إلّا أنّه مضافاً إلى كونه تقييداً بلا مقتض لإطلاق الرّواية، لا يلائم التعليل الّذي ظاهره أنّ مطلق الغسل أطهر من الوضوء لا خصوص غسل الجنابة، و إلّا لبينه (عليه السلام)، و إرادة خصوص غسل الجنابة منه خارجاً يستلزم تخصيص الأكثر، و هو مستهجن.[26]
این روایت به حسَب ظاهر دلالت دارد که طبیعت غسل کفایت از وضو می‌کند. اما بعضی از فقها آن را حمل بر جنابت کرده‌اند، [از جمله حضرت امام رحمة الله علیه که فرمایش ایشان را مفصل خواهیم آورد] اما ایشان جواب می‌دهد که اولاً این که آن را مختص جنابت کردید، مقید کردن بدون اقتضا است. چرا که با اطلاق روایت جور در نمی‌آید. ثانیاً این تقیید به غسل جنابت با تعلیلی که در روایت آمده است مناسب نیست. چرا که این تعلیل که فرمود: «چه وضویی اطهر از غسل است» شامل هر غسلی از جمله حیض و مس میت و... نیز می‌شود. و اگر چنین چیزی بود، اینجا جای بیان است و امام (علیه السّلام) باید می‌فرمود. ثالثاً این تخصیص اکثر است، چرا که همه اغسال از این عموم خارج است غیر از غسل جنابت. و این مستهجن است.
ادامه بحث إن شاء الله در جلسه بعد.



[4] روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، آلوسی، ج‌9، ص45.
[8] نرم افزار درایة النور.
[16] مدارک فقه أهل السنّة علی نهج وسائل الشیعة، ج1، ص466، ابواب الجنابة، ب33.
[17] سنن الترمذی، ج1، ص65، ح107.
[18] المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص255، ح548.
[19] المعجم الکبیر، ج11، ص213، ح 11691.
[20] المصنف لأبن أبی شیبة، ج1، ص89، ح12.
[22] المصنف لعبد الرزاق، ج1، ص271، ح 1040.
[23] المصنف لعبد الرزاق، ج3، ص201، ح 5322.
[24] المصنف لأبن أبی شیبة، ج1، ص89، ح11.
[25] المصنف لأبن أبی شیبة، ج1، ص88، ح3.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo