< فهرست دروس

درس فقه استاد علی‌اکبر رشاد

97/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حدیث اخلاق یپرهیز از عبرت توصیفی و پند ناپذیری

حدیث اخلاقی

پرهیز از عبرت توصیفی و پند ناپذیری

حضرت امیر علیه السلام در فقره ای در پاسخ به شخصی که از ایشان موعظه خواستند فرمودند: «يَصِفُ‌ الْعِبْرَةَ وَ لَا يَعْتَبِرُ وَ يُبَالِغُ فِي الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يَتَّعِظ» از کسانی مباش که عبرت را بسیار وصف می کند ولی خود عبرت نمی گیرد. از زود گذری و بی ارزشی دنیا و سرگذشت گذشتگان سخن می گوید و به عبرت گیری از آنها دعوت می کند و لی خودش عبرت نمی گیرد. در موعظه دیگران اسرار می ورزد و لی خودش موعظه نمی پذیرد. این فقزه هم از فقراتی است که با رفتار برخی از ما تناسب تام دارد. در مجالس ترحیم سخن از عبرت آموزی از مرگ می گوییم ولی گویی مرگ تنها برای دیگران است، و از موعظه های خود و مواردی که دیگران را از آنها نهی می کنند، پند نمی گیرند.

جایگاه فقه الحکومه در فقه القضاء

بحث ما در نکات تمهیدیه ای است که قبل از ورود به مبحث فقه القضاء باید مورد بررسی قرار گیرد. ما تنها کتاب القضاء را بحث نمی کنیم بلکه فقه القضاء را موضوع خود بیان کرده ایم. فقه القضاء به معنای فقه دستگاه قضایی را مورد بررسی قرار خواهیم داد. ما در کنار مباحثی که علما در بحث قضا مطرح کرده اند به پاره ای از مباحثی که پرداخته نشده هم می پردازیم. مهم تر آنکه به تمام این احکام به صورت یک دستگاه و نظام قضایی توجه خواهیم کرد. این نگاه نیاز به مبانی و مقدماتی دارد که ما تا کنون هفت مقدمه از این مقدمات را بیان کردیم.

در هشتمین محور باید جایگاه فقه القضاء در جغرافیای فقه الحکومه را مشخص کنیم. سپس به جایگاه فقه الحکومه در فقه بپردازیم. الجهه الثامنه موقع فقه القضاء فی خارطه فقه الحکومه.

در قالب دو فریده این بحث را پی می گیریم. ساختار فقه جایگاه فقه الحکومه در فقه و بعد از آن جایگاه فقه القضاء در فقه الحکومه.

ساختارهای پیشنهادی فقه

پیشنهادهایی در ارتباط با ساختار فقه از سوی فقهای امامیه مطرح شده است. به این ساختار ها تنها اشاره خواهیم کرد. در جای دیگر مقدمات تعیین ساختار و نگاه پیشینی و پسینی به ساختار را بررسی خواهیم کرد. شاید اولین الگویی که بتوان در ارتباط با ساختار فقه یافت، الگویی است که فقیه محدثان، کتب فقهی خود را بر مبنای آن نوشته اند. کتب اربعه ما هرچند کتاب حدیثی شناخته میشوند ولی اینها کتب فقه حدیثی اند. فقهای متقدم ما فقه را مبتنی بر حدیث و با عبارات حدیثی فقه را می نوشتند. کتب دیگر مانند وسائل الشیعه و جامع الاحادیث آقای بروجردی هم همین شیوه را اجرا می کردند. در وسائل الشیعه عناوین آن فتاوای شیخ حر عاملی است. ایشان فقه را با طبقه بندی احادیث بیان کرده است. و در بیان احادیث آنها را طبق اعتبارشان در نظر خود دسته بندی کرده اند. بعد از آنها کتب فقهی متعارف رایج شد.

تقسیمات سه گانه

بعد از این کتب اولین الگوی ساختار بندی فقه مربوط است به ابی الصلاح حلبی که فقه را به سه دسته عبادات محرمات و احکام تقسیم کرده است. عبادات کارهایی که قصد قربت می خواهد مانند نماز روزه حج و... .محرمات و احکام مانند حدود و دیات. ما در مقام نقد سخن ایشان نیستیم. ولی می توان گفت اینها چه نسبتی با هم دارند. در ساختار موارد باید طوری باشد که هر قسم قسیم دیگری باشد. آیا در این تقسیم این گونه است. مثلا محرمات قسیم عبادات است.

نمونه دیگر الگوی سلار است که از اهالی دیلم و مازندران است. سلار همان معرب سالار فارسی است. تقسیم سلار کمی منطقی تر از تقسیم قبل است. ایشان فقه را به دو بخش عبادات و معاملات تقسیم کرد. عبادات آنچه که شرط آن قصد قربت است. معاملات آنچه که برای تدبیر شئون فی ما بین عاهاد مردم لازم است که شامل احکام و سیاسیات و.. است. ابی الصلاح در الکافی فی الفقه و سلار در کتاب المراسم العلویه فی الاحکام النبویه این تقسیمات را بیان کرده اند.

تقسیم دو گانه

تقسیم دیگر برای ابن براج فقیه شیعه است که حدودا هم عصر این دو فقیه بوده است. ایشان بر مبنای محل ابتلا بودن فقه را تقسیم کرده اند. فقه را به دو قسم مباحث عامه البلوی و مباحث غیر عامه البلوی تقسیم کرده اند. مباحثی که بیشتر محل ابتلای عاهاد و کمتر محل ابتلای عاهاد است و یا مسائل پر کاربرد و کم کاربرد تقسیم ایشان را شکل می دهد. این تقسیم را ایشان در کتاب المهذب بیان کرده اند.

تقسیمات چهار گانه

تقسیم دیگر از محقق حلی است ایشان یک تقسیم رباعی پیشنهاد داده است. محقق حلی در شرایع این تقسیم را ارائه داده است. تقریبا بعد از ایشان همه از همین الگو پیروی کرده اند. چون کتب خیلی از فقها شرح و توضیح همین کتاب شرایع الاسلام محقق حلی است. حتی معتبر ترین و عمیق ترین کتاب فقهی که جواهر الکلام است شرحی بر این کتاب است. مرحوم محقق حلی از فقهای تاثیر گذار فقه شیعه اند که در تقسیم خود فقه را به چهار بخش العبادات العقود الایقاعات و الاحکام تقسیم کرده اند. در واقع بر مبنای انکه آنچه لفظی نخواهد و بیت اثنینی نیست و نیاز به قصد قربت دارد عبادات است. آنچه که بین اثتینی است و نیاز به لفظ دارد عقود است. آنچه که بین اثنینی نیست و نیاز به طرفین ندارد ایقاعات است. آنچه نیازمند لفظی نیست احکام است. توجیهات دیگری هم برای ان تقسیم ذکر کرده اند.

این تقسیم بیشترین رواج را بعد از محقق حلی در بین علما داشته است. علامه حلی و محقق حلی از تاثیر گذار ترین علمای تشیع در فقه و اصول محسیوب می شوند. علامه حلی در علوم عقلی و در اصول بسیار تاثیر گذار بوده اند. ایشان نه جلد کتاب در اصول تالیف کرده اند. محقق حلی هم در فقه بسیار تاثیر گذار بوده اند.

شهید با اینکه از ساختار محقق حلی دفاع کرده اند و برای آن توجیهی بیان کرده اند، خود نیز ساختار جدیدی برای فقه ارائه کرده اند. ساختار ایشان هم رباعی است. ایشان فقه را به «ما یوجب المنفعه الاخرویه و ما یدفع المفسده الاخرویه ، ما یوجب المنفعه الدنیویه و ما یدفع المفسده الدنیویه» تقسیم کرده اند. ایشان حسب منفعت و دنیوی و یا اخروی بودن احکام را تقسیم کرده اند.

صاحب مفتاح الکرامه که در شرح قواعد علامه نوشته شده است، تقسیم چهار گانه دیگری بیان کرده اند. العبادات و العادات و المعاملات و السیاسات تقسیم ایشان را تشکیل می دهد.

ملا محسن فیض کاشانی گفته اند که فقه را می توان در ذیل عناوین فن العبادات و السیاسات و فن العادات و المعاملات بیان کرد.

از معاصرین هم شهید صدر فقه را با ذهنیتی اقتصادی و اجتماعی تقسیم کرده اند. در تقسیم چهار گانه ایشان فقه به العبادات، الاموال، السلوک و الاداب الشخصیه و السلوک و الاداب الجتماعیه و الحکومیه تقسیم می شود. نگاه ایشان، نگاه جدیدی اسیت.

تقسیم شش گانه

از معاصرین آیت الله مشکینی هم تقسیم شش بخشی از فقه ارائه داده اند. شش بخش تقسیم ایشان العبادات، الشئون العائلیه ، الشئون الشخصیه الفردیه، الاموال الفردیه، الولایات، القضائیات و الجزائیات است.

در جلسات آینده به تقسیم مطلوب از فقه خواهیم پرداخت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo