< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدی ری شهری - الصلاة الجمعة

91/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث روز :
« عن سعيد بن أبي هلال: كانَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا قَرَأ هذِهِ الآيَةَ «قَدْ أفْلَحَ مَنْ زَكّاها» وَقَفَ ثُمّ قالَ: اللَّهُمَّ آتِ‌ نَفسِي‌ تَقواها، أنتَ وَلِيُّها و مَولاها، و زَكِّها و أنتَ خَيرُ مَن زَكّاها. »[1]
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هرگاه آيه «رستگار شد، كسى كه نفْس را تزكيه كرد» را مى‌خواند، درنگ مى‌كرد و سپس مى‌گفت: خدايا! نفْس مرا تقوا عطا فرما، كه تو سرپرست و مولاى آنى، و آن را پاك و تزكيه فرما، كه براى تزكيه آن تو بهترينى.
اوائل سال 40 که براي تحصيل قم رفته بوديم شبهاي جمعه در درس اخلاق مرحوم حاج آقا حسين فاطمي- از شاگردان مرحوم ميرزا جواد ملکي تبريزي ؛ صاحب المراقبات- شرکت مي کرديم. در آن موقع ايشان پيرمردی حدود نود ساله بودند. ايشان خيلي روي اين مطلب تأکيد مي کرد که خداوند متعال در سوره مبارکه شمس يازده قسم آورده و بعد از اين قسم ها فرموده کسي که تزکيه نفس کرد رستگار مي شود:
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‌. وَ الشَّمْسِ وَ ضُحئهَا وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَئهَا وَ النهَّارِ إِذَا جَلَّئهَا وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشَئهَا وَ السَّمَاءِ وَ مَا بَنَئهَا وَ الْأَرْضِ وَ مَا طحَئهَا وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا فَأَلهْمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَئهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّئهَا. »
بدون تزکيه و تهذيب نفس رسيدن به فلاح و رستگاري ممکن نيست. خدا بدون قسم هم بفرمايد « قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّئهَا » کافي بود ولي يازده قسم هم اضافه مي کند. بدون مواظبت و مراقبت و رياضت براي ساختن نفس اين نفس درست شدني نيست. نبايد نفس را رها کرد. نکته مهم اين است که وقتي حضرت به اين آيه مي رسيدند صبر مي کردند و دعا فوق را مي خواندند. نکته اين است که خودسازي علاوه بر تلاش و رياضت و مجاهدت نياز به التماس و دعا و تضرع به درگاه الهي و دستگيري خدا هم دارد. بدون کمک و توفيق الهي امکان ندارد انسان بتواند با مجاهدت تنها خودسازي کند ؛ علاقمندان به سير و سلوک خصوصاً طلاّب علوم ديني و علماي أعلام، اين دو جهت را بايد رعايت کنند. اوّل التماس به درگاه خدا براي توفيق. دوم تلاش. بدون اين دو تهذيب امکان پذير نيست.




بحث فقهی:
موضوع: حکم نماز جمعه در عصر غيبت
بحث درباره رواياتي بود که به نظر آيت الله بروجردي دلالت بر اين مطلب داشت که نماز جمعه در عصر غيبت وجوب عيني نداشته و مشروعيت نماز جمعه متوقف است بر امامت امام معصوم عليه السلام يا منصوب ايشان. روايت اخير نياز به توضيح بيشتري دارد. ذيل روايت اين است: « ... وَ إِنَّمَا وُضِعَتِ الرَّكْعَتَانِ- اللَّتَانِ أَضَافَهُمَا النَّبِيُّ ص يَوْمَ الْجُمُعَةِ لِلْمُقِيمِ- لِمَكَانِ الْخُطْبَتَيْنِ مَعَ الْإِمَامِ- فَمَنْ صَلَّى يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي غَيْرِ جَمَاعَةٍ- فَلْيُصَلِّهَا أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ كَصَلَاةِ الظُّهْرِ فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ. »[2]
مرحوم آقاي بروجردي با استناد به نسخه اي از روايت فوق که کلمه « قوم » را اضافه دارد- و چون قوم يعني يک جمعيت قابل توجه اي که حول امام مبسوط اليد هستند- مي فرمايد: مراد از نماز جماعت، نماز جماعت معمول نيست بلکه نماز جماعتي است که در روز جمعه باشد و امام عليه السلام يا منصوب ايشان آنرا بخواند.
اشکالي که به استدلال ايشان داريم اين است که اوّلاً ممکن است امام قوم غير معصوم يا غير من نصبه باشد. ثانياً همانطور که مقرّر و مُحشّي بحث هاي آقاي بروجردي گفته: ما در هيچ نسخه اي کلمه « قوم » نداريم[3] که بگوييم با توجه به « قوم » بايد امام، امام معصوم باشد. و بالأخره قرینه ای که دلالت بر فرمایش آیت الله بروجردی داشته باشد ما نیافتیم و خودشان هم در انتهاي سخن امر« تدبّر » فرموده است.[4] شاید اشاره به این معنا باشد.
بعد از اين بيان ايشان سلسله رواياتي را به عنوان مؤيد نقل کرده اند که مرحوم صاحب وسائل آنها را قابل استناد نمي دانسته و در وسائل نياورده و مرحوم حاجي نوري آنها را در مستدرک الوسائل نقل کرده است. اين روايات در جامع الاحاديث منسوب ايشان هم آمده است.[5] اين رواياتي که مرحوم آقاي بروجردي در تأييد نظرشان- اشتراط الامام عليه السلام- نقل کرده از حيث دلالت بسيار خوب است وليکن سند هايشان قابل استناد نيست و اصطلاحا سندها مستدرکي است. صاحب وسائل با اينکه خودش معتقد به وجوب عيني نماز جمعه است ولي به اين روايات استناد نکرده است و مرحوم آيت الله بروجردي هم به عنوان مؤيد آنها را آورده است.
اين روايات به شرح ذيل است:
عن دعائم الإسلام عن علي عليه السلام أنه قال: « لا يصلح الحكم و لا الحدود و لا الجمعة إلّا للإمام أو من يقيمه الإمام. »
و المروي عن كتاب الأشعثيات مرسلا: « إنّ الجمعة و الحكومة لإمام المسلمين. »
و عن رسالة الفاضل ابن عصفور مرسلا عنهم عليهم السلام: « أنّ الجمعة لنا و الجماعة لشيعتنا. »
و كذا روي عنهم عليهم السلام: « لنا الخمس و لنا الأنفال و لنا الجمعة و لنا صفو المال. »
و النبوي: « أربع إلى الولاة: الفي‌ء و الحدود و الجمعة و الصدقات. » و نبوي آخر: أنّ الجمعة و الحكومة لإمام المسلمين. »[6]
همانطور که مشهود است دلالت پنج روايت فوق بسيار صريح است ولي مشکل اصلي اين روايات واضح الدّلالة، غير قابل استناد بودن سند آنهاست.
آيت الله بروجردي در پايان اين بحث دو روايت ديگر نقل مي کنند که در وسائل الشيعه هست و استدلال هم به آنها شده وليکن ايشان به اين دو روايت نقد دارند.
« وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: لَا جُمُعَةَ إِلَّا فِي مِصْرٍ تُقَامُ فِيهِ الْحُدُودُ. »[7]
بررسي سند: دو نفر اول سند ثقه و جليل هستند و « طلحه بن زيد » نيز عامي است و ثقه علي التحقيق.
مي فرمايد نماز جمعه فقط در شهرهايي است که در آن اقامه حدود مي شود و در جاهاي کوچک مثل قريه ها و روستاهايي که در آنها اقامه حدود نمي شود و حاکم و قاضي و محکمه وجود ندارد ؛ نماز جنعه هم خوانده نمي شود.
روايت بعدي:
« وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: لَيْسَ عَلَى أَهْلِ الْقُرَى جُمُعَةٌ وَ لَا خُرُوجٌ فِي الْعِيدَيْنِ. » [8]
بررسي سند: « محمد بن احمد بن يحيي بن عمران » ثقه جليل است. منظور از «ابي جعفر » احمد بن محمد بن خالد برقي است و ثقه و جليل است. « أبيه » محمد بن خالد برقي است که مرحوم نجاشي تضعيفش کرده وليکن محققين فعلي او را توثيق مي کنند. «حفص بن غياث» عامي ثقه است.
بحث در اينکه آيا نماز جمعه در قراء و روستاها اقامه مي شود يا نه بحثي که در آينده بايد بررسي شود ولي استدلالي که به اين روايت شده براي اينکه نماز جمعه نياز به امام معصوم عليه السلام دارد يا منصوب ايشان ؛ به اين صورت است که: عنوان شهر دخالتي در حکم ندارد بلکه از آن جهت است که در شهر امام عليه السلام يا منصوب ايشان حضور دارند، لذا اين دو روايت هم دلالت بر اشتراط دارد.
مرحوم آيت الله بروجردي مي فرمايد به اين دو روايت نمي توان استدلال کرد چون اين دو روايت حمل به تقيه مي شود و اين روايات مطابق مذهب عامه و ابوحنيفه است[9] ؛ ضمن اينکه راوي اين دو روايت از اهل سنت هم هستند. از همين رو مرحوم صاحب وسائل ذيل اين دو روايت همين تحليل را از شيخ طوسي نقل مي نمايد: « قَالَ الشَّيْخُ هَذَا مَحْمُولٌ عَلَى التَّقِيَّةِ لِأَنَّهُ مُوَافِقٌ لِأَكْثَرِ مَذَاهِبِ الْعَامَّةِ. »[10] البته اکثر مذاهب عامه چنين نظري ندارند و تنها در مذهب فقهی ابوحنيفه، مسأله این طور است.
نظر آيت الله خويي قدس سره :
ايشان قائل به وجو تخييري اقامه نمازجمعه در عصر غيبت هستند ولي اگر نماز جمعه اقامه شد ايشان شرکت در آن را احتياط واجب مي داند. تقريبا شاگردان ايشان از جمله آيت الله شيخ جواد تبريزي هم فتوايشان همين است: وجوب تخييري اقامه و وجوب شرکت.
بررسي دلايل آيت الله خويي:
مرحوم آيت الله بروجردي گفته بودند ما دليلي بر وجوب نماز جمعه نداريم- با اين تفصيل که قبلا بيان شد: برخي روايات که اصلا دلالت ندارد و برخي ديگر که دلالت دارند ولی حمل مي شوند بر نماز جمعه اي که امام عليه السلام أو من نصبه اقامه کرده اند- مرحوم آيت الله خويي در نقد سخن آيت الله بروجردي مي فرمايد: ما سلسله رواياتي داريم که قابل حمل بر همه نماز جمعه ها در همه زمان هاست و اختصاص به نماز جمعه اقامه شده توسط امام عليه السلام و منصوب ايشان ندارد. اين روايات قبلا مطرح شده است و اجمالا آنها را بازگو مي کنيم.
صحيح زراره:
(( عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عليه السلام قَالَ: إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى النَّاسِ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً مِنْهَا صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي جَمَاعَةٍ وَ هِيَ الْجُمُعَةُ وَ وَضَعَهَا عَنْ تِسْعَةٍ عَنِ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرِيضِ وَ الْأَعْمَى وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ.))[11]
کلمه « علي الناس » برخلاف فرمايش مرحوم آقاي بروجردي دلالتش اطلاقي نیست تا نيازمند مقدمات حکمت باشيم، بلکه دلالت اين کلمه به دلیل عموم وضعي است و دلالتش روشن است و اختصاص به نماز جمعه اي ندارد که امام عليه السلام یا منصوب ایشان اقامه نماید.
صحيحه ابي بصير و محمد بن مسلم:
(( عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ فِي كُلِّ سَبْعَةِ أَيَّامٍ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً مِنْهَا صَلَاةٌ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَنْ يَشْهَدَهَا إِلَّا خَمْسَةً الْمَرِيضَ وَ الْمَمْلُوكَ وَ الْمُسَافِرَ وَ الْمَرْأَةَ وَ الصَّبِيَّ.))[12]
کلمه « علي کل مسلم أن يشهدها» نیز عام وضعي است و يکي از موارد و مصاديق آن نماز جمعه است.
صحيحه محمد بن مسلم و زراره:
(( عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ: تَجِبُ الْجُمُعَةُ عَلَى كُلِّ مَنْ كَانَ مِنْهَا عَلَى فَرْسَخَيْنِ.))[13]
عبارت «علي کل من کان... » نيز دلالتش وضعي است.


صحيحه زراره:
(( عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى مَنْ إِنْ صَلَّى الْغَدَاةَ فِي أَهْلِهِ أَدْرَكَ الْجُمُعَةَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّمَا يُصَلِّي الْعَصْرَ فِي وَقْتِ الظُّهْرِ فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ كَيْ إِذَا قَضَوُا الصَّلَاةَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص رَجَعُوا إِلَى رِحَالِهِمْ قَبْلَ اللَّيْلِ وَ ذَلِكَ سُنَّةٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. ))[14]
در صدر روايت مي فرمايند « الجمعة واجبة » و در ذيل مي فرمايد « و ذلک سنةٌ الي يوم القيامة » يعني نماز جمعه سنت نبوي صلي الله عليه و آله است تا روز قيامت و اينجا سنت در معناي وجوبي اش به کار رفته چون در صدر روايت فرموده بودند « الجمعة واجبة ».
در مجموع، دلالت روايات یاد شده، روشن و قوی است. علاوه بر اين روايات، سلسله رواياتي هم داريم که مضمونشان اين بود که اگر کسي سه جمعه متوالي بدون علّت و عذري در نماز جمعه شرکت نکند روي قلبش مهر خواهد خورد و در زمره منافقين قرار خواهد گرفت.[15]
بعد از بيان نمونه اي از اين روايات صحيح السند، مرحوم آيت الله خويي مي فرمايد: اگر ما بوديم و اين روايات شريفه مي گفتيم اصلا نماز جمعه وجوب عيني دارد وليکن نمي توانيم چنين چيزي بگوييم چون دلائل و قرائني داريم که نماز جمعه در عصر غيبت وجوب عيني ندارد.
إن شاء الله در جلسه بعد اين قرائن را بررسي مي کنيم.



[5]. اين نکته قابل توجه است که بدانيم اگر مرحوم صاحب وسائل اينگونه روايات را در وسائل نياورده به اين دليل نبوده است که آنها را نديده و از آنها اطلاع نداشته. بلکه به اين جهت است که آن روايات را قابل استناد نمي دانسته است. لذا کتاب جامع الاحاديث که مرحوم آقاي اسماعيل ملايري به نام مرحوم آيت الله بروجردي تأليف نموده و در آن روايات مستدرک را به روايات وسائل ضميمه کرده چيزي از باب ما لا يرضي به صاحبه است و صاحب وسائل نمي خواسته چنين بشود. مرحوم آقاي ملايري در جامع الاحاديث چند کار انجام داده:.
صاحب وسائل روايات را به ترتيب اعتبار نوشته ولي ايشان به ترتيب دلالت.
ايشان تقطيعات مرحوم صاحب وسائل را اصلاح نموده.
رواياتي را که صاحب وسائل اصلا قبول نداشته و قابل استناد در فقه نمي دانسته به وسائل اضافه کرده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo